باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۱ : ای پاکی تو منزّه از هر پاکی شمارهٔ ۲ : در وصفِ تو، عقل، طبعِ دیوانه گرفت شمارهٔ ۳ : ای هشت بهشت، یک نثارِ درِ تو شمارهٔ ۴ : وصفت نه به اندازهٔ عقلِ کَهُن است شمارهٔ ۵ : جان، محو شد و به هیچ رویت نشناخت شمارهٔ ۶ : دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد شمارهٔ ۷ : عقلی که جهان کمینه سرمایهٔ اوست شمارهٔ ۸ : وصف تو که سرگشتهٔ او هر فلکی است شمارهٔ ۹ : بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد شمارهٔ ۱۰ : ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده