(۲) حکایت علوی وعالم ومخنّث که در روم اسیر شدند
یکی علوی یکی عالم یکی حیز
بسوی روم میبردند هر چیز
گرفتند این سه تن را کافران راه
بخواری پیش بت بردند ناگاه
بدان هر سه چنین گفتند کُفّار
که بت را سجده باید کرد ناچار
وگرنه هر سه تن را خون بریزیم
امان ندهیم بل کاکنون بریزیم
بدان کفّار گفتند آن سه اُستاد
که ما را یک شبی باید امان داد
که خواهیم امشبی اندیشه کردن
که شاید بت پرستی پیشه کردن
امان دادند یک شب آن سه تن را
که تا بینند هر یک خویشتن را
زبان بگشاد علوی گفت ناچار
به پیش بت بباید بست زنّار
که از جدم تمامست استطاعت
کند در حقّ من فردا شفاعت
زبان بگشاد عالم گفت من نیز
نیارم گفت ترک جان و تن نیز
که گر بت را نهم سر بر زمین من
برانگیزم شفیع از علم دین من
مخنّث گفت من گمراه ماندم
که بیعون شفاعت خواه ماندم
شما را چون شفیعیست و مرا نیست
ز من این سجده کردن پس روا نیست
چو شمعی گر بُرندم سر چه باکست
نیارم سجدهٔ بت کان هلاکست
نیارم سر به پیش بت فرو خاک
ورم خود سر زتن بُرّند بی باک
چو جان آن هر دو را درخورد آمد
چنین جائی مخنّث مرد آمد
عجب کارا که وقت آزمایش
مخنّث راست در مردی ستایش
چو قارونان درین ره عور آیند
هزبران در پناه مور آیند
ز حیزی گر کمی در عشق دلخواه
نهٔ آخر ز موری کم درین راه
(۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد: شهی را سیمبر شهزادهای بود(۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق: سلیمان با چنان کاری و باری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی علوی یکی عالم یکی حیز
بسوی روم میبردند هر چیز
هوش مصنوعی: یک فرد علوی و یک عالم و یک شخص دیگر، همگی به سمت روم میبردند و هر کدام چیزی همراه داشتند.
گرفتند این سه تن را کافران راه
بخواری پیش بت بردند ناگاه
هوش مصنوعی: این سه نفر را کافران به زور گرفتند و به سمت بتها بردند.
بدان هر سه چنین گفتند کُفّار
که بت را سجده باید کرد ناچار
هوش مصنوعی: بدان که همهی آنها، یعنی کافران، گفتند که باید به بت سجده کرد و چارهای جز این نیست.
وگرنه هر سه تن را خون بریزیم
امان ندهیم بل کاکنون بریزیم
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه به هم رحم کنیم و بیرحمی کنیم، بهتر است که همین حالا اقدام کنیم و خونشان را بریزیم.
بدان کفّار گفتند آن سه اُستاد
که ما را یک شبی باید امان داد
هوش مصنوعی: کافران به آن سه استاد گفتند که ما را یک شب مهلت بدهید تا به فکر بیفتیم.
که خواهیم امشبی اندیشه کردن
که شاید بت پرستی پیشه کردن
هوش مصنوعی: امشب میخواهیم تفکر کنیم که شاید به idol worship (بت پرستی) روی آوریم.
امان دادند یک شب آن سه تن را
که تا بینند هر یک خویشتن را
هوش مصنوعی: در یک شب، از طرفی به آن سه نفر فرصتی داده شد تا بتوانند خودشان را به خوبی ببینند و درک کنند.
زبان بگشاد علوی گفت ناچار
به پیش بت بباید بست زنّار
هوش مصنوعی: زبان را باز کرد و علوی گفت: ناچار است که برای پرستش، باید به بت نزدیک شد و خود را با زنجیر بپیچید.
که از جدم تمامست استطاعت
کند در حقّ من فردا شفاعت
هوش مصنوعی: از نسل من این امکان وجود دارد که در روز قیامت برای من شفاعت کند.
زبان بگشاد عالم گفت من نیز
نیارم گفت ترک جان و تن نیز
هوش مصنوعی: عالم با کمال صداقت گفت که من هم نمیتوانم چیزی بگویم یا ادعایی داشته باشم. حتی اگر جان و تن من نیز در خطر باشد، باز هم نمیتوانم چیزی را بیان کنم.
که گر بت را نهم سر بر زمین من
برانگیزم شفیع از علم دین من
هوش مصنوعی: اگر بت را بر زمین بیندازم، من به واسطه دانش دینم میتوانم شفیع (درخواست کننده بخشش) باشم.
مخنّث گفت من گمراه ماندم
که بیعون شفاعت خواه ماندم
هوش مصنوعی: مخنث گفت که من در مسیر زندگی دچار سردرگمی شدهام و به کمک و حمایت نیاز دارم تا راه درست را پیدا کنم.
شما را چون شفیعیست و مرا نیست
ز من این سجده کردن پس روا نیست
هوش مصنوعی: شما به عنوان شفیع و میانجی ملاقات میکنید و برای من چنین مقامی وجود ندارد. بنابراین، سجده کردن من در این حالت نادرست است.
چو شمعی گر بُرندم سر چه باکست
نیارم سجدهٔ بت کان هلاکست
هوش مصنوعی: اگر من را همچون شمعی قطع کنند، چه اهمیت دارد؟ من هرگز برای بتها سجده نمیکنم، چون این امر موجب هلاکت من است.
نیارم سر به پیش بت فرو خاک
ورم خود سر زتن بُرّند بی باک
هوش مصنوعی: نمیتوانم سرم را به خاطر محبت معشوق پایین بیاورم، چون اگر این کار را کنم، باید خودم را از بدن جدا کنم و این کار برایم بدون ترس خواهد بود.
چو جان آن هر دو را درخورد آمد
چنین جائی مخنّث مرد آمد
هوش مصنوعی: هنگامی که جان هر دو (مرد و زن) در یک جا جمع شده است، در این مکان مردی که دارای ویژگیهای زنانه است، به وجود میآید.
عجب کارا که وقت آزمایش
مخنّث راست در مردی ستایش
هوش مصنوعی: عجب کارهایی که در زمان آزمایش، مردانگی و شجاعت در افرادی که به نظر میرسد ضعیف باشند، نمایان میشود.
چو قارونان درین ره عور آیند
هزبران در پناه مور آیند
هوش مصنوعی: زمانی که افرادی مانند قارون با ثروت و قدرت زیاد در این راه قدم بگذارند، دیگران که در مقابل آنها قرار میگیرند، مانند مورچههایی در پناه از خطر، به طور طبیعی تلاش میکنند تا از آنها محافظت کنند و به دنبال امنیت بروند.
ز حیزی گر کمی در عشق دلخواه
نهٔ آخر ز موری کم درین راه
هوش مصنوعی: اگر در عشق دلخواه خود کمی کاستی احساس کنی، به یاد داشته باش که حتی مورچهای نیز در این مسیر از خود کم نمیگذارد.
حاشیه ها
1399/02/27 01:04
نیلی
سلام در مصرع امان ندهیم بل ککنون بریزیم "ککنون"یعنی چی؟منظور همون بلکه اکنون یا کنون بریزیم هستش؟