گنجور

(۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور

علی می‌رفت روزی گرمگاهی
رسید آسیب او بر مور راهی
مگر آن مور می‌زد پا و دستی
ز عجزش در علی آمد شکستی
بترسید و بغایت مضطرب شد
چنان شیری ز موری منقلب شد
بسی بگریست و حیلت کرد بسیار
که تا آن مور باز آمد برفتار
شبانگه مصطفی را دید در خواب
بدو گفت ای علی در راه مشتاب
که دو روز از پی یک مور دائم
ز تو بود آسمانها پُر ملائم
نباشی از سلوک خویش آگاه
که موری را کنی آزرده در راه
چنان موری که معنی دار بودست
همه ذکر خدایش کار بودست
علی را لرزه بر اندام افتاد
ز موری شیر حق در دام افتاد
پیمبر گفت خوش باش و مکن شور
که پیش حق شفیعت شد همان مور
که یارب قصد حیدر در میان نیست
اگر خصمی بمن بود این زمان نیست
جوانمردا بدان کز درد دین بود
که با موری چنان شیری چنین بود
چو حیدر در شجاعت شیر زوری
که دیدی بسته بر فتراک موری
خُنُک جانی که او از حق خبر داشت
قدم بر امر حق بنهاد و برداشت
تو گر بر جهل مطلق در سلوکی
گدای مطلقی ور ازملوکی
نظر باید فگند آنگه قدم زد
که نتوان بی‌نظر در ره قدم زد
اگر تو بی‌نظر در ره زنی گام
نگونساریت بار آرد سرانجام
چوبر عمیا روی همچون خران تو
نه ممتازی بعقل از دیگران تو
قدم بشمرده نه گر مرد راهی
که بشمرده‌ست از مه تا به ماهی
اگر گامی نهی بی‌هیچ فرمان
بسی دردت رسد بی‌هیچ درمان
گر اینجا گام برگیری زمانی
نباید رفت در گورت جهانی
همی هر کس که اینجا یک زمان رفت
همان انگار کانجا صد جهان رفت
اگرچه حیرت اینجا یک دم افتد
ولی آنجایگه صد عالم افتد
اگر امروز گامی می‌نهی پاک
نباید رفت صد فرسنگ در خاک
دریغا می‌نبینی سود بسیار
که گر بینی دمی ننشینی از کار
بهر گامی که برگیری تو امروز
ز حضرت تحفهٔ یابی دلفروز
چنین سودی چو هر دم می‌توان کرد
چرا از کاهلی باید زیان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

علی می‌رفت روزی گرمگاهی
رسید آسیب او بر مور راهی
هوش مصنوعی: علی در یک روز گرم در حال حرکت بود که به یک مور برخورد کرد که در مسیرش آسیب دیده بود.
مگر آن مور می‌زد پا و دستی
ز عجزش در علی آمد شکستی
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که آن مور، به نشانه ناتوانی خود، پایش را به زمین بکوبد و از شدت ضعفش در مقابل علی، شکست بخورد؟
بترسید و بغایت مضطرب شد
چنان شیری ز موری منقلب شد
هوش مصنوعی: بترسید و به شدت مضطرب شدند، مانند شیری که از دیده شدن یک مورچه ترسیده و به شدت بهم ریخته است.
بسی بگریست و حیلت کرد بسیار
که تا آن مور باز آمد برفتار
هوش مصنوعی: بسیار گریه کرد و تدبیرهای زیادی به کار برد تا آن‌که آن مور دوباره به حال خود برگردد.
شبانگه مصطفی را دید در خواب
بدو گفت ای علی در راه مشتاب
هوش مصنوعی: شبانگاه، مصطفی را در خواب دید و به او گفت: ای علی، در مسیر خود بی‌تابی نکن.
که دو روز از پی یک مور دائم
ز تو بود آسمانها پُر ملائم
هوش مصنوعی: دو روز از پی یک مور، به معنای این است که حتی یک مورچه از تو دور نمی‌شود و آسمان‌ها برایت همیشه مهربان و دلنشین هستند. در واقع، این بیان از صمیمیت و محبت عمیق طرف مقابل نسبت به تو حکایت می‌کند.
نباشی از سلوک خویش آگاه
که موری را کنی آزرده در راه
هوش مصنوعی: اگر از رفتار و سیر و سلوک خود آگاه نباشی، ممکن است به صورت ناخواسته باعث آزار دیگران، حتی به اندازه‌ی یک مور، در مسیر زندگی‌ات شوی.
چنان موری که معنی دار بودست
همه ذکر خدایش کار بودست
هوش مصنوعی: چنان که مور کوچک و بی‌اهمیت نیز، به خاطر یاد خدا، کارش ارزشمند و معنادار است.
علی را لرزه بر اندام افتاد
ز موری شیر حق در دام افتاد
هوش مصنوعی: علی به شدت ترسید و لرزید زیرا شیر قدرت و حقیقت در دام افتاده بود.
پیمبر گفت خوش باش و مکن شور
که پیش حق شفیعت شد همان مور
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند که خوش باشید و تشنج نکنید، زیرا در پیشگاه خداوند، همان مور هم می‌تواند شفیع شما باشد.
که یارب قصد حیدر در میان نیست
اگر خصمی بمن بود این زمان نیست
هوش مصنوعی: ای کاش هدف از دشمنی با علی (حیدر) این نیست که اگر کسی با من دشمنی داشته باشد، اکنون وقت آن نیست.
جوانمردا بدان کز درد دین بود
که با موری چنان شیری چنین بود
هوش مصنوعی: ای جوانمردان، بدانید که درد و رنجی که برای دین خود متحمل می‌شوید، باعث می‌شود که حتی یک مورچه نیز از شیر قوی‌تر و شجاع‌تر باشد.
چو حیدر در شجاعت شیر زوری
که دیدی بسته بر فتراک موری
هوش مصنوعی: وقتی حیدر را در شجاعت می‌بینی، مانند شیری زبده است که بر گردن موری بسته شده.
خُنُک جانی که او از حق خبر داشت
قدم بر امر حق بنهاد و برداشت
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که از حقیقت آگاه است و در راه حق گام برمی‌دارد و اعمالش بر اساس آن حق انجام می‌شود.
تو گر بر جهل مطلق در سلوکی
گدای مطلقی ور ازملوکی
هوش مصنوعی: اگر در مسیر شناخت و آگاهی به جهل مطلق توجه کنی، در واقع به ضعف و نیازمندی خود اعتراف کرده‌ای. اما اگر از جهل فاصله بگیری و به مقام و منزلت بالاتری دست یابی، می‌توانی از اسارت آن رها شوی.
نظر باید فگند آنگه قدم زد
که نتوان بی‌نظر در ره قدم زد
هوش مصنوعی: قبل از اینکه اقدامی را آغاز کنی، باید دقت و تأمل لازم را داشته باشی. برخلاف این، نمی‌توانی بدون تفکر و برنامه‌ریزی در مسیر حرکت کنی.
اگر تو بی‌نظر در ره زنی گام
نگونساریت بار آرد سرانجام
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی بی‌توجه و بی‌فکر قدم برداری، در نهایت ممکن است که با شکست و ناکامی روبرو شوی.
چوبر عمیا روی همچون خران تو
نه ممتازی بعقل از دیگران تو
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات مانند الاغ است، تو از نظر عقل و درک بهتر از دیگران نیستی.
قدم بشمرده نه گر مرد راهی
که بشمرده‌ست از مه تا به ماهی
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط قدم بردار، زیرا کسی که در مسیر درست گام برمی‌دارد، از آغاز تا مقصد را به خوبی خواهی پیمود.
اگر گامی نهی بی‌هیچ فرمان
بسی دردت رسد بی‌هیچ درمان
هوش مصنوعی: اگر قدمی بدون اجازه برداری، درد و رنج زیادی برایت خواهد آمد که هیچ چاره‌ای برای آن نیست.
گر اینجا گام برگیری زمانی
نباید رفت در گورت جهانی
هوش مصنوعی: اگر در اینجا قدم بگذاری، زمانی نخواهی داشت که در خاک گور خود استراحت کنی.
همی هر کس که اینجا یک زمان رفت
همان انگار کانجا صد جهان رفت
هوش مصنوعی: هر کس که در اینجا مدتی بماند، گویی که در دنیای دیگری به اندازه صد جهان سفر کرده است.
اگرچه حیرت اینجا یک دم افتد
ولی آنجایگه صد عالم افتد
هوش مصنوعی: هرچند که در اینجا یک لحظه حیرت و شگفتی به وجود می‌آید، اما در آنجا (جای دیگر) ممکن است صدها عالم و دانش تازه پدیدار شود.
اگر امروز گامی می‌نهی پاک
نباید رفت صد فرسنگ در خاک
هوش مصنوعی: اگر امروز قدمی برمی‌داری، باید با نیت و خلوص باشد و نه تنها به دور از لغزش، بلکه هرگز نباید بدون توجه به مسیر خود پیش بروی.
دریغا می‌نبینی سود بسیار
که گر بینی دمی ننشینی از کار
هوش مصنوعی: آه، افسوس که نمی‌بینی چقدر سود و فایده وجود دارد؛ اگر لحظه‌ای به آن نگاه کنی، از تلاش و کار خود دست نخواهی کشید.
بهر گامی که برگیری تو امروز
ز حضرت تحفهٔ یابی دلفروز
هوش مصنوعی: هر گامی که امروز برداری، هدیه‌ای دلنشین و عالی از جانب خدا دریافت خواهید کرد.
چنین سودی چو هر دم می‌توان کرد
چرا از کاهلی باید زیان کرد
هوش مصنوعی: هرگاه می‌توان به دستاوردی رسید، چرا باید به دلیل تنبلی از آن محروم ماند؟