خرابات
بخش ۱ - مختصری از کتاب مثنوی مسمّی به خرابات : ثناهاست پیر خرابات را بخش ۲ - در گشایش این نامهٔ نامی و درج گرامی گوید : مغنّی نوایی بیا ساز کن بخش ۳ - در صفت دنیای ناپایدار که قبله کج نظران و دام فریب بی خبران است و مذمّت اهل آن گوید : شنیدم ز مخمور میخانه ای بخش ۴ - در تحسر فرقت رفتگان و تذکر حال گذشتگان گوید : کجا رفت آیین مردان حق؟ بخش ۵ - در سماع سخن از شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی و تأثیر آن نغمه پردازی : سراینده ای دوش وقت سحر بخش ۶ - ذکر تلقین ارشادمآب استادی نوٌر الله مضجعه : مرا داد روشن روانی سبق بخش ۷ - در خطاب پادشاه که صلاح وی صلاح این کارگاه و فسادش تباهی نظام انام است گوید : الا ای جهاندار فرخنده خوی بخش ۸ - حکایت در محافظت حال و مراقبت مآل : یکی بار دل در گل افتاده ای بخش ۹ - حکایت در توسّلی کلّی به حریم جلال قادر بی همتا و تجافی از ماسوا : سفر پیشم آمد شبی فصل دی بخش ۱۰ - حکایت درآیین فتوّت و شیوهٔ مروّت : شنیدم که عیسی علیه السلام