گنجور

نامه‌های فارسی

شمارهٔ ۱ - نامه‌ای از قائم مقام به میرزا صادق : مخدوم مطاع مشفق مهربان من، آمنت بمن نور بک الظلم و اوضح بک البهم و جعلک آیه من آیات ملکه و علامه من علامات سلطانه. شمارهٔ ۲ - خطاب به میرزا محمد علی آشتیانی : عالیجاه مقرب الخاقان میرزا محمدعلی بداند که: تعریف و توصیف چند که از سر عسکر ارزنه الروم، در ضمن شروح مرسله نوشته بود بنظر ما رسید و اگر سرعسکر که از دولت عثمانی وکیل مصالحه است دانا و عارف و واقف است، چنان نیست که وکیلی که ما از این دولت فرستاده باشیم، نادان و جاهل و غافل باشد. آن عالیجاه که او را به آن شدت عالم بآداب مناظره و استاد در فنون محاوره دیده و دانسته است این مطلب را نیز بداند که اگر ما پایه آن عالیجاه را در همین علوم و فنون دون پایه او می‌دیدیم و بهتر و برتر نمیدانستیم، با وکالت مطلقه در مقابل او نمیفرستادیم. شمارهٔ ۳ - نامه ای از قائم مقام مرحوم میرزا صادق مروزی : رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی شمارهٔ ۴ - کاغذی است که قائم مقام به وقایع نگار از تبریز نوشته است در زمان حیات نواب نایب السلطنه : جاء الکتاب فجانی روح وریحان و راحه شمارهٔ ۵ - قائم مقام به فاضل خان گروسی از خراسان نوشته است : بابی و امی فاضل فی لفظه شمارهٔ ۶ - خطاب به عالیجاه میرزا بزرگ نوری : عرضه داشت تالان زده قدیم آه ز افشار آه از این قوم آه از آن دم. شمارهٔ ۷ - قائم مقام میرزا بزرگ قبل از مصالحه روس نوشته است : مخدوم من. مکتوب جاخالی منظومی است که بعد از مهاجرت مهربان انفاد ایروان شده بود البته به نظر رسیده است. اولش این بود که: شمارهٔ ۸ - خطاب به میرزا بزرگ نوری : حبذا بخت مساعد که پس از چندین گاه پروانه التفات مخدوم مشفق مهربان مشعر بر گله‌های دوستانه و نصایح مشفقانه رسید و مزید اعتماد ببقای عهد مودت گردید. شمارهٔ ۹ - نبشته ای است به میرزا بزرگ : مخدوم معظم مکرم: چیزی نخواستم که در آب و گل تو نیست. شمارهٔ ۱۰ - این نامه را معلوم نیست که قائم مقام به کی نوشته است : باد آمد و بوی عنبر آورد