المقالة الثانیة
پسر گفتش گر این شهوت نباشد
میان شوی و زن خلوة نباشد
نباشد خلق عالم را دوامی
نماند در همه گیتی نظامی
اگر این حکمت و ترکیب نبود
بساط ملک را ترتیب نبود
یکی باید هزار و یک تن آراست
که تا یک لقمه بنهی در دهان راست
بحکمت کارفرمایان این راه
ز ماهی کار میرانند تا ماه
زمین از کف فلک تابد ز دودی
که گر چیزی نبایستی نبودی
اگر شهوة نبودی در میانه
نه تو بودی و نه من در زمانه
تو شهوة می براندازی ز مردان
دلم را سر این معلوم گردان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسر گفتش گر این شهوت نباشد
میان شوی و زن خلوة نباشد
هوش مصنوعی: پسر گفت: اگر این شهوت میان زن و شوهر نباشد، جایی برای خلوت و intimacy وجود نخواهد داشت.
نباشد خلق عالم را دوامی
نماند در همه گیتی نظامی
هوش مصنوعی: هیچیک از موجودات در این جهان پایدار نیستند و در کل این دنیا هیچ نظمی دائمی وجود ندارد.
اگر این حکمت و ترکیب نبود
بساط ملک را ترتیب نبود
هوش مصنوعی: اگر این دانش و هنر وجود نداشت، نظام و ترتیب پادشاهی نمیتوانست برقرار شود.
یکی باید هزار و یک تن آراست
که تا یک لقمه بنهی در دهان راست
هوش مصنوعی: برای اینکه یک لقمه به درستی در دهان گذاشته شود، نیاز است که یکی هزار و یک نفر را آماده و مهیا کند.
بحکمت کارفرمایان این راه
ز ماهی کار میرانند تا ماه
هوش مصنوعی: به خاطر درک و عقل کارفرمایان، این روش را انتخاب کردهاند که تا ماهی را از آب بگیرند و با دقت و توجه به جزئیات، کارها را انجام دهند.
زمین از کف فلک تابد ز دودی
که گر چیزی نبایستی نبودی
هوش مصنوعی: زمین به خاطر دودی که به آسمان میرود، از زیر آسمان میدرخشد؛ زیرا اگر چیزی در کار نبود، هیچ چیزی نیز نمیتوانست وجود داشته باشد.
اگر شهوة نبودی در میانه
نه تو بودی و نه من در زمانه
هوش مصنوعی: اگر تمایلات و خواستههای نفسانی وجود نداشت، نه تو بودی و نه من در این دنیا.
تو شهوة می براندازی ز مردان
دلم را سر این معلوم گردان
هوش مصنوعی: تو به شهوات حمله میکنی و دل من را به تپش میاندازی، این موضوع را برای من روشن کن.