گنجور

قصاید

شمارهٔ ۱ - در لذت غم و مدح رسول اکرم (ص) با تجدید مطلع گوید : حاشا که کشم بهر طرب ساغر جم را شمارهٔ ۲ - یک قصیده : ای یافته صبح از دم جانبخش تو دم را شمارهٔ ۳ - در مدح امیرالمؤمنین و اظهار اشتیاق بزیارت آن بزرگوار گوید : ای خداوندی که در گیتی مثل شد در سخا شمارهٔ ۴ - در مدح امام الثقلین ابوالسبطین گوید : دوش بودم بخواب وقت سحر شمارهٔ ۵ - در خطاب بفلک دون پرور و مدح امیرالمؤمنین حیدر گوید : چیست آن پیکر سیمین که نگردد یکبار شمارهٔ ۶ - در وصف بهار ومدح حیدر کرار گوید : مژده بلبل راکه آمد گل بباغ شاخسار شمارهٔ ۷ - در مدح امام المتقین امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرماید : درگهت را که هست غیر طور شمارهٔ ۸ - ابیات ذیل در «تذکره عذری » از همین طبیب نقل گردیده و چنانکه پیداست از قصیده ای بوده، ولی این قصیده در هیچیک از دو نسخه دیوان که در دسترس ماست مسطور نگردیده است : تویی آن خسرو عادل بجهان کآوردی شمارهٔ ۹ - در مدح ابوالحسن علی بن ابیطالب گوید : ز دل با تو ای شوخ شیرین‌شمایل شمارهٔ ۱۰ - در بی‌وفایی روزگار و مدیحه رسول مختار گوید : ای مبارک همای فرخ‌فال