گنجور

غزل شمارهٔ ۱

جاء البرید مبشرا من بعد ما طال المدا
ای قاصد جانان تو را صد جان و دل بادا فدا
بالله اخبرنی بما قد قال جیران الحمی
حرف دروغی از لب جانان بگو بهر خدا
یا ایها الساقی أدر کأس المدام فانها
مفتاح ابواب النهی مشکوة انوار الهدی
قد ذاب قلبی یا بنی شوقا الی اهل الحمی
خوش آنکه از یک جرعه می، سازی مرا از من جدا
هذا الربیع اذا آتی یا شیخ قل حتی متی
منعِ منِ محنت‌زده زان بادهٔ محنت‌زدا
قم یا غلام و قل لنا الدیر این طریقه
فالقلب ضیع رشده و من المدارس ما اهتدا
قل للبهائی الممتحن داوالفؤاد من المحن
بمدامة انوارها تجلوا عن القلب الصدی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جاء البرید مبشرا من بعد ما طال المدا
ای قاصد جانان تو را صد جان و دل بادا فدا
هوش مصنوعی: خبر خوشی از راه رسید، پس از اینکه انتظارش طولانی شد. ای پیام‌آور محبوب، جان و دل من فدای تو باد.
بالله اخبرنی بما قد قال جیران الحمی
حرف دروغی از لب جانان بگو بهر خدا
هوش مصنوعی: به من بگو ببینم همسایه‌های آتش‌گاه چه گفته‌اند. هرگز از زبان محبوبم یک کلمه دروغ نگو، برای خداوند.
یا ایها الساقی أدر کأس المدام فانها
مفتاح ابواب النهی مشکوة انوار الهدی
هوش مصنوعی: ای ساقی، جام می را پر کن، زیرا که این همان کلید درهایی است که ما را به سمت هدایت و نور می‌برد.
قد ذاب قلبی یا بنی شوقا الی اهل الحمی
خوش آنکه از یک جرعه می، سازی مرا از من جدا
هوش مصنوعی: دل من، ای فرزند شوق، به سوی اهل عشق ذوب شده است. خوشا به حال آنکه با یک جرعه می توانم خود را از خود جدا سازم.
هذا الربیع اذا آتی یا شیخ قل حتی متی
منعِ منِ محنت‌زده زان بادهٔ محنت‌زدا
هوش مصنوعی: ای شیخ، این بهار وقتی می‌آید، بگو تا چه زمانی باید از کسی که در زحمت و رنج است به خاطر آن باده‌ای که زحمت‌ها را دور می‌کند، سلب می‌شود؟
قم یا غلام و قل لنا الدیر این طریقه
فالقلب ضیع رشده و من المدارس ما اهتدا
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از گمراهی و سردرگمی در مسیر زندگی اشاره دارد. گویا شاعر از کسی می‌خواهد که در مورد دینی یا مذهب و مکان‌های عبادت توضیح دهد، چون قلب او در جستجوی هدایت است و از مدارس و آموزش‌ها به درستی راه را پیدا نکرده است. در واقع، عبارتی است از نداشتن راهنما و ناامیدی در یافتن مسیر صحیح.
قل للبهائی الممتحن داوالفؤاد من المحن
بمدامة انوارها تجلوا عن القلب الصدی
هوش مصنوعی: به او بگو که زیبایی در دلش نشسته و از سختی‌ها می‌گذرد؛ ریزه‌کاری‌های روشن و شفاف آن مانند نور، کدری‌های دل را زایل می‌کند.