غزلیات
غزل شمارهٔ ۱ : جاء البرید مبشرا من بعد ما طال المدا غزل شمارهٔ ۲ : ای خاک درت سرمهٔ ارباب بصارت غزل شمارهٔ ۳ : به عالم هر دلی کاو هوشمند است غزل شمارهٔ ۴ : بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است غزل شمارهٔ ۵ : دلا! باز این همه افسردگی چیست؟ غزل شمارهٔ ۶ : آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند غزل شمارهٔ ۷ : دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید غزل شمارهٔ ۸ : یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمیکند غزل شمارهٔ ۹ : آنها که ربودهٔ الستند غزل شمارهٔ ۱۰ : عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود