شمارهٔ ۵
طرب افسرده کند دل، چو ز حدّ در گذرد
آبِ حیوان بکُشَد نیز، چو از سر گذرد
من ازین زندگیِ یکنَهَج آزرده شدم
قند اگر هست نخواهم که مکرّر گذرد
گر همه دیدنِ یک سلسله مکروهات است
کاش این عمرِ گرانمایه سبکتر گذرد
تو از این خلعتِ هستی چه تفاخر داری؟
این لباسی است که بر پیکرِ هر خر گذرد
آه از آن روز که بی کسبِ هنر شام شود
وای از آن شام که بی مطرب و ساغر گذرد
لحظهای بیش نبود آنچه ز عمرِ تو گذشت
وآنچه باقیست به یک لحظهٔ دیگر گذرد
آنهمه شوکت و ناموسِ شهان آخِرِ کار
چند سطریست که بر صفحۀ دفتر گذرد
عاقبت در دو سه خط جمع شود از بد و نیک
آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد
ای وطن، زینهمه ابنایِ تو کس یافت نشد
که به راهِ تو نگویم ز سر، از زر گذرد
نه شریفالعلما بگذرد از سیم ِ سفید
نه رئیسالوزرا از زرِ احمر گذرد
گر به محشر هم از این جنس دوپا در کارند
وای از آن طرز مظالم که به محشر گذرد
ور یکی زان همه عمّال بُوَد ایرانی
گلهها بینِ خداوند و پیمبر گذرد
این همه نقش که بر صحنۀ گیتی پیداست
سینماییست که از دیدهٔ اختر گذرد
عَنقریب است که از عشقِ تو چون پیراهن
سینه را چاک کند ایرج و از سر گذرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طرب افسرده کند دل، چو ز حدّ در گذرد
آبِ حیوان بکُشَد نیز، چو از سر گذرد
هوش مصنوعی: وقتی خوشحالی از حد زیادی فراتر برود، دل را اندوهگین میکند. همچنین، اگر آب حیات از اندازهٔ لازم بگذرد، میتواند باعث نابودی و از بین رفتن شود.
من ازین زندگیِ یکنَهَج آزرده شدم
قند اگر هست نخواهم که مکرّر گذرد
هوش مصنوعی: از این زندگی تکراری خسته شدهام. اگر هم زندگی شیرینی وجود داشته باشد، نمیخواهم دوباره به همین شکل تکرار شود.
گر همه دیدنِ یک سلسله مکروهات است
کاش این عمرِ گرانمایه سبکتر گذرد
هوش مصنوعی: اگر همه در حال دیدن یک سری کارهای ناپسند و مخرّب هستند، ای کاش این عمر با ارزش و گرانبها سریعتر سپری شود.
تو از این خلعتِ هستی چه تفاخر داری؟
این لباسی است که بر پیکرِ هر خر گذرد
هوش مصنوعی: تو به چه چیزی در زندگیات مغروری؟ این فقط لباسی است که بر تن هر کسی، حتی یک الاغ، هم قرار میگیرد.
آه از آن روز که بی کسبِ هنر شام شود
وای از آن شام که بی مطرب و ساغر گذرد
هوش مصنوعی: آه از روزی که بدون داشتن هنری زندگی ادامه یابد، و وای از شبی که بدون لذت موسیقی و شراب سپری شود.
لحظهای بیش نبود آنچه ز عمرِ تو گذشت
وآنچه باقیست به یک لحظهٔ دیگر گذرد
هوش مصنوعی: عمر تو فقط یک لحظه بود که گذشت و آنچه از آن باقیمانده نیز در یک لحظه دیگر میگذرد.
آنهمه شوکت و ناموسِ شهان آخِرِ کار
چند سطریست که بر صفحۀ دفتر گذرد
هوش مصنوعی: تمام عظمت و prestigای که پادشاهان دارند، در پایان کار تنها چند خط در تاریخ باقی خواهد ماند.
عاقبت در دو سه خط جمع شود از بد و نیک
آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد
هوش مصنوعی: در نهایت، همه تجربیات خوب و بدی که یک زندگی پر از ماجرا داشته، در چند جمله خلاصه میشود، درست مانند زندگی دارا و سکندر که با دشواریها و پیروزیهای زیادی همراه بوده است.
ای وطن، زینهمه ابنایِ تو کس یافت نشد
که به راهِ تو نگویم ز سر، از زر گذرد
هوش مصنوعی: ای وطن، از تمام این فرزندان تو هیچکس پیدا نشد که برای تو از مال و ثروت بگذرد و به راهی که تو انتخاب کردهای، قدم بگذارد.
نه شریفالعلما بگذرد از سیم ِ سفید
نه رئیسالوزرا از زرِ احمر گذرد
هوش مصنوعی: نه عالم بزرگواری از نقرهی سفید چشمپوشی میکند و نه نخستوزیر از طلاي قرمز صرفنظر میکند.
گر به محشر هم از این جنس دوپا در کارند
وای از آن طرز مظالم که به محشر گذرد
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت هم انسانها به همان شیوه ظلم و ستم ادامه دهند، وای بر حال انسانی که آنجا نیز چنین ظلمهایی صورت گیرد.
ور یکی زان همه عمّال بُوَد ایرانی
گلهها بینِ خداوند و پیمبر گذرد
هوش مصنوعی: اگر یکی از این کارگزاران ایرانی باشد، به طور حتم در بین خداوند و پیامبر مشکل پیش خواهد آمد.
این همه نقش که بر صحنۀ گیتی پیداست
سینماییست که از دیدهٔ اختر گذرد
هوش مصنوعی: تمام این نقوش و تصاویری که در جهان مشاهده میکنیم، مانند نمایشی است که از دید ستارهها عبور میکند.
عَنقریب است که از عشقِ تو چون پیراهن
سینه را چاک کند ایرج و از سر گذرد
هوش مصنوعی: به زودی ایرج به خاطر عشق تو مانند پیراهنی که پاره میشود، از سینهاش بگذرد و از آن عبور کند.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(دشتی) (۰۰:۵۰ - ۰۱:۲۵) نوازندگان: ارکستر گلهاآهنگساز: خالدی، مهدی تنظیم آهنگ: جواد معروفی گوینده: آذرپژوهش سرایندگان اشعار متن برنامه: ایرجمیرزا (غزل)"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۵۶۷)
حاشیه ها
1402/01/15 09:04
یوسف شیردلپور
گلهای رنگارنگ 567 دکلمه فوق العاده زیبا ودلنشین از بانو آذر پژوهش 👌👌💞
1403/08/06 03:11
شهریار آریایی
گر به محشر هم از این جنس دوپا در کارند
وای از آن طرز مظالم که به محشر گذرد
***
از چه به خود میبالد انسان؟
که زادنش یک رنج،
زندگیاش یک مصیبت،
و محکوم به مرگ است.
***
به به! به به! واقعا بهره بردم. دو صد درود به شاعر وزین و فهیم؛ ایرج میرزای عزیز، که صاحب سبک خاصّ بیان در سنّت شعر پارسی است.