ذرات گردنده [۷۳-۵۷]
رباعی ۵۷ : از تن چو برفت جان پاک من و تو رباعی ۵۸ : * هر ذره که بر روی زمینی بوده است رباعی ۵۹ : ای پیرِ خردمند پِگَهْتر برخیز رباعی ۶۰ : بنگر ز صبا دامن گل چاک شده رباعی ۶۱ : ابر آمد و زار بر سرِ سبزه گریست رباعی ۶۲ : چون ابر به نوروز رخِ لاله بشست، رباعی ۶۳ : هر سبزه که بر کنار جویی رُستهاست، رباعی ۶۴ : مِی خور که فلک بهر هلاک من و تو رباعی ۶۵ : دیدم به سرِ عمارتی مردی فرد رباعی ۶۶ : بردار پیاله و سبو ای دلجو

خیام