باب ۴ تا ۵۲
باب چهارم - در توبه : قال اللّه تعالی وَتُوبُوا اِلَی اللّه جمیعاً اَیُّها الْمُْؤمِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُنَ. انس مالک گوید از پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وسَلَّمَ شنیدم که گفت تائب از گناه همچنان بود کی گناه نکردست. و چون خدای بندۀ را دوست دارد گناهش زیان ندارد پس این آیه برخواند که اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المتَطَهِّرینَ. گفتند یا رسول اللّه علامت توبه چیست گفت ندامت. باب پنجم - در مجاهدة : قالَ اللّهُ تَعالی والَّذینَ جاهَدوا فینالَنَهْدِیَّنَهُمْ سُبُلَنا. ابوسعید خَدری رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید پرسیدند پیغامبر را صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم از فاضلترین جهاد، گفت کلمۀ حق پیش سلطان ستمکار گفتن و اشک از چشم ابوسعید فرو ریخت. باب ششم - در خَلْوَت و عُزْلت : ابوهُرَیره گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت بهترین زندگانی مرد آنست که مردی بود عنان اسب خویش گرفته، اندر سبیل خدای هرجا که آوازی برآید یا بیمی بود بر پشت اسب بود، مرگ همی جوید یا کشتن و یا مردی که گوسفندان دارد در غاری ازین غارها یا رودی ازین رودها و نماز بپای میدارد و زکوة می دهد و خدای را همی پرستد تا آنگهی که مرگ آید، او نیست از مردمان مگر در خیر. باب هفتم - در تقوی : در تقوی باب هشتم - در ورع : بوذر رَضیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت از نیکوئی مسلمانی مرد، دست بداشتن است از آنچه او را بکار نیاید. باب نهم - در زهد : ابوخلاد روایت کند از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که گفت چون بینی کی مردی را زهد دادند اندر دنیا و سخنش دادند، به وی نزدیکی کنید که او حکمت فرا گرفت. باب دهم - در خاموشی : ابوهریره رضی اللّه عَنْه گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت هر که بخدای ایمان دارد و روز واپسین، گو همسایه را رنجه مدار. و هر که ایمان دارد بخدای و روز واپسین گو مهمان نیکودار و هر که ایمان دارد بخدا و روز واپسین گو نیکو گوی یا خاموش باش. باب یازدهم - در خوف : قالَ اللّهُ تَعالی یَدْعونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً و طَمَعَاً بوهریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت اندر دوزخ نشود آنک بگرید از بیم خدای تا آنگه که آن شیر که از پستان بیرون آمده باشد باز پستان شود و هرگز دود دوزخ و گَرد جهاد اندر بینی بندۀ مسلمان گِرد نیاید. باب دوازدهم - در رَجاء : قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجِوا لِقاءَ فَاِنَّ اَجَل اللّهُ لَآتٍ. علاء بن زید گوید اندر نزدیک مالک بن دینار شدم شهر بن حَوْشَب را دیدم چون از نزدیک او بیرون آمدم شهربن حوشب را گفتم زادی ده مرا، گفت آری از عمّۀ خویش شنیدم أُمّ الدَرْدا از بودَرْدا از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که جبرئیل علیه السّلام گفت خداوند تعالی گفت تا مرا پرستید و امید بمن دارید و پس شرک نیارید بیامرزم شما را بر هرچه باشید اگر روی زمین پر گناه دارید هم چندان آمرزش پیش آرم شما را و شما را بیامرزم و باک ندارم. باب سیزدهم - در حُزْن : قالَ اللّهُ تَعالی اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَذهَبَ عَنّا الْحَزَنَ. ابوسعید خُدری گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم شنیدم که هیچ چیز نبود کی ببندۀ مؤمن رسد از دردی یا اندوهی یا مصیبتی یا رنجی الّا که بدان ایشانرا کفارتی باشد از گناه. و اندوه دل را پاک کند از پراکندگی و غفلت و حزن از اوصاف اهل سلوک باشد.