باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق
شمارهٔ ۱ : جانی دارم عاشق و شوریده و مست شمارهٔ ۲ : جز تشنگی تو هوسم مینکند شمارهٔ ۳ : نه دل دارم نه چشم ره بین چکنم شمارهٔ ۴ : امروز منم وصل به هجران داده شمارهٔ ۵ : جسمی است هزار چشمه خون زاده درو شمارهٔ ۶ : چون کس بنداند آنچه من دانم ازو شمارهٔ ۷ : من این دل بسته را کجا خواهم برد شمارهٔ ۸ : چون مرغ دلم به دام هستی در شد شمارهٔ ۹ : نه بستهٔ پیوند توانم بودن شمارهٔ ۱۰ : ما هر ساعت ذخیرهٔ جان بنهیم