قصاید
شمارهٔ ۱ - در توحید و حکمت و موعظه گوید : به شکر حق که کند شکر حق ستایی را شمارهٔ ۲ - در مدح میر عفیف الدین گوید : تا آتش خور تافته برج سرطان را شمارهٔ ۳ - در مدح قاسم پرناک گوید : زهی به تیغ شجاعت گرفته عالم را شمارهٔ ۴ - در مدح شاه اسماعیل گوید : رسید آن گل که می بخشد طراوت گلشن جان را شمارهٔ ۵ - در منقبت امیر المومنین علی (ع) گوید : ای جان همه جانها روح القدسی گویا شمارهٔ ۶ - در ماتم شهید کربلا (ع) گوید : ماه محرم است و شد دجله روان ز چشم ما شمارهٔ ۷ - در مرثیه شهیدان کربلا گوید : این نقد دل نثار شهیدان کربلا شمارهٔ ۸ - در نعت سید المرسلین گوید : مارا چراغ دیده خیال محمدست شمارهٔ ۹ - در منقبت شاه نجف (ع)گوید : شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست شمارهٔ ۱۰ - در منقبت شاه ولایت علی (ع) گوید : آن شهنشاهی که بحر لافتی را گوهر است