(۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ
یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید
که تو به یا سگی وز کس نترسید
مریدانش دویدند آشکاره
که تا آنجا کنندش پاره پاره
بیک ره منع کرد آن جمله را پیر
بدو گفتا نَیَم آگه ز تقدیر
نشد معلومم ای جان پدر حال
جوابت چون توان آورد در قال
گر از اوباش راه ایمان برم من
توانم گفت کز سگ بهترم من
وگر ایمان نخواهم بُرد از اوباش
چو موئی بود می از سگ من ای کاش
چو پرده بر نیفتادست از پیش
منه بر سگ بموئی منّت از خویش
که گر سگ را میان خاک راهست
ولیکن با تو از یک جایگاهست
(۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار: فرس میراند نوشروان چو تیری(۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار: مگر معشوق طوسی گرمگاهی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید
که تو به یا سگی وز کس نترسید
هوش مصنوعی: یک نفر از یک شخص بانفوذ پرسید که آیا تو از کسی یا سگی نمیترسی؟
مریدانش دویدند آشکاره
که تا آنجا کنندش پاره پاره
هوش مصنوعی: پیروانش به شدت و آشکارا دویدند تا او را از هم دریده و تکهتکه کنند.
بیک ره منع کرد آن جمله را پیر
بدو گفتا نَیَم آگه ز تقدیر
هوش مصنوعی: سالمند به آنها گفت که نمیدانید سرنوشت شما چه چیزی را رقم خواهد زد و به شما اجازه نمیدهد در مسیر خاصی حرکت کنید.
نشد معلومم ای جان پدر حال
جوابت چون توان آورد در قال
هوش مصنوعی: ای جانم، هنوز نتوانستهام بفهمم که چطور میتوانم به تو پاسخ دهم.
گر از اوباش راه ایمان برم من
توانم گفت کز سگ بهترم من
هوش مصنوعی: اگر مسیر ایمان را از دست اوباش بروم، میتوانم بگویم که از سگ بهترم.
وگر ایمان نخواهم بُرد از اوباش
چو موئی بود می از سگ من ای کاش
هوش مصنوعی: اگر نتوانم از دست این افراد بیفرهنگ و پست ایمان به دست بیاورم، پس بهتر است که حتی یک مو از بدن سگ من هم، شراب باشد.
چو پرده بر نیفتادست از پیش
منه بر سگ بموئی منّت از خویش
هوش مصنوعی: وقتی پردهای کنار میرود و حقیقت روشن میشود، دیگر لازم نیست برای کسی که رفتار خوبی ندارد، نگران باشی و از او طلبکار باشی.
که گر سگ را میان خاک راهست
ولیکن با تو از یک جایگاهست
هوش مصنوعی: اگرچه سگ در میان خاک و زمین قرار دارد، اما با تو از یک جایگاه و رتبه برابر است.