ابوخلاد روایت کند از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که گفت چون بینی کی مردی را زهد دادند اندر دنیا و سخنش دادند، به وی نزدیکی کنید که او حکمت فرا گرفت.
استاد امام رَحِمَهُ اللّهُ گوید مردمان مختلف اند اندر زهد گروهی گویند زهد اندر حرام بود زیرا که حلال مباحست از قبل حق سُبْحانَهُ وَتَعالی چون ایزدتعالی بر بنده نعمت کند بمال حلال و او بشکر آن قیام نماید دست بداشتن از آن باختیار، مقدّم ندارند بر نگاه داشت آن بحق ادب آن.
و گروهی گفته اند که زهد اندر حرام واجب بود و اندر حلال فضیلت زیرا که اندکی مال و بنده در آن راضی و صابر بدانچه خدای تعالی او را داده بود و قانع بهتر از فراخ دستی و توسّع در دنیا. بدانچه حق تعالی خلق را زهد فرمودست اندر دنیا بقَوْلِهِ تَعالی قُلْ مَتاع ُ الدُّنیا قَلیلٌ و آیتهای دیگر هم اندرین معنی آمدست و اندر ذمّ دنیا.
و گروهی گفته اند چون مال اندر طاعت نفقه کند و حال خویش اندر صبر داند و تعرّض نکند بدانچه نهی کردست شرع اندر حال تنگ دستی، آنگاه زهد وی اندر مال حلال تمامتر بود.
و گروهی گفته اند نباید که بنده بترک حلال بگوید بتکلّف و زیادتی نجوید در آنچه بدان محتاج نیست و گوش با قسمت دارد اگر مال حلالش دهند شکر گوید و اگر ویرا بر حدّ کفاف بدارند اندر طلب زیادت تکلّف نکند و نیکوترین خداوند درویشی را صبر بود، و خداوند مال را شکر اولی تر بود.
اندر زهد سخن گفته اند هرکسی از وقت خویش و اندازۀ خویش.
از سفیان ثوری همی آسد که زهد اندر دنیا کوتاهی املست بدان نیست که جامه خشن پوشی و طعام خشن خوری.
سری گوید خدای دنیا را از اولیاء خویش بربود و از اصفیاء خویش بازداشت و دوستی او از دل دوستان خویش بیرون کرد زیرا که ایشانرا نپسندید و گفته اند زهد از قول خدای تعالی است. لِکَیْلا تَأْسَوا عَلی مافاتَکُم ولا تَفرَحوا بِما آتیکُمْ.
زاهد آن بود که بآنچه از دنیا یابد شاد نشود و بدانچه از وی درگردد اندوهگن نشود.
ابوعثمان گوید زهد دست بداشتن است از دنیا و باک ناداشتن از آن اندر دست هر که بود.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ گفت دست بداشتن دنیا است چنانک هست نگوئی تا رباطی کنم یا مسجدی را عمارتی کنم.
یحیی بن معاذ گوید زهد سخاوت آرد بملک و دوستی سخاوت آرد بجان ابن جّلا گوید زاهد آن بود که بدنیا نگرد بچشم زوال تا اندر چشم تو حقیر گردد تا از وی برگشتن ترا آسان بود.
ابن خفیف گوید زهد راحت یافتن است در بیرون آمدن از ملک.
گفته اند زهد خوشی دلست از خالی بکردن از اسباب و دست بیفشاندن از املاک.
گفته اند زهد دست بداشتن از دنیا است بی تکلّف.
نصرآبادی گوید زاهد اندر دنیا غریب بود و عارف اندر آخرت غریب بود.
و گفته اند هر که اندر زهد صادق بود دنیا بخواری پیش او آید. و از بهر این گفته اند اگر کلاهی از آسمان فرو افتد بر سر آن افتد که نخواهد آنرا.
جُنَیْد گوید زهد تهی دلیست بر آنچه دست ازو خالیست.
ابوسلیمان گفت صوف علامتی است از علامتهای زهد نباید کسی که صوفی اندر پوشد قیمت آن سه درم، اندر دلش رغبت صوفی بود که پنج درم ارزد.
و پیشینگان اندر زهد اختلاف کرده اند. سفیان ثوری گوید و احمد حنبل و عیسی بن یوسف و پیران دیگر که زهد اندر دنیا کوتاهی املست.
عبداللّه مبارک گوید زهد ایمنی بود بخدای با دوستی درویشی.
عبدالواحدبن زید گوید زهد دست بداشتن دینارست و درم
یوسف اسباط گوید از علامتهای زهد آنست کی بداند که بنده زهد نتواند ورزید الّا بایمنی بخدای.
ابوسلیمان دارانی گوید: زهد دست بداشتن است از آنچه ترا از خدای مشغول دارد.
رویم جنید را پرسید از زهد گفت حقیر داشتن دنیا را و آثار او از دل ستردن.
سری گوید خوش نبود عیش زاهد چون از خویشتن مشغول بود.
جنید را پرسیدند از زهد گفت تهی دست بودن از ملک و خالی کردن دل از مشغلۀ آن.
یحیی بن معاذ گوید بحقیقت زهد نرسی تا اندر تو سه چیز موجود نباشد، عمل بی علاقت، و قولی بی طمع، و عزّی بی ریاست.
ابوحفص گوید زهد نبود مگر اندر حلال و چون حلال نبود در دنیا زهد نبود.
ابوعثمان گوید خدای زاهد را زیادت آن دهد که خواهد و راغب را کم از آن دهد که خواهد و مستقیم را چندان دهد که خواهد.
یحیی بن معاذ گوید زاهد ترا همه سر که و سپندان دهد و عارف بمشک عنبر مطیّب کند.
حسن بصری گوید زهد اندر دنیا آنست که اهل او را دشمن داری و آنچه اندروست.
یکی را گفتند زهد چیست اندر دنیا؟ گفت دست بداشتن از آنچه دروست با آنک دروست.
کسی ذوالنّون مصری را گفت از جمله زاهدان کی باشم؟ گفت آنگاه که زاهد شوی اندر تن خویش.
محمدبن الفضل گوید ایثار زاهدان بوقت بی نیازی و ایثار جوانمردان بوقت حاجت باشد. قالَ اللّه تَعالی وَ یَْؤثِرونَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ.
کتّانی گوید چیزی که ترا اندر آن خلاف نکنند نه کوفی و نه مدنی و نه عراقی و نه شامی، زهد بود اندر دنیا و سخاوت نفس بود و نصیحت مردمانرا یعنی که این چیزها هیچکس نگوید کی نه محمودست.
کسی فرا یحیی معاذ گفت کی بمقام توکّل رسم و رداء زهد کی برافکنم و با زاهدان کی بنشینم؟ گفت آنگاه که نفس را اندر سّرّ ریاضت کنی تا آنجا که اگر بسه روز خدای ترا روزی ندهد ضعیف نگردی اندر نفس، و اگر بدین درجه نرسیده باشی نشست تو بر بساط زاهدان جهل بود و از فضیحت شدن تو ایمن نباشم.
بشر حافی گوید زهد مَلِکی است کی نَنشیند مگر اندر دلی خالی.
محمّدبن محمّدبن الاشعث البیکندی گوید هر که اندر زهد سخن گوید و مردمانرا پند دهد و اندر مال ایشان طمع کند، خدای تعالی دوستی آخرت از دل وی بیرون کند.
و گفته اند چون بنده اندر دنیا زاهد گردد خدای فریشتۀ بر دل وی موکّل کند تا اندر دل وی حکمت رویاند.
یکی را گفتند اندر دنیا چرا زاهد شدی؟ گفت از آنک او در من زاهد شد. احمدبن حنبل گوید زهد بر سه قسمت باشد: زهد بود اندر حرام و آن زهد عام بود و دیگر دست بداشتن فضول و آن زهد خاص است، سه دیگر دست بداشتن از آنچه ترا از خدای مشغول کند و آن زهد عارفانست.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ یکی را گفتند اندر دنیا زاهد چرا شدی؟ گفت زیرا که پیشتر او اندر من زاهد شد ننگ داشتم در اندکی رغبت کردن.
یحیی بن معاذ گوید دنیا چون عروسی است جویندۀ او مشاطۀ اوست و زاهد اندرو (چون کسی بود که) روی وی سیاه کند و موی وی بکند و جامۀ وی بدرد و عارف بخدای مشغول بود و با سوی وی ننگرد.
جُنَیْد گوید سری گوید کارهای زهد همه بر دست گرفتم و هرچه خواستم ازو بیافتم مگر زهد اندر مردمان که بدان نرسیدم و طاقت نداشتم.
نصرآبادی گوید خون زاهدان برهانید و خون عارفان بریخت.
حاتم اصمّ گوید زاهد کیسه را بگدازد پیش از نفس و متزهّد نفس بگدازد پیش از کیسه.
فضل بن عیاض گوید خدای همه شر ها در خانۀ نهاد و قفل بر وی نهاد و کلید او دوستی دنیا کرد و همۀ خیرها اندر خانۀ نهاد و زهد کلید او کرد.
برگردان به زبان ساده
ابوخلاد روایت کند از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که گفت چون بینی کی مردی را زهد دادند اندر دنیا و سخنش دادند، به وی نزدیکی کنید که او حکمت فرا گرفت.
هوش مصنوعی: ابوخلاد از پیامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نقل میکند که فرمود: اگر دیدی کسی در دنیا زهد و جدا شدن از دنیا را انتخاب کرده و سخنانش را شنیدی، به او نزدیک شو، زیرا او حکمت را آموخته است.
استاد امام رَحِمَهُ اللّهُ گوید مردمان مختلف اند اندر زهد گروهی گویند زهد اندر حرام بود زیرا که حلال مباحست از قبل حق سُبْحانَهُ وَتَعالی چون ایزدتعالی بر بنده نعمت کند بمال حلال و او بشکر آن قیام نماید دست بداشتن از آن باختیار، مقدّم ندارند بر نگاه داشت آن بحق ادب آن.
هوش مصنوعی: استاد امام رحمت الله میفرمایند که افراد در مورد زهد و ترک دنیا نظرات متفاوتی دارند. عدهای بر این باورند که زهد شامل ترک چیزهای حرام است، چون چیزهای حلال از سوی خداوند مباح و مجاز هستند. زمانی که خداوند به بندهاش نعمتهایی از قبیل مال حلال عطا میکند و او در مقابل این نعمتها شکرگزاری میکند، نگهداشتن این نعمتها و استفاده از آنها با توجه به ادب صحیح، باید بر ترک آنها اولویت داشته باشد.
و گروهی گفته اند که زهد اندر حرام واجب بود و اندر حلال فضیلت زیرا که اندکی مال و بنده در آن راضی و صابر بدانچه خدای تعالی او را داده بود و قانع بهتر از فراخ دستی و توسّع در دنیا. بدانچه حق تعالی خلق را زهد فرمودست اندر دنیا بقَوْلِهِ تَعالی قُلْ مَتاع ُ الدُّنیا قَلیلٌ و آیتهای دیگر هم اندرین معنی آمدست و اندر ذمّ دنیا.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که زهد در چیزهای حرام ضروری است و در چیزهای حلال دارای فضیلت میباشد. زیرا فردی که دارای مال و نعمت کمی است و رضایت و صبوری را نسبت به آنچه خداوند به او داده است، نشان میدهد، از افرادی که به دنیا و ثروت زیاد وابستهاند، برتر است. به همین دلیل خداوند در قرآن کریم به مومنان توصیه کرده است که به دنیا و متعلقات آن اهمیت زیادی ندهند و آن را کمارزش بشمارند. آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به نکوهش دنیا پرداخته است.
و گروهی گفته اند چون مال اندر طاعت نفقه کند و حال خویش اندر صبر داند و تعرّض نکند بدانچه نهی کردست شرع اندر حال تنگ دستی، آنگاه زهد وی اندر مال حلال تمامتر بود.
هوش مصنوعی: برخی افراد بر این باورند که اگر کسی از دارایی خود در راه اطاعت هزینه کند، در حالی که نسبت به وضعیت خود صبور باشد و به چیزهایی که شرع نهی کرده است، نزدیک نشود، در چنین شرایطی زهد او نسبت به مال حلال بیشتر و کاملتر خواهد بود.
و گروهی گفته اند نباید که بنده بترک حلال بگوید بتکلّف و زیادتی نجوید در آنچه بدان محتاج نیست و گوش با قسمت دارد اگر مال حلالش دهند شکر گوید و اگر ویرا بر حدّ کفاف بدارند اندر طلب زیادت تکلّف نکند و نیکوترین خداوند درویشی را صبر بود، و خداوند مال را شکر اولی تر بود.
هوش مصنوعی: برخی میگویند انسان نباید بهخاطر مصلحت شخصی خود، در جستجوی حلال بودن، بیش از حد تلاش کند و در آنچه به آن نیاز ندارد، افزونطلبی کند. اگر به او مال حلال دهند، باید سپاسگزار باشد و اگر آنچه که لازم دارد به او داده شود، نباید برای بیشتر خواستن زحمت بکشد. بهترین نوع درویش کسی است که صبر داشته باشد و کسی که دارای مال است باید بیشتر شکرگزار باشد.
اندر زهد سخن گفته اند هرکسی از وقت خویش و اندازۀ خویش.
هوش مصنوعی: در مورد زهد و پارسایی گفتهاند که هر کسی بر اساس زمان و توانایی خود سخن میگوید.
از سفیان ثوری همی آسد که زهد اندر دنیا کوتاهی املست بدان نیست که جامه خشن پوشی و طعام خشن خوری.
هوش مصنوعی: سفیان ثوری میگوید زهد در دنیا به معنای این نیست که آدمی لباسهای زشت بپوشد و غذای ناچیز بخورد.
سری گوید خدای دنیا را از اولیاء خویش بربود و از اصفیاء خویش بازداشت و دوستی او از دل دوستان خویش بیرون کرد زیرا که ایشانرا نپسندید و گفته اند زهد از قول خدای تعالی است. لِکَیْلا تَأْسَوا عَلی مافاتَکُم ولا تَفرَحوا بِما آتیکُمْ.
هوش مصنوعی: خداوند، دوستی و محبت خود را از اولیاء و بندگان خاصش گرفت و آنها را از خود دور کرد زیرا که به آنها راضی نبود. گفته شده که زهد و سختگیری در دنیا به فرمان خداوند است تا مردم نه به آنچه که از دست دادهاند افسوس بخورند و نه به آنچه که به آنها داده شده شاد شوند.
زاهد آن بود که بآنچه از دنیا یابد شاد نشود و بدانچه از وی درگردد اندوهگن نشود.
هوش مصنوعی: زاهد کسی است که به آنچه از دنیا به دست میآورد، خوشحال نمیشود و اگر چیزی از او برود، ناراحت نمیشود.
ابوعثمان گوید زهد دست بداشتن است از دنیا و باک ناداشتن از آن اندر دست هر که بود.
هوش مصنوعی: ابوعثمان میگوید زهد به معنای رها کردن دنیا و بیتوجهی به آن چیزی است که در دست هر کسی باشد.
از استاد ابوعلی شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ گفت دست بداشتن دنیا است چنانک هست نگوئی تا رباطی کنم یا مسجدی را عمارتی کنم.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که میفرمود: دست کشیدن از دنیا یعنی به گونهای زندگی کنی که گویی هیچ چیز از آن ندارم و به جای آن، در تلاش باشم تا بنایی بسازم یا مسجدی را آباد کنم.
یحیی بن معاذ گوید زهد سخاوت آرد بملک و دوستی سخاوت آرد بجان ابن جّلا گوید زاهد آن بود که بدنیا نگرد بچشم زوال تا اندر چشم تو حقیر گردد تا از وی برگشتن ترا آسان بود.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ میگوید که زهد انسان را به سخاوت و generosity میرساند و دوستی و محبت او را به جان و روحش میآورد. ابن جلا میگوید زاهد کسی است که به دنیا به چشمی نمینگرد که زوال و فساد در آن وجود دارد، تا در نظرش از ارزش بیفتد و در نتیجه، واگشتن از آن برایش آسان شود.
ابن خفیف گوید زهد راحت یافتن است در بیرون آمدن از ملک.
هوش مصنوعی: ابن خفیف میگوید زهد یعنی به آرامش رسیدن و رهایی از دنیا و آنچه در آن است.
گفته اند زهد خوشی دلست از خالی بکردن از اسباب و دست بیفشاندن از املاک.
هوش مصنوعی: زهد به معنای دل خوشی است که از دوری از داراییها به دست میآید و به معنی رها کردن اموال و ملکها است.
گفته اند زهد دست بداشتن از دنیا است بی تکلّف.
هوش مصنوعی: زهد به معنای اجتناب از هرگونه وابستگی به دنیای مادی و از خویشتنداری بدون هر گونه سختگیری و زحمت است.
نصرآبادی گوید زاهد اندر دنیا غریب بود و عارف اندر آخرت غریب بود.
هوش مصنوعی: نصرآبادی میگوید که زاهد در دنیا احساس غربت میکند و عارف در آخرت نیز همین حالت را دارد.
و گفته اند هر که اندر زهد صادق بود دنیا بخواری پیش او آید. و از بهر این گفته اند اگر کلاهی از آسمان فرو افتد بر سر آن افتد که نخواهد آنرا.
هوش مصنوعی: گفته شده کسی که در زهد و تقوا راستگو باشد، دنیا با خوار و ذلت پیش او میآید. همچنین به این معناست که اگر کلاهی از آسمان به زمین بیفتد، بر سر کسی خواهد افتاد که از آن نخواهد.
جُنَیْد گوید زهد تهی دلیست بر آنچه دست ازو خالیست.
هوش مصنوعی: جُنَیْد میگوید زهد به معنای بیتفاوتی و دل کندن از چیزهایی است که فرد از آنها بینصیب و خالی است.
ابوسلیمان گفت صوف علامتی است از علامتهای زهد نباید کسی که صوفی اندر پوشد قیمت آن سه درم، اندر دلش رغبت صوفی بود که پنج درم ارزد.
هوش مصنوعی: ابوسلیمان گفت: صوفی نشانهای از زهد است و کسی که لباس صوفی به تن میکند، نباید در دلش به کمتر از قیمت سه درم، که بهای لباس اوست، راضی باشد؛ زیرا در درونش باید رغبت به مقام صوفی داشته باشد که ارزشش پنج درم است.
و پیشینگان اندر زهد اختلاف کرده اند. سفیان ثوری گوید و احمد حنبل و عیسی بن یوسف و پیران دیگر که زهد اندر دنیا کوتاهی املست.
هوش مصنوعی: پیشینیان درباره زهد نظرات متفاوتی داشتهاند. سفیان ثوری، احمد حنبل، عیسی بن یوسف و برخی از دیگر افراد بزرگ، بر این باورند که زهد در دنیا به معنای کاستی در امیدواری و آرزوهاست.
عبداللّه مبارک گوید زهد ایمنی بود بخدای با دوستی درویشی.
هوش مصنوعی: عبدالله مبارک میگوید که زهد، به معنای ایمنی و حفاظت از خداوند است و باید با دوستی و محبت به درویشها همراه باشد.
عبدالواحدبن زید گوید زهد دست بداشتن دینارست و درم
هوش مصنوعی: عبدالواحد بن زید میگوید زهد یعنی دوری کردن از دینار و درم (پول).
یوسف اسباط گوید از علامتهای زهد آنست کی بداند که بنده زهد نتواند ورزید الّا بایمنی بخدای.
هوش مصنوعی: یوسف اسباط میگوید یکی از نشانههای زهد این است که انسان بفهمد نمیتواند به زهد واقعی دست یابد مگر اینکه به خداوند اطمینان داشته باشد.
ابوسلیمان دارانی گوید: زهد دست بداشتن است از آنچه ترا از خدای مشغول دارد.
هوش مصنوعی: ابوسلیمان دارانی میگوید: زهد به معنای ترک کردن چیزهایی است که شما را از خداوند غافل میکند.
رویم جنید را پرسید از زهد گفت حقیر داشتن دنیا را و آثار او از دل ستردن.
هوش مصنوعی: رویم از جنید پرسید که زهد چیست؟ او در پاسخ گفت: زهد به معنای نادیده گرفتن دنیا و بیاهمیت شمردن آن است و همچنین به معنای پاک کردن دل از تعلقات دنیوی.
سری گوید خوش نبود عیش زاهد چون از خویشتن مشغول بود.
هوش مصنوعی: سری میگوید که زندگی زاهد خوشایند نیست، چرا که او همیشه درگیر خود است و نمیتواند از لذتها و شادیهای دنیا بهرهمند شود.
جنید را پرسیدند از زهد گفت تهی دست بودن از ملک و خالی کردن دل از مشغلۀ آن.
هوش مصنوعی: جنید را از زهد سوال کردند و او پاسخ داد که زهد به معنای بینیازی از مال و خالی کردن دل از دغدغههای دنیوی است.
یحیی بن معاذ گوید بحقیقت زهد نرسی تا اندر تو سه چیز موجود نباشد، عمل بی علاقت، و قولی بی طمع، و عزّی بی ریاست.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ میگوید که واقعاً زهد و پارسایی به وجود نمیآید مگر آنکه در انسان سه ویژگی وجود داشته باشد: اول، عملی انجام دهد بدون اینکه به چیزی وابسته باشد؛ دوم، سخنی بگوید بدون هیچ طمعی؛ و سوم، عزت و احترام داشته باشد بدون اینکه بخواهد در مقام رهبری یا ریاست باشد.
ابوحفص گوید زهد نبود مگر اندر حلال و چون حلال نبود در دنیا زهد نبود.
هوش مصنوعی: ابوحفص میگوید، زهد تنها در استفاده از چیزهای حلال معنا دارد و اگر چیزی در دنیا حلال نباشد، زهد به حقیقت وجود نخواهد داشت.
ابوعثمان گوید خدای زاهد را زیادت آن دهد که خواهد و راغب را کم از آن دهد که خواهد و مستقیم را چندان دهد که خواهد.
هوش مصنوعی: ابوعثمان میگوید خداوند به زاهدان بیش از آنچه که میخواهد میدهد، به کسانی که به دنیا وابستهاند کمتر از آنچه که میخواهند عطا میکند و به افراد راستکیش نیز به اندازه دلخواهشان بخشش میکند.
یحیی بن معاذ گوید زاهد ترا همه سر که و سپندان دهد و عارف بمشک عنبر مطیّب کند.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ میگوید: زاهد کسی است که تمام وجود خود را در راه خدا قربانی میکند و بهرهوری او از دنیا تنها به داشتن چیزهای زینتی محدود نمیشود. از سوی دیگر، عارف بویی از عشق الهی میگیرد که روحش را خوشبو و معطر میسازد.
حسن بصری گوید زهد اندر دنیا آنست که اهل او را دشمن داری و آنچه اندروست.
هوش مصنوعی: حسن بصری میگوید که زهد در دنیا به این معناست که انسان باید از اهل دنیا و چیزهایی که در آن وجود دارد، دوری کند و آنها را دشمن بداند.
یکی را گفتند زهد چیست اندر دنیا؟ گفت دست بداشتن از آنچه دروست با آنک دروست.
هوش مصنوعی: یکی را پرسیدند که زهد در دنیا چه معنا دارد؟ او پاسخ داد که زهد یعنی خودداری کردن از کارهایی که ناپسند است و همچنین پرهیز از آنچه که با آن ناپسندها ارتباط دارد.
کسی ذوالنّون مصری را گفت از جمله زاهدان کی باشم؟ گفت آنگاه که زاهد شوی اندر تن خویش.
هوش مصنوعی: کسی از ذوالنّون مصری پرسید که چگونه میتوانم از زاهدان باشم؟ او در پاسخ گفت که زمانی زاهد خواهی شد که در درون خود زاهد باشی.
محمدبن الفضل گوید ایثار زاهدان بوقت بی نیازی و ایثار جوانمردان بوقت حاجت باشد. قالَ اللّه تَعالی وَ یَْؤثِرونَ عَلَی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ.
هوش مصنوعی: محمد بن الفضل میگوید که ایثار زاهدان زمانی که بینیاز هستند و ایثار جوانمردان زمانی که به کمک نیاز دارند، اتفاق میافتد. خداوند در قرآن فرموده است که آنها با اینکه به خودشان نیاز دارند، دیگران را بر خودشان ترجیح میدهند.
کتّانی گوید چیزی که ترا اندر آن خلاف نکنند نه کوفی و نه مدنی و نه عراقی و نه شامی، زهد بود اندر دنیا و سخاوت نفس بود و نصیحت مردمانرا یعنی که این چیزها هیچکس نگوید کی نه محمودست.
هوش مصنوعی: کتّانی میگوید چیزهایی که در آنها با تو مخالفتی نمیکنند، نه مربوط به کوفه است، نه مدینه، نه عراق و نه شام. این چیزها عبارتند از زهد در دنیا، سخاوت نفس و نصیحت به مردم. به عبارت دیگر، هیچکس نمیگوید که این ویژگیها نیکو نیستند.
کسی فرا یحیی معاذ گفت کی بمقام توکّل رسم و رداء زهد کی برافکنم و با زاهدان کی بنشینم؟ گفت آنگاه که نفس را اندر سّرّ ریاضت کنی تا آنجا که اگر بسه روز خدای ترا روزی ندهد ضعیف نگردی اندر نفس، و اگر بدین درجه نرسیده باشی نشست تو بر بساط زاهدان جهل بود و از فضیحت شدن تو ایمن نباشم.
هوش مصنوعی: کسی از معاذ یحیی سوال کرد که چه زمانی میتوانم لباس توکل و زهد را کنار بگذارم و با زاهدان بنشینم؟ او پاسخ داد: زمانی که بتوانی نفس خود را با ریاضت به گونهای تربیت کنی که اگر خدا سه روز به تو روزی ندهد، از نظر روحی ضعیف نشوی. در غیر این صورت، نشستن تو در جمع زاهدان نشانه نادانی تو خواهد بود و باید نگران عواقب آن باشی.
بشر حافی گوید زهد مَلِکی است کی نَنشیند مگر اندر دلی خالی.
هوش مصنوعی: انسان زاهد کسی است که دلش پاک و خالی از دغدغهها و خواستههای دنیوی است و برای استراحت و آرامش خود، نمیتواند در جایی آرام بگیرد مگر اینکه این حالت را در دل خود تجربه کند.
محمّدبن محمّدبن الاشعث البیکندی گوید هر که اندر زهد سخن گوید و مردمانرا پند دهد و اندر مال ایشان طمع کند، خدای تعالی دوستی آخرت از دل وی بیرون کند.
هوش مصنوعی: محمّدبن محمّدبن الاشعث البیکندی میگوید که هرکس در مورد زهد صحبت کند و به مردم نصیحت کند اما به مال آنها طمع ورزد، خداوند علاقه او به آخرت را از دلش خارج میکند.
و گفته اند چون بنده اندر دنیا زاهد گردد خدای فریشتۀ بر دل وی موکّل کند تا اندر دل وی حکمت رویاند.
هوش مصنوعی: گفتهاند زمانی که انسان در دنیا زاهد و پارسا شود، خداوند فرشتهای را به دل او مأمور میکند تا حکمت را در دلش بپروراند.
یکی را گفتند اندر دنیا چرا زاهد شدی؟ گفت از آنک او در من زاهد شد. احمدبن حنبل گوید زهد بر سه قسمت باشد: زهد بود اندر حرام و آن زهد عام بود و دیگر دست بداشتن فضول و آن زهد خاص است، سه دیگر دست بداشتن از آنچه ترا از خدای مشغول کند و آن زهد عارفانست.
هوش مصنوعی: یک نفر از زاهدی پرسید که چرا در دنیا زاهد شدهای؟ او پاسخ داد که چون خداوند در دل من زاهد شد. احمد بن حنبل میگوید زهد به سه دسته تقسیم میشود: یکی زهد در کارهای حرام که زهد عمومی است، دیگر خودداری از چیزهای اضافی که زهد خاص است، و سوم دوری از هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند که به زهد عارفان تعلق دارد.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ یکی را گفتند اندر دنیا زاهد چرا شدی؟ گفت زیرا که پیشتر او اندر من زاهد شد ننگ داشتم در اندکی رغبت کردن.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که گفتهاند: از یکی پرسیدند چرا در دنیا زاهد شدی؟ او پاسخ داد: زیرا پیش از این، زهد در من پدیدار شد و از این رو از کمترین تمایلات به دنیا شرم داشتم.
یحیی بن معاذ گوید دنیا چون عروسی است جویندۀ او مشاطۀ اوست و زاهد اندرو (چون کسی بود که) روی وی سیاه کند و موی وی بکند و جامۀ وی بدرد و عارف بخدای مشغول بود و با سوی وی ننگرد.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ میگوید دنیا مانند یک عروسی است که در آن، فرد جویای خوشی و زیبایی، زینتدهنده و آرایشگر آن است. در این میان، افراد زاهد، مانند کسانی هستند که به زیبایی او آسیب میزنند، چون چهرهاش را سیاه میکنند، موهایش را میچینند و لباسش را پاره میکنند. در عوض، عرفا و کسانی که به خدا مشغولند، از این دنیا غافل هستند و به زیباییهای آن توجه نمیکنند.
جُنَیْد گوید سری گوید کارهای زهد همه بر دست گرفتم و هرچه خواستم ازو بیافتم مگر زهد اندر مردمان که بدان نرسیدم و طاقت نداشتم.
هوش مصنوعی: جُنَیْد میگوید: من همه کارهای زهد را در دست گرفتم و هر چیزی که خواستم را به دست آوردم، اما نتوانستم به زهد در میان مردم دست یابم و از پس آن برنیامدم.
نصرآبادی گوید خون زاهدان برهانید و خون عارفان بریخت.
هوش مصنوعی: نصرآبادی میگوید که خون زاهدان را آزاد کرد و خون عارفان را ریخت.
حاتم اصمّ گوید زاهد کیسه را بگدازد پیش از نفس و متزهّد نفس بگدازد پیش از کیسه.
هوش مصنوعی: حاتم اصمّ میگوید زاهد باید وابستگی به مال و کیسه را فراموش کند و قبلاً بر نفس خود غلبه کند، اما متزهّد کسی است که ابتدا به دنیا و مالهای مادی چسبیده و بعد به فکر تزکیه و تهذیب نفس میافتد.
فضل بن عیاض گوید خدای همه شر ها در خانۀ نهاد و قفل بر وی نهاد و کلید او دوستی دنیا کرد و همۀ خیرها اندر خانۀ نهاد و زهد کلید او کرد.
هوش مصنوعی: فضل بن عیاض میگوید که خداوند تمامی شرور را در یک خانه قرار داده و بر آن قفل زده است، و کلید این خانه دوستی به دنیا است. همچنین، او تمامی خوبیها را در خانهای دیگر قرار داده و کلید آن خانه زهد و پرهیزکاری است.