گنجور

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» هر که بخداوند خویش آید و کافر آید، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» او را دوزخست، «لا یَمُوتُ فِیها» نمیرد در ان دوزخ «وَ لا یَحْیی‌» (۷۴) و نه زندگانی خوش زید.

«وَ مَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِناً» و هر که باللّه تعالی آید و گرویده آید «قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ» نیکیها کرده، «فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلی‌» (۷۵) ایشان راست او راز های بلند

«جَنَّاتُ عَدْنٍ» بهشتهای همیشی، «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» می‌رود زیر آن جویها، «خالِدِینَ فِیها» جاویدان در آن، «وَ ذلِکَ جَزاءُ مَنْ تَزَکَّی» (۷۶) و آنست پاداش آن کس که پاک آمد.

«وَ لَقَدْ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌» پیغام دادیم بموسی، «أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی» که بشب بر، رهیگان مرا «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ» ایشان را راهی زن در دریا «یَبَساً» خشک، «لا تَخافُ دَرَکاً». نترسی از در رسیدن «وَ لا تَخْشی‌» (۷۷) و نه بیم داری.

«فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ» فرعون ایشان را جست با سپاه خویش، «فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ ما غَشِیَهُمْ (۷۸)» در بر ایشان آمد از دریا آنچه آمد.

«وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ» و فرعون قوم خود را در آب برد، «وَ ما هَدی‌» (۷۹) و بیرون نیاورد.

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ» ای فرزندان یعقوب! «قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ»، رهانیدیم شما را از دشمن، «وَ واعَدْناکُمْ» و شما را وعده دادیم، «جانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ»، بآن سوی کوه طور. «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‌» (۸۰) و فرو فرستادیم بر شما، ترنجبین و مرغ سلوی.

«کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»، میخورید ازین پاکها که شما را روزی دادیم، «وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ» در آنچه دادیم شما را از نعمت ناآزرم و نافرمان و ناپاک مباشید، «فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی» که بر شما گشاده گردد خشم من «وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی» و هر که برو گشاده گردد خشم من، «فَقَدْ هَوی‌» (۸۱) فرو شد او.

«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ» من آمرزگارم، «لِمَنْ تابَ»، آن کس را که باز گردد، «وَ آمَنَ»، و بگرود، «وَ عَمِلَ صالِحاً». و کردار نیک کند، «ثُمَّ اهْتَدی‌» (۸۲)، آن گه براه راست رود.

«وَ ما أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یا مُوسی‌» (۸۳). چه شتابانید ترا از قوم تو ای موسی؟

«قالَ هُمْ أُولاءِ عَلی‌ أَثَرِی» گفت ایشان اینک‌اند در پی من، «وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ» و من بتو شتابیدم خداوند من، «لِتَرْضی‌» (۸۴) تا بپسندی و خشنود باشی.

«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ» گفت بیازمودیم و در فتنه افکندیم قوم ترا، «مِنْ بَعْدِکَ» از پس تو، «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ» (۸۵) و بی راه کرد سامری ایشان را.

«فَرَجَعَ مُوسی‌ إِلی‌ قَوْمِهِ» بازگشت موسی بقوم خویش «غَضْبانَ أَسِفاً» خشمگین و غمگین. «قالَ یا قَوْمِ» گفت ای قوم! «أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً» نه وعده داد شما را خداوند شما وعده نیکو؟ «أَ فَطالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ» دراز گشت بر شما درنگ آن وعده «أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ» یا خود خواستید که بر شما فرود آید خشمی از خداوند شما؟ «فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی» (۸۶)، که خلاف کردید وعده من؟

«قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا» گفتند خلاف نکردیم وعده تو بتوان خویش، «وَ لکِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً» لکن ما باری داشتیم «مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ» لختی بار از آرایش قوم، «فَقَذَفْناها» در آتش انداختیم آن را، «فَکَذلِکَ أَلْقَی السَّامِرِیُّ» (۸۷) همچنین سامری در افکند،

«فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا»، و ایشان را از آن گوساله‌ای بیرون آورد، «جَسَداً لَهُ خُوارٌ» کالبدی آن را بانگی گاو، «فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی‌» گفتند این خدای شماست و خدای موسی، «فَنَسِیَ» (۸۸) و ندانست.

«أَ فَلا یَرَوْنَ» نمی‌بینند؟ «أَلَّا یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلًا» که هیچ سخن ایشان پاسخ نکند، «وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً» (۸۹) و ایشان را نه گزند تواند و نه سود رساند.

«وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ» و گفته بود ایشان را هارون «مِنْ قَبْلُ» پیش، «یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ» ای قوم این آنست که شما را باین بیازمودند، «وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ» و خداوند شما رحمن است «فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی» (۹۰) بر پی من روید و فرمان من برید.

«قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ» گفتند بنشویم و برین نشسته می‌باشیم. «حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسی‌» (۹۱) تا آن گه که موسی بما باز آید.

«قالَ یا هارُونُ» گفت ای هارون، «ما مَنَعَکَ» چه بازداشت ترا؟ «إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا» (۹۲) چون دیدی که ایشان بی‌راه می‌شوند.

«أَلَّا تَتَّبِعَنِ» که بر پی من رفتی و ایشان را باز نزدی؟ «أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی» (۹۳) سر کشیدی از فرمان من؟ «قالَ یَا بْنَ أُمَّ» گفت ای پسر مادر من، «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی» مگیر ریش من و سر من، «اِنِّىۡ خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ» من ترسیدم تو گویی، «فَرَّقۡتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ» دو گروه کردی بنی اسرائیل را، «و لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (۹۴) و در سخن من نگه نکردی.

«قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ» (۹۵) آن گه «موسی (ع) گفت ای سامری این چیست که کردی؟ قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ»، گفت آن بدیدم و بدانستم که شما ندیدید «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً» مشتی گرفتم از خاک، «مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» از پی جبرئیل، «فَنَبَذْتُها»، آن را در افکندم، «وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی» (۹۶) چنان بر آراست مرا تن من.

«قالَ فَاذْهَبْ»، گفت که برو «فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ» ترا تا زنده باشی ان است از مردم دور باشی «وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ»، و ترا وعده گاهی که آن با تو خلاف نکنند «وَ انْظُرْ إِلی‌ إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً»، و درین خدای خود که باو باز نشستی می‌نگر، «لَنُحَرِّقَنَّهُ»، بسوزیم آن را، «ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً» (۹۷)، آن گه آن را در دریا پراکنیم پراکندنی.

«إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» خداوند شما اللَّه تعالی است، آن خدا که نیست خدا جز او، «وَسِعَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً» (۹۸) رسیده بهمه چیز دانش او.

«کَذلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ» همچنین میخوانیم بر تو، «مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ» از خبر های آنچه گذشته است، «وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنَّا ذِکْراً» (۹۹) دادیم ترا از نزدیک خویش یادی.

«مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ»، هر که روی گرداند از آن «فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً» (۱۰۰) او بردارد روز رستاخیز باری بد.

«خالِدِینَ فِیهِ» جاوید در آن بار بد باشد. «وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلًا» (۱۰۱) و آن روز رستاخیز ایشان را بد باری.

۳ - النوبة الثالثة: قوله: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ»، بدان که آدمی دو چیزست: جانست و تن جان از نورست و نور علوی، تن از خاک و خاک سفلی، جان خواست که بر شود که علوی بود، تن خواست که فرورود که سفلی بود، ملک تعالی و تقدّس بکمال قدرت خویش هر دو را بند یکدیگر ساخت، جان بند تن شد و تن بند جان، هر دو در بند.۴ - النوبة الثانیة: قوله: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» یعنی کافرا. می‌گوید، روز رستاخیز که بندگان بر اللَّه تعالی رسند هر که کافر بدو رسد و چون باو آید کافر آید. یعنی در دنیا بر کفر میرد، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» جزاء وی دوزخست. این هاء کنایتست از مجرم و اگر با «رَبَّهُ» شود روا باشد کنایت از اللَّه بود یعنی که خدای تعالی را دوزخیست که مجرم را بدان عذاب کند. «لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیی‌» ای لا یموت المجرم فیها فیستریح و لا یحیی حیاة یلذّها. جانهاشان بحنجره رسیده، نه بر آید تا برهد، نه بمقرّ خود بود تا خوش زید، این عذاب کافران و مشرکانست در دوزخ، که جاوید در دوزخ باشند. امّا عاصیان اهل توحید که بمعصیت در دوزخ شوند و جاوید در دوزخ نباشند، عذاب ایشان نه چون عذاب کافران باشد، بلکه اللَّه تعالی ایشان را در آتش بمیراند، تا از عذاب بی‌خبر باشند، تا ربّ العزة شفیع انگیزد و ایشان را بنهر الحیوان زنده گرداند.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» هر که بخداوند خویش آید و کافر آید، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» او را دوزخست، «لا یَمُوتُ فِیها» نمیرد در ان دوزخ «وَ لا یَحْیی‌» (۷۴) و نه زندگانی خوش زید.
هوش مصنوعی: آیه می‌گوید هر کس که به درگاه خداوند با جرم و گناه بیاید و کافر باشد، عذاب او دوزخ است. در آن دوزخ نخواهد مرد و در عین حال زندگی خوشی هم نخواهد داشت.
«وَ مَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِناً» و هر که باللّه تعالی آید و گرویده آید «قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ» نیکیها کرده، «فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلی‌» (۷۵) ایشان راست او راز های بلند
هوش مصنوعی: هر کس با ایمان به درگاه خداوند بیاید و اعمال نیک انجام دهد، به او پاداش‌های بزرگ و مقام‌های عالی داده خواهد شد.
«جَنَّاتُ عَدْنٍ» بهشتهای همیشی، «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» می‌رود زیر آن جویها، «خالِدِینَ فِیها» جاویدان در آن، «وَ ذلِکَ جَزاءُ مَنْ تَزَکَّی» (۷۶) و آنست پاداش آن کس که پاک آمد.
هوش مصنوعی: باغ‌های جاودانی که رودها از زیر آنها جاری می‌شوند و در آنجا همیشه ماندگار خواهند بود، و این پاداش کسی است که خود را پاکیزه کرده است.
«وَ لَقَدْ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌» پیغام دادیم بموسی، «أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی» که بشب بر، رهیگان مرا «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ» ایشان را راهی زن در دریا «یَبَساً» خشک، «لا تَخافُ دَرَکاً». نترسی از در رسیدن «وَ لا تَخْشی‌» (۷۷) و نه بیم داری.
هوش مصنوعی: ما به موسی وحی کردیم که شبانه با بندگانم حرکت کن و در دریا برایشان راهی خشک بگشا. از رسیدن دشمن نترس و نگران نباش.
«فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ» فرعون ایشان را جست با سپاه خویش، «فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ ما غَشِیَهُمْ (۷۸)» در بر ایشان آمد از دریا آنچه آمد.
هوش مصنوعی: فرعون با سپاهیانش به دنبالش برد و دریا آنچه بر سرشان آمد، بر آن‌ها پوشاند.
«وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ» و فرعون قوم خود را در آب برد، «وَ ما هَدی‌» (۷۹) و بیرون نیاورد.
هوش مصنوعی: فرعون مردم خود را به هلاکت انداخت و آن‌ها را در آب غرق کرد و نتوانست آن‌ها را نجات دهد.
«یا بَنِی إِسْرائِیلَ» ای فرزندان یعقوب! «قَدْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ»، رهانیدیم شما را از دشمن، «وَ واعَدْناکُمْ» و شما را وعده دادیم، «جانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ»، بآن سوی کوه طور. «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی‌» (۸۰) و فرو فرستادیم بر شما، ترنجبین و مرغ سلوی.
هوش مصنوعی: ای فرزندان یعقوب! شما را از دشمنان‌تان نجات دادیم و به شما وعده دادیم که به طرف کوه طور بیایید. همچنین ماده‌ای شیرین و غذایی خوشمزه برای‌تان فرستادیم.
«کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ»، میخورید ازین پاکها که شما را روزی دادیم، «وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ» در آنچه دادیم شما را از نعمت ناآزرم و نافرمان و ناپاک مباشید، «فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی» که بر شما گشاده گردد خشم من «وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی» و هر که برو گشاده گردد خشم من، «فَقَدْ هَوی‌» (۸۱) فرو شد او.
هوش مصنوعی: از نعمت‌های پاک و حلالی که به شما داده‌ایم بخورید و در استفاده از آن‌ها نافرمانی نکنید، زیرا در این صورت خشم من بر شما نازل خواهد شد و هر کس که مشمول خشم من شود، به هلاکت خواهد رسید.
«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ» من آمرزگارم، «لِمَنْ تابَ»، آن کس را که باز گردد، «وَ آمَنَ»، و بگرود، «وَ عَمِلَ صالِحاً». و کردار نیک کند، «ثُمَّ اهْتَدی‌» (۸۲)، آن گه براه راست رود.
هوش مصنوعی: من آمرزگارم برای کسی که به سوی من برگردد، ایمان بیاورد و کارهای نیک انجام دهد، سپس راه راست را پیدا کند.
«وَ ما أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یا مُوسی‌» (۸۳). چه شتابانید ترا از قوم تو ای موسی؟
هوش مصنوعی: «چرا ای موسی، از قوم خود به این سرعت آمده‌ای؟»
«قالَ هُمْ أُولاءِ عَلی‌ أَثَرِی» گفت ایشان اینک‌اند در پی من، «وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ» و من بتو شتابیدم خداوند من، «لِتَرْضی‌» (۸۴) تا بپسندی و خشنود باشی.
هوش مصنوعی: ایشان گفتند: این‌ها در پی من هستند و من به سوی تو شتاب آنم، پروردگارا، تا تو خشنود و راضی باشی.
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ» گفت بیازمودیم و در فتنه افکندیم قوم ترا، «مِنْ بَعْدِکَ» از پس تو، «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ» (۸۵) و بی راه کرد سامری ایشان را.
هوش مصنوعی: گفت: ما قوم تو را آزمایش کردیم و بعد از تو آن‌ها را در فتنه انداختیم و سامری باعث گمراهی آن‌ها شد.
«فَرَجَعَ مُوسی‌ إِلی‌ قَوْمِهِ» بازگشت موسی بقوم خویش «غَضْبانَ أَسِفاً» خشمگین و غمگین. «قالَ یا قَوْمِ» گفت ای قوم! «أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً» نه وعده داد شما را خداوند شما وعده نیکو؟ «أَ فَطالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ» دراز گشت بر شما درنگ آن وعده «أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ» یا خود خواستید که بر شما فرود آید خشمی از خداوند شما؟ «فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی» (۸۶)، که خلاف کردید وعده من؟
هوش مصنوعی: موسی به سوی قوم خود برگشت، در حالی که خشمگین و غمگین بود. گفت: ای قوم! آیا خداوند شما را وعده نیکو نداده بود؟ آیا مدت آن وعده برای شما طولانی شد؟ یا اینکه شما خواسته‌اید که غضب خدا بر شما نازل شود؟ پس چطور وعده من را خلاف کردید؟
«قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا» گفتند خلاف نکردیم وعده تو بتوان خویش، «وَ لکِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً» لکن ما باری داشتیم «مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ» لختی بار از آرایش قوم، «فَقَذَفْناها» در آتش انداختیم آن را، «فَکَذلِکَ أَلْقَی السَّامِرِیُّ» (۸۷) همچنین سامری در افکند،
هوش مصنوعی: آنها گفتند که ما وعده تو را در زمینه خودمان نقض نکردیم، اما ما باری از زینت‌های مردم را به دوش داشتیم. بنابراین آن را در آتش انداختیم و به همین شکل سامری نیز این کار را انجام داد.
«فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا»، و ایشان را از آن گوساله‌ای بیرون آورد، «جَسَداً لَهُ خُوارٌ» کالبدی آن را بانگی گاو، «فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی‌» گفتند این خدای شماست و خدای موسی، «فَنَسِیَ» (۸۸) و ندانست.
هوش مصنوعی: پس او (موسی) برای آن‌ها گوساله‌ای را بیرون آورد که صدای گاو داشت و آن‌ها گفتند این خدای شما و خدای موسی است، در حالی که این سخن را نادیده گرفتند و درک نکردند.
«أَ فَلا یَرَوْنَ» نمی‌بینند؟ «أَلَّا یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلًا» که هیچ سخن ایشان پاسخ نکند، «وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً» (۸۹) و ایشان را نه گزند تواند و نه سود رساند.
هوش مصنوعی: آیا آنها نمی‌بینند که هیچ پاسخی برای سخنانشان وجود ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند به آنها آسیب برساند یا سودی به آنها بدهد؟
«وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ» و گفته بود ایشان را هارون «مِنْ قَبْلُ» پیش، «یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ» ای قوم این آنست که شما را باین بیازمودند، «وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ» و خداوند شما رحمن است «فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی» (۹۰) بر پی من روید و فرمان من برید.
هوش مصنوعی: هارون به ایشان گفته بود: «ای قوم، شما با این موضوع آزمایش شده‌اید و خداوند رحمان شماست. پس به من بپیوندید و از دستورات من پیروی کنید.»
«قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ» گفتند بنشویم و برین نشسته می‌باشیم. «حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسی‌» (۹۱) تا آن گه که موسی بما باز آید.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: ما از اینجا ترک نخواهیم کرد و بر اینجا خواهیم ماند، تا زمانی که موسی به ما بازگردد.
«قالَ یا هارُونُ» گفت ای هارون، «ما مَنَعَکَ» چه بازداشت ترا؟ «إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا» (۹۲) چون دیدی که ایشان بی‌راه می‌شوند.
هوش مصنوعی: گفت: ای هارون، چه چیزی تو را بازداشت کرد وقتی که دیدی آن‌ها گمراه شده‌اند؟
«أَلَّا تَتَّبِعَنِ» که بر پی من رفتی و ایشان را باز نزدی؟ «أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی» (۹۳) سر کشیدی از فرمان من؟ «قالَ یَا بْنَ أُمَّ» گفت ای پسر مادر من، «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی» مگیر ریش من و سر من، «اِنِّىۡ خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ» من ترسیدم تو گویی، «فَرَّقۡتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ» دو گروه کردی بنی اسرائیل را، «و لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (۹۴) و در سخن من نگه نکردی.
هوش مصنوعی: آیا به من نپیوندی و آن‌ها را رها نکردی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟ ای پسر مادر من، چرا ریش من را گرفتی و به سر من دست زدی؟ من ترسیدم تو بگویی که بین بنی اسرائیل دو گروه کردی و به سخن من توجه نکردی.
«قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ» (۹۵) آن گه «موسی (ع) گفت ای سامری این چیست که کردی؟ قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ»، گفت آن بدیدم و بدانستم که شما ندیدید «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً» مشتی گرفتم از خاک، «مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» از پی جبرئیل، «فَنَبَذْتُها»، آن را در افکندم، «وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی» (۹۶) چنان بر آراست مرا تن من.
هوش مصنوعی: موسی (ع) به سامری گفت: «این چه کاری بود که کردی؟» سامری پاسخ داد: «من چیزی را دیدم که شما ندیدید. مشتی از خاک گرفتم که از نشانه‌های جبرئیل بود و آن را دور انداختم. اینگونه نفس من مرا وسوسه کرد.»
«قالَ فَاذْهَبْ»، گفت که برو «فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ» ترا تا زنده باشی ان است از مردم دور باشی «وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ»، و ترا وعده گاهی که آن با تو خلاف نکنند «وَ انْظُرْ إِلی‌ إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً»، و درین خدای خود که باو باز نشستی می‌نگر، «لَنُحَرِّقَنَّهُ»، بسوزیم آن را، «ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً» (۹۷)، آن گه آن را در دریا پراکنیم پراکندنی.
هوش مصنوعی: به او گفتند که برو، زیرا تو در زندگی‌ات حق داری بگویی که از مردم دور هستی و برای تو وعده‌ای است که هرگز خلاف نخواهد شد. به خدای خود که به او پناه آوردی، توجه کن. ما آن را به آتش خواهیم کشید و سپس آن را به‌طور کامل در دریا پراکنده خواهیم کرد.
«إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» خداوند شما اللَّه تعالی است، آن خدا که نیست خدا جز او، «وَسِعَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً» (۹۸) رسیده بهمه چیز دانش او.
هوش مصنوعی: خداوند شما تنها خداوندی است که هیچ خدایی جز او وجود ندارد و علم او به همه چیز احاطه دارد.
«کَذلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ» همچنین میخوانیم بر تو، «مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ» از خبر های آنچه گذشته است، «وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنَّا ذِکْراً» (۹۹) دادیم ترا از نزدیک خویش یادی.
هوش مصنوعی: ما همچنین به تو از اخبار پیشینیان می‌گوییم و از جانب خود یادآوری‌ای به تو داده‌ایم.
«مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ»، هر که روی گرداند از آن «فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وِزْراً» (۱۰۰) او بردارد روز رستاخیز باری بد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از آن روی گرداند، در روز قیامت باری سنگین را بر دوش خواهد داشت.
«خالِدِینَ فِیهِ» جاوید در آن بار بد باشد. «وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ حِمْلًا» (۱۰۱) و آن روز رستاخیز ایشان را بد باری.
هوش مصنوعی: نابودی و عذاب دائمی در آنجا برایشان رقم خواهد خورد و در روز قیامت، بار سنگینی بر دوش آنان خواهد بود.