بخش ۶ - ذکر تلقین ارشادمآب استادی نوٌر الله مضجعه
مرا داد روشن روانی سبق
که بادا به روحش تحیّات حق
که ای کودک، اخلاص را پیشه کن
معرّا، دل از نقش اندیشه کن
بدان رسم اخلاص آن حال را
که از خود نپنداری افعال را
توکل بود ترک آز و طلب
فرو بستن چشم جان از سبب
نه تجرید، تجرید تن از قباست
که تجرید، تجرید نفس از هواست
بود صوفی آن یار صافی ز عیب
که در دیده اش نیست جز نور عیب
فقیر آن بود در طریق فنا
که جز حق نیابد به چیزی غنا
محبت، فنا در بقای حق است
که بی چند و چون، هستی مطلق است
شراب محبت کسی نوش کرد
که خود را به کلّی فراموش کرد
بود سفله آن مست وعد و وعید
که حق را پرستد به بیم و امید
بدان تقوی، آن را که اقران تو
نگیرند در حشر، دامان تو
جوانمردی آن باشد ای نکته رس
که فردا نگیری تو دامان کس
بود عفو، اغماض جرم عباد
کرم آنکه، آن را نیاری به یاد
نشان حسب، ترک ما و منی ست
ز خود گر نیارد گذشتن، دنی ست
ز آبا نگردد نسب مکتسب
کند رفعت نفس، عالی نسب
نگیری زره باف جولاه را
نشانها بود مرد این راه را
به گفتن نمی گردد آزاد، رق
ز دعوی شود مدعی کی محق؟
اساس سلوک سبیل وصال
بود صدق اقوال و حسن فعال
بخش ۵ - در سماع سخن از شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی و تأثیر آن نغمه پردازی: سراینده ای دوش وقت سحربخش ۷ - در خطاب پادشاه که صلاح وی صلاح این کارگاه و فسادش تباهی نظام انام است گوید: الا ای جهاندار فرخنده خوی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا داد روشن روانی سبق
که بادا به روحش تحیّات حق
هوش مصنوعی: من را آموختهاند که روح روشن و لطیفی دارم، به همین خاطر باید تحیاتی از جانب حق برای او نازل شود.
که ای کودک، اخلاص را پیشه کن
معرّا، دل از نقش اندیشه کن
هوش مصنوعی: ای کودک، سادگی و اخلاص را سرلوحه کارهایت قرار بده و از فکر و تصوراتی که در ذهنت شکل میگیرد، دل بکنی.
بدان رسم اخلاص آن حال را
که از خود نپنداری افعال را
هوش مصنوعی: بدان که باید با اخلاص و صداقت رفتار کنی، بهگونهای که هیچ عمل و رفتاری را به خود نسبت ندهی و تنها برای رضای خداوند و بدون حساب و کتاب اقدام کنی.
توکل بود ترک آز و طلب
فرو بستن چشم جان از سبب
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت توکل و اعتماد به خدا اشاره دارد. وقتی انسان به خدا توکل میکند، از دل بستن به اسباب و علل دنیوی دست میکشد و نگاهش را از چیزهای مادی و ظاهری برمیدارد. به این معناست که باید احساس نیاز و وابستگی به چیزهای دنیوی را کنار گذاشت و فقط به خدا و ارادهاش اطمینان کرد.
نه تجرید، تجرید تن از قباست
که تجرید، تجرید نفس از هواست
هوش مصنوعی: تجرید به معنای جدا کردن یا خالی کردن نیست، بلکه به معنای رهایی از خواستهها و خواهشهای دنیوی است. یعنی تجرید واقعی به معنای آزاد کردن روح از تمایلات مادی و دنیوی است، نه جدا کردن بدن از لباس.
بود صوفی آن یار صافی ز عیب
که در دیده اش نیست جز نور عیب
هوش مصنوعی: صوفی یار خوبی است که در نظر او هیچ عیبی وجود ندارد و تنها نور خوبیها را میبیند.
فقیر آن بود در طریق فنا
که جز حق نیابد به چیزی غنا
هوش مصنوعی: فقیر کسی است که در مسیر نابودی و زوال، جز خدا به هیچ چیز دیگر نیازی ندارد و به هیچ چیز غیر از او غنی و بینیاز نمیشود.
محبت، فنا در بقای حق است
که بی چند و چون، هستی مطلق است
هوش مصنوعی: محبت، از بین رفتن در وجود خداوند است که بدون هیچ شرایطی، وجودی دائمی و بینظیر دارد.
شراب محبت کسی نوش کرد
که خود را به کلّی فراموش کرد
هوش مصنوعی: کسی که به عشق و محبت واقعی دست یافته، تمام خودخواهیها و دغدغههای دنیویاش را کنار گذاشته است.
بود سفله آن مست وعد و وعید
که حق را پرستد به بیم و امید
هوش مصنوعی: سفلگان کسانی هستند که به خاطر وعدهها و تهدیدها خدا را میپرستند و ایمانشان در حقیقت به ترس و امید بستگی دارد.
بدان تقوی، آن را که اقران تو
نگیرند در حشر، دامان تو
هوش مصنوعی: بدان که تقوا و پرهیزگاری باعث میشود که اگر در روز قیامت، همقطاران و همنوعان تو تو را نپذیرند، تو در آن روز به خاطر تقوای خود در امان خواهی بود.
جوانمردی آن باشد ای نکته رس
که فردا نگیری تو دامان کس
هوش مصنوعی: جوانمردی واقعی آن است که در آینده از کسی توقع و خواستهای نداشته باشی و به هیچکس وابسته نباشی.
بود عفو، اغماض جرم عباد
کرم آنکه، آن را نیاری به یاد
هوش مصنوعی: عفو و بخشش خدایی که بندگانش را با بزرگواری میبیند، به گونهای است که خطاهای آنان را از یاد نمیبرد.
نشان حسب، ترک ما و منی ست
ز خود گر نیارد گذشتن، دنی ست
هوش مصنوعی: نشانهی اصل و نژاد انسانها رها کردن خودپرستی و منیت است. اگر کسی نتواند بر خود فائق آید، زندگیاش تحت تأثیر دنیای مادی قرار میگیرد.
ز آبا نگردد نسب مکتسب
کند رفعت نفس، عالی نسب
هوش مصنوعی: نسب یا شرافت خانوادگی به گذشته فرد بستگی ندارد، بلکه انسان میتواند با کسب علم و فضائل، مقام و شخصیت خود را بالا ببرد و به درجات عالی دست پیدا کند.
نگیری زره باف جولاه را
نشانها بود مرد این راه را
هوش مصنوعی: اگر کسی در کار بافندگی زره تخصص ندارد، بهتر است به او اعتماد نکنید؛ بلکه باید به مردان با تجربه در این زمینه توجه کرد.
به گفتن نمی گردد آزاد، رق
ز دعوی شود مدعی کی محق؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوان با گفتن و حرف زدن به حقیقت دست یافت؟ وقتی که دعوا و جدل در میان است، آیا مدعی میتواند حقیقت را ثابت کند؟
اساس سلوک سبیل وصال
بود صدق اقوال و حسن فعال
هوش مصنوعی: پایهی راه رسیدن به وصال، صداقت در گفتار و نیکوکاری در کردار است.