ترکیببندها
شمارهٔ ۱ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده نواب فریدون میرزا گوید : امروز ای غلام به از عیش کار نیست شمارهٔ ۲ - وله ایضاً فی مدحه : ای زلف تیره سایهٔ بال فرشتهای شمارهٔ ۳ - در ستایش هلاکو میرزا شجاعالسلطنه حسنعلی میرزا گوید : ای زلف دانمت ز چه دایم مشوّشی شمارهٔ ۴ - در منقبت رسول اکرم حضرت محمّد(ص) : شاهی که بر سرست ز لولاک افسرش شمارهٔ ۵ - در ستایش شاهزادهٔ کیوان سریر اردشیر میرزا دام اقبالهالعالی گوید : خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید شمارهٔ ۶ - در ستایش پادشاه رضوان آرامگاه محمدشاه غازی طابلله ثراه گوید : زاهدا چندی بیا با ما به خلوت یار باش شمارهٔ ۷ - در ستایش پادشاه اسلام پناه ناصرالدین شاه غازی خلدالله ملکه گوید : اکنون که گل افروخته آتش به گلستان شمارهٔ ۸ - در ستایش شاهزاده شجاع السلطنه حسنعلی میرزاگوید : سحر دیر مغان را در گشودند شمارهٔ ۹ - در بعضی از فتوحات شاهزاده شجاعالسلطنه گوید : خلق موتی را همین تنها نه احیا ساختند شمارهٔ ۱۰ - وله ایضاً : ای زلف نگار من از بس که پریشانی