گنجور

باب چهارم - در توبه

قال اللّه تعالی وَتُوبُوا اِلَی اللّه جمیعاً اَیُّها الْمُْؤمِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُنَ. انس مالک گوید از پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وسَلَّمَ شنیدم که گفت تائب از گناه همچنان بود کی گناه نکردست. و چون خدای بندۀ را دوست دارد گناهش زیان ندارد پس این آیه برخواند که اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المتَطَهِّرینَ. گفتند یا رسول اللّه علامت توبه چیست گفت ندامت.

و انس بن مالک روایت کند که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت هیچ چیز نیست دوست تر بر خدای عزّوجلّ از برنای تائب.

و توبه اوّل منزلیست از منزلهاء این راه و اوّل مقامی است از مقامهای جویندگان و حقیقت توبه در لغت بازگشتن بود و توبه اندر شرع بازگشتن بود از نکوهیده ها باز آنچه پسندیده است از شرع وَقَالَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ندامت توبه است.

و خداوندان اصول از اهل سنت گفته اند شرط توبه تا درست آید سه چیز است، پشیمانی بر آنچه رفته باشد از مخالفت، و دست بداشتن زلّت اندر حال، و نیّت کردن که نیز باز آن معصیت نگردد، ازین ارکان چاره نیست تا توبه درست آید.

و این گروه گفتند آنچ در خبرست کی پشیمانی توبه است یعنی معظم ترین رکنی از وی پشیمانی است چنانک در خبر می آید اَلْحَجُّ عَرَفَةٌ یعنی معظم ترین عرفه است ای ایستادن به عرفه نه آنک رکن نیست اندر حج جز ایستادن به عرفه ولیکن معظم ارکان وقوف بود بعرفات. همچنین است قول او صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که النّدَمُ تَوْبَةٌ توبه ندامت است و از اهل تحقیق کس هست که گویند ندامت کفایت بود اندر تحقیق این، زیرا که آن دو رکن دیگر اندر وی بسته بود و اندر وی بازیابند و محال بود که از آنچه گذشته بود بر پشیمانی بود و بر آن مصرّ بودن مانند او یا بر آن عزم بود که نیز آن گناه کند. این معنی توبه است بر جهت تحدید و اجمال، و امّا بر جهت شرح توبه را سببهاست و ترتیبها و اقسام.

اوّل از آن بیداری دلست از خواب غفلت و دیدن آنچه بر وی می رود از احوال بد برو تا این جمله بپیوندد بتوفیق بگوش داشتن بدانچه بر خاطرش درآید از زجر کنندگان از جهت حق بگوش دل.

خبرست که اندر دل هر مسلمانی از جهت خدای سُبْحانَهُ وَتَعالی واعظی است. و خبری دیگر است که اندر تن پارۀ گوشت است چون او بصلاح بود همه تن بصلاح بود، و چون او بفساد بود همه تن بفساد بود و آن دلست چون بدل فکرت کند آنچه بر وی رفته باشد از ناشایستها توبه اندر دل وی فرا دیدار آید و از معاملت زشت بازایستد، و حق او را مدد فرستد بعزم درست کردن و کارهاء نیکو بردست گرفتن و اسباب توبه را ساختن، اوّل آن بریدن است از یاران بد که رفیق بد بدسگال بود و درستی عزم بر وی بشولیده کند و تمامی دواعی کی او را بدین راه خواند خوف و رجا است چون این آمد همه نکوهیدها از دل نفرت گیرد و هزیمت پذیرد و از ناشایستها بازایستد و لگام نفس بازکشد از متابعت شهوات، و اندر حال از زلّت مفارقت کند، و عزم درست کند کی نیز باز آن ناشایستها نگردد و اگر بر موجب قصد خویش برود و بر آنچه مقتضی عزم است پیش گیرد موفقی باشد صادق. و اگر چنان بود که توبه بشکند یکبار و دو بار و بر آن بود که توبه کند، این چنین بسیار بود باید که نومید نشود از توبه این چنین کس که هرچیزی را وقتی است، فانَّ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتاباً.

از ابوسلیمان دارانی حکایت کنند که گفت بمجلس قصص گوئی همی شدم سخن او اندر من اثر کرد چون از نزدیک او برخاستم هیچ چیز اندر دل من بنماند دیگر باره باز شدم و سماع کردم برخی اندر راه بماند، سه دیگر بار باز شدم اثر سخن او اندر دلم بماند تا با سرای شدم و اناء مخالفات بشکستم و راه صواب پیش گرفتم این حکایت پیش یحیی بن معاذالرّازی بگفتند گفت گنجشگی کلنکی را شکار کرد بنجشگ آن قصص گو را خواست و کلنک ابوسلیمان را.

ابوحفص حدّاد راست، گفت چند بار دست از کار بداشتم و بازان می گشتم چون کار دست از من بداشت نیز بازان نگشتم.

و حکایت کنند کی بوعمرو نُجَیْد اندر ابتدا بمجلس بوعثمان اختلاف داشت سخن بوعثمان اندرو اثر کرد توبه کرد. پس از آن فترتی افتاد از ابوعثمان همی گریختی و از مجلس باز ایستاد روزی ابوعمرو ابوعثمان را پیش آمد، اوبوعمرو از راه بگشت و براهی دیگر برون شد، ابوعثمان از پس او بشد تا بدو رسید گفت یا پسر با کسی صحبت مکن که ترا جز معصوم ندارد، بوعثمان ترا در چنین وقتی سود دارد ابوعمرو توبه کرد و با ارادت آمد و بنشست.

از استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم کی یکی از مریدان توبه کرد و فترتی افتاد وی را و اندیشه میکرد کی اگر وقتی توبه کنم حکم من چگونه باشد هاتفی آواز داد و گفت یا فلان ما را طاعتی داشتی شکرت کردیم پس برگشتی مهلتت دادیم اگر بازآئی فرا پذیریم، مرد توبه کرد و بنشست.

امّا چون معصیت دست بدارد و بند اصرار از دل بازگشاید و عزم کند با خویشتن کی نیز معصیت نکند قصد دل او محض ندامت باشد چون بدین قرار گرفت توبۀ وی تمام باشد و عزلت پیشه گیرد و از یاران بد ببرد و شب و روز بر سر تأسف باشد و بباران دیده آثار عَثَرات بشوید و بمرهم توبه جراحت گناه را دارو کند، سابق اقران گردد و دلیل بر صحّت توبۀ او آن بود کی او را میان اقران خویش گداخته و فروشده بینند، شب در روز پیوندد در تأسّف خوردن بر آن چه بر وی گذشته بود از معاصی و مخالفات و کار وی آنگه تمام شود کی خصم را خشنود کند چنانک تواند کرد که اوّل رتبت اندر توبه، خشنود کردن خصم است بدانچه تواند اگر دست رسی بود بخشنود کردن ایشان یا ایشان گردن وی از آن مظلمه آزاد کنند با اندر دل همی دارد که از حق ایشان بیرون آید آنگاه که تواند و با خدای گردد بصدق توبه و دعای نیکو بریشان.

و تائبانرا صفتهاست از پس این که از جملۀ توبه بود چنانک پیران اشارة کرده اند. از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ گفت توبه بر سه قسمت بود، اوّل وی توبه است، و اوسط اِنابت و آخر اَوْبت و توبه را بدایت کرد و اوبت را نهایت و انابت را واسطه و هرکی توبه کند از بیم عقوبت او صاحب توبه بود و هرکه توبه کند بطمع ثواب، صاحب اِنابة بود و هرکه توبه کند مراعات امر را نه از بیم عقوبت و نه طمع ثواب صاحب اوبت بود.

و گفته اند توبه صفت مؤمنان بود قالَ اللّهُ تَعالی و توبُوا اِلَی اللّهِ جَمیِعاً اَیُّها الْمُْؤمِنونَ و انابت صفت انبیا بود و آنِ مقرّبان عَلَیهِمُ السَّلامُ قال اللّه تعالی نِعْمَ العَبْدَ اِنَّهُ اَوّابٌ.

جنید گوید توبه را سه معنی بود اوّل ندامت و دیگر عزم بر ترک معاودت و سه دیگر خویشتن پاک کردن از مظالم و خصومت.

سهل بن عبداللّه گوید توبه ترک تسویف بود.

جنید گوید از حارث محاسبی شنیدم که گفت هرگز نگفتم اللهُمَّ اّنّی اَسألُکَ التَّوْبَةَ مگر همه گفتم اَسْألُکَ شَهْوَةَ التَّوْبةِ.

جنید گوید روزی اندر نزدیک سری شدم و او را متغیّر دیدم گفتم چه بودست ترا گفت جوانی درآمده بود از توبه پرسید گفتم آنست کی گناه را فراموش نکنی سخن را معارضه کرد و گفت توبه فراموش کردن گناهست، جنید گوید من گفتم کار بنزدیک من آنست که این جوان گفت سری گفت چرا گفتم زیرا که چون من در حال جفا بودم و مرا با حال وفا آورد یاد کردن جفا اندر حال صفا جفا بود خاموش شد.

ابونصر سرّاج طوسی گوید سهل بن عبداللّه را پرسیدند هم از توبه وی نیز گفت آنک گناه را فراموش نکنی، جنید را پرسیدند هم از توبه وی گفت آنک گناه را فراموش کنی. ابونصر گفت سهل اشارت باحوال مریدان کرد کی یکبار ایشانرا بود و یکبار بر ایشان و جنید اشارت فرا توبۀ محقّقان کرد که گناه یاد نکنند از آنچه اندر دل ایشان بود از عظمت خدای عَزَّوَجَلَّ و دوام ذکر.

روُیَم را پرسیدند از توبه گفت توبه کردن از توبه.

ذوالنّون مصری را پرسیدند از توبه، گفت توبۀ عوام از گناه بود و توبۀ خواصّ از غفلت.

نوری را پرسیدند از توبه، گفت توبه آنست که از هرچه دون از خدایست عَزَّوَجَلَّ توبه کنی.

عبداللّه بن علیّ بن محمّدالتمیمی گوید فرق بسیار بود میان تائبی کی توبۀ وی از زلّات بود و میان تائبی کی توبۀ وی از غفلات بود و میان تائبی که توبۀ وی از رؤیت حسنات بود.

واسطی گوید توبۀ نصوح آن بود کی بر صاحب او اثر معصیت نماند پنهان و آشکارا و هر که توبۀ وی نصوح بود باک ندارد که چون خسبد و چون خیزد.

یحیی بن معاذ گوید یارب نگویم که توبه کردم و نیز باز آن نگردم و ضمان نکنم که نیز گناه نکنم که ضعیفی خویش دانم. پس گویم نیز نکنم مگر بمیرم تا بیش گناه نکنم.

ذوالنّون گوید استغفار بی آنک از گناه بازایستی توبۀ دروغ زنان بود. ابن یزداینار را پرسیدند کی بنده چون با خدای گردد بر کدام اصل بیرون آید، گفت آنک هرچه از آن بیرون آمد باز آن نگردد و مراعات کس نکند الّا مراعات آنک بازوگشت و سرّ نگاه دارد از نگریستن بدانچه ازو بپرهیزیده است، گفتند این حکم آن بود که از وجود بیرون آمده باشد نه حکم آنک از عدم بیرون آمده باشد گفت وجود حلاوت در مستأنف بآخر عوض بود از یافتن تلخیها باوّل. بوشنجه را از توبه پرسیدند، گفت آن بود کی گناه یاد کنی از آن حلاوت نیابی.

ذوالنّون گوید حقیقت توبه آن بود که جهان بر تو تنگ کنند چنانک قرارت نباشد چنانک قرآن خبر داده است وَضَاقَت عَلَیْهِمْ اَنْفُسُهُم وظنّوا اَنْ لامَلْجَأَ مِنَ اللّهِ اِلّا اِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِم لِیَتُوبُوا.

ابن عطا گوید توبه دواست توبۀ انابت و توبۀ استجابة، توبۀ انابت آن بود که از بیم عقاب بود و توبۀ استجابت آن بود که توبه کند شرم داشتن از کرم او.

ابوحفص را گفتند چرا تائب دنیا را دشمن دارد گفت از بهر آنک سرائی است که در آنجا گناه کردست گفتند او را، هم این سرای است که خدایش در آنجا گرامی کرد بتوبه گفت از گناه بر یقین است و از توبه فرا پذیرفتن بر شک.

واسطی گوید طربی اندر داود علیه السلام فرا دیدار آمد از حلاوت طاعت، باندوه و از حسرت بدل شد و او اندرین حال تمامتر بود از آنک در آن وقت که کار بر وی پوشیده بود. پیری گفته است که توبۀ دروغ زنان بر سر زبان باشد یعنی قوله اَسْتَغْفِرُاللّهَ.

ابوحفض را پرسیدند از توبه گفت بنده را از توبه هیچ چیز نیست زیرا که توبه بازواست نه ازو.

گویند خدای عزّوجلّ وحی کرد بآدم که یا آدم تو فرزندانرا رنج و اندوه میراث گذاشتی، و من ایشان را توبه گذاشتم هرکه مرا بخواند از ایشان بدعای تو لبّیک کنم ایشانرا چنانک ترا کردم. یا آدم مردمان تائب را برانگیزم از گور همه شادان و خندان و دعای ایشان همه مستجاب کنم.

مردی رابعه را گفت گناه بسیار کرده ام اگر توبه کنم فرا پذیرد گفت نه ولیکن اگر توبه دهد توبه کنی.

و بدانک خدای تعالی گفت اِنَّ اللّهُ یحبُّ التَّوّابینَ و یُحبُّ المُتَطهَّرِینَ هرکه زلّتی کند ازان زلّت بر یقین باشد چون توبه کند از قبول توبه بر شک بود. کی شرط توبه آنست کی مستحقّ محبّت گردد و تا بندۀ عاصی بدان رسد که امارات محبّت خدای بیابد دورست واجب باشد بر بنده چون بدانست که چیزی کرد که توبه بر وی واجب است فکرت دائم و عذر خواستن آمرزش چنانک گفته اند اندر دل گرفتن وَجَل است تا اجل، قال اللّهُ تَعالی قُلْ اِنْ کُنْتُم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُم اللّهُ. و از سنّت پیغمبر است صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم دوام استغفار چنانک گفت اندر شبانروزی هفتاد بار آمرزش خواهم. یحیی بن معاذ گوید یک زلّت از پس توبه زشتر بود از هفتاد زلّت از پیش توبه. ابوعثمان گوید اندر معنی اِنَّ اِلَیْنا اِیَابَهُم باز آیند اگرچه سرگردان شده باشند از مخالفتها.

گویند علّی بن عیسی برنشسته بود بموکبی عظیم و غُربا میگفتند این کیست. زنی بر بام ایستاده بود گفت تا کی گویند این کیست این بندۀ است از چشم خدای تعالی بیفتاده او را بدین مبتلا کرده است. علیّ بن عیسی بشنید و با سرای شد و از وزارت استعفا خواست و بمکّه شد و مجاور بنشست. وباللّه التّوفیق.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال اللّه تعالی وَتُوبُوا اِلَی اللّه جمیعاً اَیُّها الْمُْؤمِنُونَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُنَ. انس مالک گوید از پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وسَلَّمَ شنیدم که گفت تائب از گناه همچنان بود کی گناه نکردست. و چون خدای بندۀ را دوست دارد گناهش زیان ندارد پس این آیه برخواند که اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المتَطَهِّرینَ. گفتند یا رسول اللّه علامت توبه چیست گفت ندامت.
هوش مصنوعی: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ای مؤمنان، همگی به سوی خدا توبه کنید، شاید که رستگار شوید. انس مالک نقل می‌کند که از پیامبر اسلام شنیده است که فرمود: کسی که از گناه توبه می‌کند، مانند کسی است که هیچ گونه گناهی مرتکب نشده است. وقتی که خداوند بنده‌ای را دوست داشته باشد، گناه او ضرری ندارد. سپس آیه‌ای را تلاوت کرد که خداوند، پاکان را دوست دارد. پرسیده شد: ای پیامبر خدا، نشانه توبه چیست؟ فرمود: ندامت.
و انس بن مالک روایت کند که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت هیچ چیز نیست دوست تر بر خدای عزّوجلّ از برنای تائب.
هوش مصنوعی: انس بن مالک نقل کرده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: هیچ چیزی نزد خداوند عزوجل محبوب‌تر از بنده‌ای که توبه کرده نیست.
و توبه اوّل منزلیست از منزلهاء این راه و اوّل مقامی است از مقامهای جویندگان و حقیقت توبه در لغت بازگشتن بود و توبه اندر شرع بازگشتن بود از نکوهیده ها باز آنچه پسندیده است از شرع وَقَالَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ندامت توبه است.
هوش مصنوعی: توبه نخستین مرحله در راهی است که جویندگان حقیقت طی می‌کنند و از مهم‌ترین مقامات آن‌ها به شمار می‌آید. در زبان فارسی، توبه به معنای بازگشت است و در اصطلاح شرعی، به معنای بازگشت از کارهای ناپسند و انجام کارهای پسندیده است. همچنین، پیامبر اسلام (ص) فرموده‌اند که پشیمانی خود، نشانه‌ای از توبه است.
و خداوندان اصول از اهل سنت گفته اند شرط توبه تا درست آید سه چیز است، پشیمانی بر آنچه رفته باشد از مخالفت، و دست بداشتن زلّت اندر حال، و نیّت کردن که نیز باز آن معصیت نگردد، ازین ارکان چاره نیست تا توبه درست آید.
هوش مصنوعی: کارشناسان اصول اهل سنت بر این باورند که برای صحت توبه، سه شرط ضروری است: نخست، احساس پشیمانی نسبت به اعمال نادرست گذشته؛ دوم، خودداری از ادامه رفتارهای نادرست در حال حاضر؛ و سوم، نیت جدی برای عدم بازگشت به آن گناهان در آینده. رعایت این نکات برای صحیح بودن توبه الزامی است.
و این گروه گفتند آنچ در خبرست کی پشیمانی توبه است یعنی معظم ترین رکنی از وی پشیمانی است چنانک در خبر می آید اَلْحَجُّ عَرَفَةٌ یعنی معظم ترین عرفه است ای ایستادن به عرفه نه آنک رکن نیست اندر حج جز ایستادن به عرفه ولیکن معظم ارکان وقوف بود بعرفات. همچنین است قول او صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که النّدَمُ تَوْبَةٌ توبه ندامت است و از اهل تحقیق کس هست که گویند ندامت کفایت بود اندر تحقیق این، زیرا که آن دو رکن دیگر اندر وی بسته بود و اندر وی بازیابند و محال بود که از آنچه گذشته بود بر پشیمانی بود و بر آن مصرّ بودن مانند او یا بر آن عزم بود که نیز آن گناه کند. این معنی توبه است بر جهت تحدید و اجمال، و امّا بر جهت شرح توبه را سببهاست و ترتیبها و اقسام.
هوش مصنوعی: این گروه گفتند که در اخبار آمده است که پشیمانی بخشی از توبه است و این مهم‌ترین رکن توبه به شمار می‌آید. به‌گونه‌ای که در روایتی ذکر شده، ایستادن در عرفات مهم‌ترین بخش حج است، هرچند تنها ایستادن در عرفات رکن حج نیست، بلکه وقوف در عرفات از اصلی‌ترین ارکان آن است. همچنین پیامبر اسلام فرموده‌اند که ندامت به معنی توبه است. برخی از محققان بر این باورند که ندامت به تنهایی کافی است. زیرا دو رکن دیگر توبه نیز به ندامت مرتبط است و اگر کسی بخواهد دوباره به گناهی که انجام داده بازگردد، محال است که از گذشته پشیمان باشد و همچنان بر آن گناه اصرار داشته باشد. این معنی توبه است در ابعاد کلی و مختصر، اما وقتی ما به جزئیات بپردازیم، توبه دارای علل، ترتیب‌ها و اقسام مختلفی است.
اوّل از آن بیداری دلست از خواب غفلت و دیدن آنچه بر وی می رود از احوال بد برو تا این جمله بپیوندد بتوفیق بگوش داشتن بدانچه بر خاطرش درآید از زجر کنندگان از جهت حق بگوش دل.
هوش مصنوعی: اولین قدم بیدار شدن از خواب غفلت است و پی‌بردن به وضعیت وخیمی که بر او می‌گذرد. او باید دقت کند تا بتواند به خوبی آنچه که در دلش می‌گذرد را بشنود، به ویژه از جانب کسانی که به حق او را آزار می‌دهند.
خبرست که اندر دل هر مسلمانی از جهت خدای سُبْحانَهُ وَتَعالی واعظی است. و خبری دیگر است که اندر تن پارۀ گوشت است چون او بصلاح بود همه تن بصلاح بود، و چون او بفساد بود همه تن بفساد بود و آن دلست چون بدل فکرت کند آنچه بر وی رفته باشد از ناشایستها توبه اندر دل وی فرا دیدار آید و از معاملت زشت بازایستد، و حق او را مدد فرستد بعزم درست کردن و کارهاء نیکو بردست گرفتن و اسباب توبه را ساختن، اوّل آن بریدن است از یاران بد که رفیق بد بدسگال بود و درستی عزم بر وی بشولیده کند و تمامی دواعی کی او را بدین راه خواند خوف و رجا است چون این آمد همه نکوهیدها از دل نفرت گیرد و هزیمت پذیرد و از ناشایستها بازایستد و لگام نفس بازکشد از متابعت شهوات، و اندر حال از زلّت مفارقت کند، و عزم درست کند کی نیز باز آن ناشایستها نگردد و اگر بر موجب قصد خویش برود و بر آنچه مقتضی عزم است پیش گیرد موفقی باشد صادق. و اگر چنان بود که توبه بشکند یکبار و دو بار و بر آن بود که توبه کند، این چنین بسیار بود باید که نومید نشود از توبه این چنین کس که هرچیزی را وقتی است، فانَّ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتاباً.
هوش مصنوعی: خبرهایی هست که در دل هر مسلمانی از طرف خدای متعال دلیلی برای هدایت وجود دارد. همچنین، در بدن انسان بخشی از گوشت وجود دارد که اگر آن درست و سالم باشد، کل بدن در سلامت و درست خواهد بود؛ و اگر آن دچار فساد شود، بدن نیز دچار مشکل خواهد شد. این بخش، قلب است. وقتی که قلب به فکر کردن درباره‌ی کارهای ناشایست می‌پردازد، در آنجا توبه‌ای پیدا می‌شود و فرد از رفتارهای ناپسند دور می‌شود. خداوند نیز به او کمک می‌کند تا عزم خود را برای اصلاح و انجام کارهای نیک تقویت کند. نخستین قدم در این راستا، دوری از دوستان بد است، زیرا رفاقت با افراد نادرست می‌تواند انسان را به سوی فساد سوق دهد و عزم او را تضعیف کند. انسان باید با خوف و امید به سوی اصلاح برود. زمانی که این احساسات در دل او شکل می‌گیرد، تمام زشتی‌ها را از دل خود دور می‌کند و از انجام کارهای ناپسند به شدت خودداری می‌کند. او باید نفس خود را از پیروی از شهوات چونان سرکشی باز دارد و خود را از لغزش‌ها دور کند و مصمم باشد که دوباره به کارهای ناشایست بازنگردد. حتی اگر بارها توبه او شکست بخورد، نباید ناامید شود، زیرا هر چیزی زمان خود را دارد و هر انسانی می‌تواند مجدداً به راه راست بازگردد.
از ابوسلیمان دارانی حکایت کنند که گفت بمجلس قصص گوئی همی شدم سخن او اندر من اثر کرد چون از نزدیک او برخاستم هیچ چیز اندر دل من بنماند دیگر باره باز شدم و سماع کردم برخی اندر راه بماند، سه دیگر بار باز شدم اثر سخن او اندر دلم بماند تا با سرای شدم و اناء مخالفات بشکستم و راه صواب پیش گرفتم این حکایت پیش یحیی بن معاذالرّازی بگفتند گفت گنجشگی کلنکی را شکار کرد بنجشگ آن قصص گو را خواست و کلنک ابوسلیمان را.
هوش مصنوعی: ابوسلیمان دارانی داستانی را تعریف می‌کند که هنگام حضور در جلسه قصه‌گویی، تأثیر عمیقی بر او گذاشت. به گونه‌ای که وقتی از آن جلسه بیرون آمد، هیچ چیزی از آنچه شنیده بود در دلش نماند. مجدداً برگشت و به شنیدن ادامه داد، اما نیمی از راه ماند. بار سوم بازگشت و این‌بار کلمات او در دلش باقی ماند تا اینکه به خانه رسید و عزمش را برای شکستن موانع و انتخاب مسیر صحیح جزم کرده بود. این داستان را برای یحیی بن معاذالرّازی نقل کردند، و او هم گفت که گنجشکی کلنکی را شکار کرده و از گنجشک دیگر خواسته است که آن قصه‌گو را خبر کند و کلنک ابوسلیمان را بیاورد.
ابوحفص حدّاد راست، گفت چند بار دست از کار بداشتم و بازان می گشتم چون کار دست از من بداشت نیز بازان نگشتم.
هوش مصنوعی: ابوحفص حداد می‌گوید که بارها کار را رها کرده و به کارهای دیگر می‌پرداختم، اما زمانی که کار از من گرفته می‌شد، دیگر به آن کارها باز نمی‌گشتم.
و حکایت کنند کی بوعمرو نُجَیْد اندر ابتدا بمجلس بوعثمان اختلاف داشت سخن بوعثمان اندرو اثر کرد توبه کرد. پس از آن فترتی افتاد از ابوعثمان همی گریختی و از مجلس باز ایستاد روزی ابوعمرو ابوعثمان را پیش آمد، اوبوعمرو از راه بگشت و براهی دیگر برون شد، ابوعثمان از پس او بشد تا بدو رسید گفت یا پسر با کسی صحبت مکن که ترا جز معصوم ندارد، بوعثمان ترا در چنین وقتی سود دارد ابوعمرو توبه کرد و با ارادت آمد و بنشست.
هوش مصنوعی: روایت می‌کند که بوعمرو در ابتدا در مجلس بوعثمان با او اختلاف نظر داشت و تحت‌تأثیر سخنان بوعثمان تصمیم به توبه گرفت. پس از آن، مدتی از بوعثمان دوری کرد و از نشست‌های او فاصله گرفت. یک روز، بوعمرو با بوعثمان روبرو شد، اما بوعمرو از او دوری کرد و به راه دیگری رفت. بوعثمان به دنبالش رفت و وقتی به او رسید، به او گفت: «ای پسر، با کسی صحبت نکن که جز معصوم چیزی به تو نمی‌دهد. در این موقع، بوعثمان برای تو مفید است.» بوعمرو توبه کرد و با نیت نیکو نزد بوعثمان نشست.
از استاد ابوعلی دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم کی یکی از مریدان توبه کرد و فترتی افتاد وی را و اندیشه میکرد کی اگر وقتی توبه کنم حکم من چگونه باشد هاتفی آواز داد و گفت یا فلان ما را طاعتی داشتی شکرت کردیم پس برگشتی مهلتت دادیم اگر بازآئی فرا پذیریم، مرد توبه کرد و بنشست.
هوش مصنوعی: داستانی از استاد ابوعلی دقّاق روایت شده که یکی از مریدان او توبه کرد. او در دل خود می‌اندیشید که اگر توبه کند، چه وضعیتی خواهد داشت. ناگهان صدایی به او گفت: ای فلانی، زمانی طاعت و عبادتی از تو داشتیم و از آن شکرگزاری کردیم. اکنون که بازگشتی، به تو مهلت داده‌ایم و اگر دوباره برگردی، ما تو را می‌پذیریم. در نتیجه، آن مرد توبه کرد و در جای خود نشسته است.
امّا چون معصیت دست بدارد و بند اصرار از دل بازگشاید و عزم کند با خویشتن کی نیز معصیت نکند قصد دل او محض ندامت باشد چون بدین قرار گرفت توبۀ وی تمام باشد و عزلت پیشه گیرد و از یاران بد ببرد و شب و روز بر سر تأسف باشد و بباران دیده آثار عَثَرات بشوید و بمرهم توبه جراحت گناه را دارو کند، سابق اقران گردد و دلیل بر صحّت توبۀ او آن بود کی او را میان اقران خویش گداخته و فروشده بینند، شب در روز پیوندد در تأسّف خوردن بر آن چه بر وی گذشته بود از معاصی و مخالفات و کار وی آنگه تمام شود کی خصم را خشنود کند چنانک تواند کرد که اوّل رتبت اندر توبه، خشنود کردن خصم است بدانچه تواند اگر دست رسی بود بخشنود کردن ایشان یا ایشان گردن وی از آن مظلمه آزاد کنند با اندر دل همی دارد که از حق ایشان بیرون آید آنگاه که تواند و با خدای گردد بصدق توبه و دعای نیکو بریشان.
هوش مصنوعی: اگر انسان از گناه دست بردارد و عزم خود را جزم کند که دیگر مرتکب گناه نشود، نشان‌دهنده‌ی توبه واقعی اوست. در این حالت، او باید با صداقت و ندامت نسبت به گناهان گذشته‌اش، از دوستان بد و هر چیز منفی دوری کند و در فکر و دل خود همواره متأسف باشد. احساس تأسف او باید به‌قدری عمیق باشد که به یادبود گناهانش اشک بریزد و با توبه‌اش به زخما‌ن قلبی خود مرهم نهد. او باید در جمع دوستانش قابل مشاهده باشد و تلاش کند که خود را به شیوه‌ای از گناه دور نگه دارد. شب و روز باید در فکر گناهان گذشته‌اش باشد و این کار باید به گونه‌ای صورت گیرد که اوضاع را بهبود بخشد و از خصومت‌ها دوری کند. در نهایت، هدف او باید این باشد که با صداقت توبه‌ کند و دعاهایی نیک برای دیگران داشته باشد تا بتواند از حق آن‌ها برخوردار شود.
و تائبانرا صفتهاست از پس این که از جملۀ توبه بود چنانک پیران اشارة کرده اند. از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم رَحِمَهُ اللّهُ گفت توبه بر سه قسمت بود، اوّل وی توبه است، و اوسط اِنابت و آخر اَوْبت و توبه را بدایت کرد و اوبت را نهایت و انابت را واسطه و هرکی توبه کند از بیم عقوبت او صاحب توبه بود و هرکه توبه کند بطمع ثواب، صاحب اِنابة بود و هرکه توبه کند مراعات امر را نه از بیم عقوبت و نه طمع ثواب صاحب اوبت بود.
هوش مصنوعی: توبه در واقع دارای سه مرحله متفاوت است. مرحله اول توبه است، سپس مرحله میانه‌ای به نام انابه و در نهایت مرحله‌ای به نام اوبت وجود دارد. توبه به معنای بازگشت به سوی خداوند و ترک گناهان است و اوبت به معنای رسیدن به نهایت قرب و نزدیکی به خداست. انابه نیز به معنی بازگشت و رجوع مداوم به خداست. هر کس که از ترس عذاب الهی توبه کند، در حقیقت صاحب توبه است؛ کسی که به امید دریافت پاداش از خدا توبه کند، صاحب انابه محسوب می‌شود؛ و کسی که تنها به خاطر رعایت دستورات الهی و نه به خاطر ترس یا طمع توبه کند، صاحب اوبت خواهد بود.
و گفته اند توبه صفت مؤمنان بود قالَ اللّهُ تَعالی و توبُوا اِلَی اللّهِ جَمیِعاً اَیُّها الْمُْؤمِنونَ و انابت صفت انبیا بود و آنِ مقرّبان عَلَیهِمُ السَّلامُ قال اللّه تعالی نِعْمَ العَبْدَ اِنَّهُ اَوّابٌ.
هوش مصنوعی: توبه یکی از ویژگی‌های مؤمنان است و خداوند در قرآن به مؤمنان دستور می‌دهد که همه به سوی او بازگردند. در حالی که انابت، ویژگی انبیا و بندگان خاص خداوند است. خداوند درباره یکی از آن بندگان می‌فرماید که او عبد خوبی است و همیشه به سوی خدا بازمی‌گردد.
جنید گوید توبه را سه معنی بود اوّل ندامت و دیگر عزم بر ترک معاودت و سه دیگر خویشتن پاک کردن از مظالم و خصومت.
هوش مصنوعی: جنید می‌گوید توبه دارای سه معنی است: اول، پشیمانی و ندامت از اعمال گذشته؛ دوم، تصمیم جدی برای ترک دوباره آن اعمال؛ و سوم، پاکسازی خود از ظلم‌ها و خصومت‌ها.
سهل بن عبداللّه گوید توبه ترک تسویف بود.
هوش مصنوعی: سهل بن عبداللّه می‌گوید که توبه به معنای ترک procrastination یا به تعویق انداختن است.
جنید گوید از حارث محاسبی شنیدم که گفت هرگز نگفتم اللهُمَّ اّنّی اَسألُکَ التَّوْبَةَ مگر همه گفتم اَسْألُکَ شَهْوَةَ التَّوْبةِ.
هوش مصنوعی: جنید نقل می‌کند که از حارث محاسبی شنیده است که او هرگز نگفته که از خداوند بخواهد که توفیق توبه را به او عطا کند، بلکه همیشه از خدا خواسته است که شوق و میل به توبه را به او بدهد.
جنید گوید روزی اندر نزدیک سری شدم و او را متغیّر دیدم گفتم چه بودست ترا گفت جوانی درآمده بود از توبه پرسید گفتم آنست کی گناه را فراموش نکنی سخن را معارضه کرد و گفت توبه فراموش کردن گناهست، جنید گوید من گفتم کار بنزدیک من آنست که این جوان گفت سری گفت چرا گفتم زیرا که چون من در حال جفا بودم و مرا با حال وفا آورد یاد کردن جفا اندر حال صفا جفا بود خاموش شد.
هوش مصنوعی: جنید می‌گوید روزی نزد یک نفر رفتم و او را غمگین و نگران دیدم. از او پرسیدم چه شده است. او گفت جوانی پیش او آمده و درباره توبه سوال کرده بود. من پاسخ دادم که توبه به این معناست که گناه را فراموش نکنی. او با این سخن مخالفت کرد و گفت که فراموش کردن گناه خود نوعی توبه است. جنید می‌گوید من در پاسخ به او گفتم که نظر من در این باره همان چیزی است که آن جوان بیان کرد، زیرا من در زمانی که با ناامیدی و جفا مواجه بودم، به یاد وفا و حسن خلق افتادم، و بنابراین یادآوری جفا در حالتی که باید در صفا و آرامش باشم، خود جفا است. بعد از این صحبت، او سکوت کرد.
ابونصر سرّاج طوسی گوید سهل بن عبداللّه را پرسیدند هم از توبه وی نیز گفت آنک گناه را فراموش نکنی، جنید را پرسیدند هم از توبه وی گفت آنک گناه را فراموش کنی. ابونصر گفت سهل اشارت باحوال مریدان کرد کی یکبار ایشانرا بود و یکبار بر ایشان و جنید اشارت فرا توبۀ محقّقان کرد که گناه یاد نکنند از آنچه اندر دل ایشان بود از عظمت خدای عَزَّوَجَلَّ و دوام ذکر.
هوش مصنوعی: ابونصر سرّاج طوسی می‌گوید که از سهل بن عبداللّه درباره توبه سوال کردند و او بیان کرد که گناه را نباید فراموش کرد. جنید نیز درباره توبه از او پرسیده شد و او گفت که باید گناه را فراموش کرد. ابونصر ادامه می‌دهد که سهل به حال مریدان اشاره کرده است، به این معنا که یک بار باید بر مریدان توجه شود و بار دیگر به آن‌ها نظر کرد. جنید نیز به توبه محققان اشاره کرده که باید گناهان را در دل خود فراموش کنند و به عظمت خداوند و یاد دائمی او توجه داشته باشند.
روُیَم را پرسیدند از توبه گفت توبه کردن از توبه.
هوش مصنوعی: رویم را زمانی درباره توبه پرسیدند و او پاسخ داد که توبه، خود به معنای بازگشت از توبه است.
ذوالنّون مصری را پرسیدند از توبه، گفت توبۀ عوام از گناه بود و توبۀ خواصّ از غفلت.
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری در پاسخ به سوالی درباره توبه، بیان کرد که توبه افراد عادی به خاطر ترک گناه است، در حالی که توبه افراد خاص به خاطر غفلت و فراموشی از یاد خداوند صورت می‌گیرد.
نوری را پرسیدند از توبه، گفت توبه آنست که از هرچه دون از خدایست عَزَّوَجَلَّ توبه کنی.
هوش مصنوعی: نوری در مورد توبه گفت که توبه یعنی از هر چیزی که کمتر از خداوند متعال است، بازگشتی داشته باشی.
عبداللّه بن علیّ بن محمّدالتمیمی گوید فرق بسیار بود میان تائبی کی توبۀ وی از زلّات بود و میان تائبی کی توبۀ وی از غفلات بود و میان تائبی که توبۀ وی از رؤیت حسنات بود.
هوش مصنوعی: عبدالله بن علی تمیمی می‌گوید که بین سه نوع توبه تفاوت‌های زیادی وجود دارد: یکی توبه‌ای که از خطاها و اشتباهات ناشی می‌شود، دیگری توبه‌ای که ناشی از غفلت‌ها است، و سومی توبه‌ای که به خاطر دیدن خوبی‌ها و کارهای نیک انجام می‌گیرد.
واسطی گوید توبۀ نصوح آن بود کی بر صاحب او اثر معصیت نماند پنهان و آشکارا و هر که توبۀ وی نصوح بود باک ندارد که چون خسبد و چون خیزد.
هوش مصنوعی: واسطی می‌گوید توبه‌ی نصوح به این معناست که هیچ اثری از گناه بر صاحب آن باقی نماند، چه گناهان نهان و چه گناهان آشکار. و کسی که توبه‌اش واقعاً خالص و صادق باشد، نگران نیست که کی به خواب برود یا کی بیدار شود.
یحیی بن معاذ گوید یارب نگویم که توبه کردم و نیز باز آن نگردم و ضمان نکنم که نیز گناه نکنم که ضعیفی خویش دانم. پس گویم نیز نکنم مگر بمیرم تا بیش گناه نکنم.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ می‌گوید: «ای پروردگار! نمی‌گویم که توبه کرده‌ام و نمی‌گویم که دیگر به گناه باز نخواهم گشت، زیرا ضعف خود را می‌شناسم. پس می‌گویم که تنها زمانی از گناه دور می‌شوم که بمیرم و دیگر نتوانم گناهی انجام دهم.»
ذوالنّون گوید استغفار بی آنک از گناه بازایستی توبۀ دروغ زنان بود. ابن یزداینار را پرسیدند کی بنده چون با خدای گردد بر کدام اصل بیرون آید، گفت آنک هرچه از آن بیرون آمد باز آن نگردد و مراعات کس نکند الّا مراعات آنک بازوگشت و سرّ نگاه دارد از نگریستن بدانچه ازو بپرهیزیده است، گفتند این حکم آن بود که از وجود بیرون آمده باشد نه حکم آنک از عدم بیرون آمده باشد گفت وجود حلاوت در مستأنف بآخر عوض بود از یافتن تلخیها باوّل. بوشنجه را از توبه پرسیدند، گفت آن بود کی گناه یاد کنی از آن حلاوت نیابی.
هوش مصنوعی: ذوالنون می‌گوید استغفار بدون اینکه شخص از گناه خود پشیمان شود، همانند توبه‌ای دروغین است. ابن یزداینار را پرسیدند که بنده باید در نزد خداوند به چه چیزی پایبند باشد، او پاسخ داد که هر چیزی که از آن خارج شده، نباید به آن باز گردد و تنها به آنچه که برگشته و از آن آگاه است، توجه کند. او همچنین گفت این قاعده باید بدین معنا باشد که کسی از وجود خارج شده و نه از عدم. وجود شیرینی در آغاز به معنای جایگزینی برای تلخی‌های اولیه است. همچنین درباره توبه نیز گفته شد که اگر گناهان را به یاد آوردی، از شیرینی آن خبری نخواهی داشت.
ذوالنّون گوید حقیقت توبه آن بود که جهان بر تو تنگ کنند چنانک قرارت نباشد چنانک قرآن خبر داده است وَضَاقَت عَلَیْهِمْ اَنْفُسُهُم وظنّوا اَنْ لامَلْجَأَ مِنَ اللّهِ اِلّا اِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِم لِیَتُوبُوا.
هوش مصنوعی: ذوالنّون می‌گوید حقیقت توبه زمانی است که دنیا بر انسان تنگ شود به گونه‌ای که هیچ‌گاه آرامشی نداشته باشد. در این حالت، او به این فکر می‌افتد که جز خداوند هیچ پناهی ندارد و در نهایت به سوی خدا توبه می‌کند تا از گناهان خود بازگردد.
ابن عطا گوید توبه دواست توبۀ انابت و توبۀ استجابة، توبۀ انابت آن بود که از بیم عقاب بود و توبۀ استجابت آن بود که توبه کند شرم داشتن از کرم او.
هوش مصنوعی: ابن عطا می‌گوید که توبه دو نوع است: توبۀ انابت و توبۀ استجابت. توبۀ انابت زمانی است که انسان از ترس عذاب خداوند توبه می‌کند و توبۀ استجابت زمانی است که فرد به خاطر محبت و بزرگواری خداوند شرم می‌کند و از این رو به توبه می‌پردازد.
ابوحفص را گفتند چرا تائب دنیا را دشمن دارد گفت از بهر آنک سرائی است که در آنجا گناه کردست گفتند او را، هم این سرای است که خدایش در آنجا گرامی کرد بتوبه گفت از گناه بر یقین است و از توبه فرا پذیرفتن بر شک.
هوش مصنوعی: ابوحفص گفتند چرا تائب (کسی که توبه کرده) دنیا را دشمن می‌دارد. او پاسخ داد به خاطر اینکه دنیا مانند خانه‌ای است که در آن گناه کرده است. گفتند این همان جهانی است که خداوند او را با توبه‌اش گرامی داشته. او به این نکته اشاره کرد که گناه بر اساس یقین و روشنی است، اما پذیرفتن توبه بر اساس شک و تردید است.
واسطی گوید طربی اندر داود علیه السلام فرا دیدار آمد از حلاوت طاعت، باندوه و از حسرت بدل شد و او اندرین حال تمامتر بود از آنک در آن وقت که کار بر وی پوشیده بود. پیری گفته است که توبۀ دروغ زنان بر سر زبان باشد یعنی قوله اَسْتَغْفِرُاللّهَ.
هوش مصنوعی: واسطی می‌گوید که داود علیه السلام در زمان دیدار از زیبایی عبادت و طاعت، به شدت غمگین و حسرت‌زده شد. در آن لحظه، او به اندازه‌ای احساس می‌کرد که در گذشته و هنگامی که کارها بر او پوشیده بود، چنین احساسی نداشت. شخصی گفته است که توبه کردن برای دروغ‌گویان تنها در حد گفتن "استغفرالله" باقی می‌ماند.
ابوحفض را پرسیدند از توبه گفت بنده را از توبه هیچ چیز نیست زیرا که توبه بازواست نه ازو.
هوش مصنوعی: ابوحفض درباره توبه گفت: بنده هیچ چیز از توبه نمی‌داند، زیرا که توبه به خودی خود وجود ندارد و تنها به واسطه خداوند است.
گویند خدای عزّوجلّ وحی کرد بآدم که یا آدم تو فرزندانرا رنج و اندوه میراث گذاشتی، و من ایشان را توبه گذاشتم هرکه مرا بخواند از ایشان بدعای تو لبّیک کنم ایشانرا چنانک ترا کردم. یا آدم مردمان تائب را برانگیزم از گور همه شادان و خندان و دعای ایشان همه مستجاب کنم.
هوش مصنوعی: خداوند به آدم وحی کرد که ای آدم، تو برای فرزندانت رنج و غم به ارث گذاشتی، اما من برای آن‌ها راه توبه قرار دادم. هرکس که مرا بخواند، به دعای او پاسخ می‌دهم و به آنان همان گونه که تو را آفریدم، می‌آفرینم. ای آدم، من مردان تائب را از قبر برمی‌انگیزم و همه آن‌ها شاد و خندان خواهند بود و دعاهایشان هم مستجاب خواهد شد.
مردی رابعه را گفت گناه بسیار کرده ام اگر توبه کنم فرا پذیرد گفت نه ولیکن اگر توبه دهد توبه کنی.
هوش مصنوعی: مردی به رابعه گفت: من کارهای زیادی را انجام داده‌ام که گناه به حساب می‌آیند. اگر بخواهم توبه کنم، آیا خدا توبه‌ام را می‌پذیرد؟ رابعه در پاسخ گفت: نه، اما اگر خداوند به تو توفیق توبه بدهد، آنگاه می‌توانی توبه کنی.
و بدانک خدای تعالی گفت اِنَّ اللّهُ یحبُّ التَّوّابینَ و یُحبُّ المُتَطهَّرِینَ هرکه زلّتی کند ازان زلّت بر یقین باشد چون توبه کند از قبول توبه بر شک بود. کی شرط توبه آنست کی مستحقّ محبّت گردد و تا بندۀ عاصی بدان رسد که امارات محبّت خدای بیابد دورست واجب باشد بر بنده چون بدانست که چیزی کرد که توبه بر وی واجب است فکرت دائم و عذر خواستن آمرزش چنانک گفته اند اندر دل گرفتن وَجَل است تا اجل، قال اللّهُ تَعالی قُلْ اِنْ کُنْتُم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُم اللّهُ. و از سنّت پیغمبر است صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم دوام استغفار چنانک گفت اندر شبانروزی هفتاد بار آمرزش خواهم. یحیی بن معاذ گوید یک زلّت از پس توبه زشتر بود از هفتاد زلّت از پیش توبه. ابوعثمان گوید اندر معنی اِنَّ اِلَیْنا اِیَابَهُم باز آیند اگرچه سرگردان شده باشند از مخالفتها.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ بیان کرده که خداوند توبه‌کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد. هر کس اشتباهی مرتکب شود و از آن توبه کند، اگر توبه‌اش واقعی باشد، پذیرش آن از جانب خداوند به شک و تردید بستگی دارد. شرط اصلی توبه این است که انسان به محبت الهی سزاوار شود و تا زمانی که بنده‌ای گناهکار نتواند نشانه‌های محبت خدا را در خود احساس کند، این محبّت دور به نظر می‌رسد. پس بر او واجب است که همیشه به فکر توبه باشد و از خداوند طلب آمرزش کند، همان‌طور که در دل انسان است تا زمانی که مرگ فرا برسد. خداوند در قرآن می‌فرماید: "اگر شما خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد." و از سنت پیامبر اسلام نیز این است که فرد به طور مداوم از خدا آمرزش بخواهد؛ چنان‌که گفته شده که در هر شبانه‌روز باید هفتاد بار طلب آمرزش کند. یحیی بن معاذ می‌گوید که یک اشتباه بعد از توبه بدتر از هفتاد اشتباه پیش از توبه است. ابوعثمان نیز می‌گوید که خداوند به آنها بازمی‌گردد، حتی اگر آن‌ها به خاطر نافرمانی‌هایشان گمراه شده باشند.
گویند علّی بن عیسی برنشسته بود بموکبی عظیم و غُربا میگفتند این کیست. زنی بر بام ایستاده بود گفت تا کی گویند این کیست این بندۀ است از چشم خدای تعالی بیفتاده او را بدین مبتلا کرده است. علیّ بن عیسی بشنید و با سرای شد و از وزارت استعفا خواست و بمکّه شد و مجاور بنشست. وباللّه التّوفیق.
هوش مصنوعی: روزی علی بن عیسی در حالی نشسته بود که گروهی دورش جمع شده بودند و در مورد او صحبت می‌کردند که این شخص کیست. زنی که بر بام ایستاده بود، گفت: "تا کی باید بگویید این کیست؟ این فرد بندۀ خداست که به خاطر برخی از گناهانش مورد آزمایش قرار گرفته است." علی بن عیسی این صحبت‌ها را شنید و به خانه‌اش رفت و استعفای خود را از سمت وزیر خواست و سپس به مکه رفت و در آنجا ماندگار شد. خداوند او را یاری کند.