غزل شمارهٔ ۷
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
هوش مصنوعی: از درد تنهایی دیگر نمیتوانم تحمل کنم؛ به همراهی و یاری نیاز دارم. حالا که تلخی در کامم نشسته، باید طعمی شیرین از دیدار کسی بیابم.
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
هوش مصنوعی: من از عشق او سرمست و شادابم، دیگر نیازی به نصیحت از سوی تو نیست! چون برای گوش دادن به نصیحت، دل بیدار و هوشیار لازم است.
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
هوش مصنوعی: دیگر امیدی به بهبود پیدا نکردم، خوش به حال آن روزی که میگفتم: باید درمانی برای این دل بیمار وجود داشته باشد.
بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید
هوش مصنوعی: عشق بارها به قیمتهای مختلف آزمایش شد، اما نباید دیوانگی آن را محدود کنند. اما این بار باید به گونهای متفاوت عمل کرد.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"درد تنهایی"
با صدای طاهر قریشی (آلبوم تکآهنگهای طاهر قریشی)
حاشیه ها
1401/11/12 02:02
سفید
مرا امید بهبودی نماندهست، ای خوش آن روزی
که میگفتم علاج این دل بیمار میباید
بهائی بارها ورزید عشق اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید...