غزلها
شمارهٔ ۱ : قمر آن نیست که عاشق بَرَد از یاد او را شمارهٔ ۲ : روزگار آسوده دارد مردم آزاده را شمارهٔ ۳ : خرِ عیسی است که از هر هنری باخبر است شمارهٔ ۴ : خواهم که دهم جان به تو میلِ دلم اینست شمارهٔ ۵ : طرب افسرده کند دل، چو ز حدّ در گذرد شمارهٔ ۶ : نشسته بودم و دیدم ز در بشیر آمد شمارهٔ ۷ : شکر خدا را که بخت هادیم آمد شمارهٔ ۸ : چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید شمارهٔ ۹ : یاد کردند مرا باز به گلدانِ دگر شمارهٔ ۱۰ : به دست جام شراب و به گوش نغمۀ ساز