باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است
شمارهٔ ۱ : آن دید بقا که جز بقا هیچ ندید شمارهٔ ۲ : میپنداری که در همه کون کسی است شمارهٔ ۳ : در سایهٔ فقر صد جهان، وانهمه هیچ شمارهٔ ۴ : با دانش او بیخبری داند بود شمارهٔ ۵ : در حضرت توحید پس و پیش مدان شمارهٔ ۶ : گر بر در آفتاب روشن باشم شمارهٔ ۷ : عشقش به وجود متّهم کرد تو را شمارهٔ ۸ : این هر دو جهان عکس کمالی پندار شمارهٔ ۹ : بگذر ز حس و خیال،ای طالب حال شمارهٔ ۱۰ : هر دل که به توحید ز درویشان است