باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است
شمارهٔ ۱ : شیر اجلت چو درکمین خواهد بود شمارهٔ ۲ : گیرم که ترا لطف الاهی آمد شمارهٔ ۳ : چون روی تو در هلاک خواهد بودن شمارهٔ ۴ : از آتش دل چو دود بر خواهی خاست شمارهٔ ۵ : زان پیش که در عینِ هلاکت فکنند شمارهٔ ۶ : تا کی به نظارهٔ جهان خواهی زیست شمارهٔ ۷ : گاهی به قبولِ خلق خواهی آویخت شمارهٔ ۸ : گر در کوهی مقیم و گر در دشتی شمارهٔ ۹ : چون رفتنِ بیقیاس داری در پی شمارهٔ ۱۰ : ره بس دور است توشه بردار و برو