بخش دوم
المقالة الثانیة : پسر گفتش گر این شهوت نباشد جواب پدر : پدر گفتش تو زنهار این میندیش (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد : شهی را سیمبر شهزادهای بود (۲) حکایت علوی وعالم ومخنّث که در روم اسیر شدند : یکی علوی یکی عالم یکی حیز (۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق : سلیمان با چنان کاری و باری (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور : علی میرفت روزی گرمگاهی (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار : فرس میراند نوشروان چو تیری (۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ : یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید (۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار : مگر معشوق طوسی گرمگاهی (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ : یکی صوفی گذر میکرد ناگاه