۲۰- سورة طه- مکیّة
۱ - النوبة الاولى : قوله تعالی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ۱ - النوبة الثانیة : این سورة طه بعدد کوفیان صد و سی و دو آیتست، و بعدد بصریان صد و سی و پنج آیت است، و هزار و سیصد و چهل و یک کلمه و پنج هزار و دویست و چهل و دو حرف است. جمله بمکّه فرو آمده مگر یک آیت «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ»، بقول بعضی مفسّران این یک آیت در مدنیات شمرند که بدر مدینه فرو آمد و درین سورة سه آیت منسوخست: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ» نسخها قوله: «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی». دیگر «فَاصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ». سوّم «قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا». این هر دو آیت منسوخند بآیت سیف. و در فضیلت این سوره ابو هریره روایت کند از مصطفی (ص) که گفت: «انّ اللَّه عزّ و جلّ قرأ طه و یس قبل ان خلق آدم بالف عام فلمّا سمعت الملائکة القرآن قالوا طوبی لامّة ینزل هذا علیها و طوبی لاجواف تحمل هذا، و طوبی لالسن تکلّم بهذا». ۱ - النوبة الثالثة : قوله تعالی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». ذکر اللَّه حبذا ذکراه جل الملک الحق تعالی اللَّه ما اشرف ذکره و ما اعلاه و ما اطیب وصفه و ما احلاه، فهو العزیز الصّمد الا له، اللَّه است قدیم و آفریدگار رحمن است عظیم و پروردگار، رحیم است و حلیم و آمرزگار، کریمست و لطیف، عیب پوش و عذر پوش و رهیدار، دستگیر و کارساز، عذر پذیر و سپاس دار، نغز کردار و خوش گفتار و لطیف دیدار، جمال نام امروز نصیب گفتار، جمال نام فردا نصیب دیدار، الهی در ازل تومان بر گرفتی و کس نگفت که بردار، اکنون که بر گرفتی بمگذار و در سایه لطف خود میدار، قوله: «طه» اینست خطاب خطیر و نظام بینظیر، اینست سخن پر آفرین و بر دلها شیرین، دل را انس و جان را پیغام، از دوست یادگار و بر جان عاشقان سلام. «طه» هم نامست و هم تعریف، هم مدح، و هم پیغام، نام راست و تعریف درست، مدح بسزا پیغام تمام. قومی گفتند سوگندیست که ربّ العزّة یاد میکند بصفات و افعال خویش، میگوید بطول خداوند بر بندگان، بپاکی حق از گفت ناسزایان، بطهارت دل محمّد خاتم پیغمبران، بطهارت اهل بیت محمّد شمعهای تابان، بطهارت دل عارفان و سوز سرّ والهان. بدرخت طوبی جای ناز بهشتیان، بطرب اهل بهشت و یافت روح و ریحان، باین جمله سوگند یاد میکند: «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی». سعید جبیر گفت. طا از طیّب است و ها از هادی، طا اشارتست بپاکی، و پاکی اللَّه را صفتست، و ها اشارتست بهدایت، و اللَّه ولی هدایتست، طا آنست که مصطفی (ص) گفت: انّ اللَّه تعالی طیب لا یقبل الّا الطیب». ۲ - النوبة الاولى : قوله تعالی: «قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» (۵) گفت خداوند من فراخ بگشای دل من. ۲ - النوبة الثانیة : قوله: «قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی». چون فرمان آمد از جبّار کائنات بموسی (ع) کلیم که: «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» و موسی دل بر آن نهاد که پیش فرعون رود، از اللَّه تعالی تمکین خواست و ساز و اهبّت آن کار، گفت: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» و این از بهر آن گفت که موسی را آن ساعت دل بتنگ آمده بود و باری بر دل وی نشسته که از چنان مقام مناجات میبایست شدن و با دشمن سخن میبایست گفت. پس از آن که با حق تعالی جلّ جلاله سخن گفته بود. گفت بار خدایا چون با دشمن سخن میباید گفت نخست این بار از دل من فرو نه و دلم بر گشای و فراخ گردان تا رسالت بتوانم گزارد و جواب بتوانم شنید. قال ابن جریح: اشْرَحْ لِی صَدْرِی، ای وسع و لیّن قلبی بالایمان و النبوّة لاعی عنک ما تودعه من وحیک و اجتری علی خطاب فرعون. ۲ - النوبة الثالثة : قوله: «قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی» فرمان آمد از جبّار کائنات بموسی کلیم (ع) که یا موسی: «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی» برو بر آن مرد طاغی شوخ گردنکش که بر معاصی دلیر گشته. چگویم خداوندا فرمان چیست؟ «فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکَّی» ای موسی هر چند که او کافروار بامامی زند تو او را که دعوت کنی، بلطف دعوت کن و برفق سخن گوی. ۳ - النوبة الاولى : قوله تعالی: «مِنْها خَلَقْناکُمْ» از آن آفریدیم شما را «وَ فِیها نُعِیدُکُمْ» و باز شما را بریم، «وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ» و باز از آن بیرون آریم شما را، «تارَةً أُخْری» (۵۵) باری دیگر. ۳ - النوبة الثانیة : قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ» مردودة الی الارض المسمّاة فی الآیة قبل. میگوید شما را که آفریدم از زمین آفریدم یعنی آدم که اصل شما است و پدر شما او را از خاک و گل آفریدم. ۳ - النوبة الثالثة : قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ»، بدان که آدمی دو چیزست: جانست و تن جان از نورست و نور علوی، تن از خاک و خاک سفلی، جان خواست که بر شود که علوی بود، تن خواست که فرورود که سفلی بود، ملک تعالی و تقدّس بکمال قدرت خویش هر دو را بند یکدیگر ساخت، جان بند تن شد و تن بند جان، هر دو در بند. ۴ - النوبة الاولى : قوله تعالی: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» هر که بخداوند خویش آید و کافر آید، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» او را دوزخست، «لا یَمُوتُ فِیها» نمیرد در ان دوزخ «وَ لا یَحْیی» (۷۴) و نه زندگانی خوش زید.