گنجور

شمارهٔ ۹ - در منقبت شاه نجف (ع)گوید

شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست
هرجا سری که هست همه خاک راه اوست
با مهر شاه هست نشانی که چون سهیل
بر هر که تافت رنگ عقیقی گواه اوست
بغض علی نشان بناگوش زردی است
با هرکه هست فاش زرنگ چو کاه اوست
برهم زند چو عرصه شطرنج باد قهر
هر عرصه یی که جز اسدالله شاه اوست
زان گفت (او کشف) که دو گیتی نگاه کرد
گیتی نمای هر دو جهان یک نگاه اوست
تنها چراغ مه نبود شمع بر رهش
قندیل عرش سوخته بارگاه اوست
هرجا که هست سفره شاه است در میان
او پیر عالم است و جهان خانقاه اوست
نان جوین این خلف، آدم خرید باز
زان گندمی که این همه تخم گناه ازوست
طوفان چو نوح دید بکشتی پناه برد
او شد به منجنیق که طوفان براه اوست
نور علی اگر نشود رهبر یقین
صد چون خلیل راهزن اشتباه اوست
زان حسن و خال سبز و رگ هاشمی فتاد
یوسف دلش بچاه که دلها بچاه اوست
فقر علی طلب که سلیمان به تخت داشت
باد است هر سخن که نه تخت و کلاه اوست
امروز گر سپاه سکندر جهان گرفت
فردا به زیر سایه خیل و سپاه اوست
جمشید اگر بشاه و گدا پادشاه شد
کمتر گدای شاه نجف پادشاه اوست
گر عمر خضر یافت کسی بی ولای شاه
مردن به از درازی عمر تباه اوست
کشت اژدها چو رستم و عمرش دو ماه بود
صد سال عمر رستم دستان دو ماه اوست
جانبخش و جان ستان همه شاه ولایت است
جانبخشی مسیح هم از دستگاه اوست
زان برگزیده ساخت بدامادی خودش
فخر رسل که سلطنت فقر جاه اوست
زوج مطهرش که به زهرا بود علم
آنرا که نام زهره زهراست داه اوست
گردون دو گوشواره عرش آورد گواه
کو هم یکی ز حلقه بگوشان راه اوست
برج دوازده مه تابان ازو تمام
وین پرتو شرف همه را هم ز ماه اوست
در سایه عنایت او اولیا همه
خوش گلشنی که اینهمه گلها گیاه اوست
یا بوالحسن کی است که از خاندان تو
خورشید دین پناه بر آید که گاه اوست
عالم شبست و مهر تو چون روز روشن است
و آن را که نیست وای بروز سیاه اوست
از آه آتشین جگر دشمن تو سوخت
ای وای او که دوزخ او هم ز آه اوست
جان یزید سگ که بسگ باد حشر او
بانگ شغال هر طرف از آه آه اوست
تیغت دمی مسیح و دمی اژدهاست لیک
صد اژدها هلاک دم عمر کاه اوست
با دلدل تو توسن گردون جنیبت است
زی ات ماه نو که به پشت دوتاه اوست
اهلی که یافت گنج سعادت به لطف تست
از فیض مهر حیدر و فضل اله اوست
یارب بحق شاه ولایت که عفو کن
جرم گدا که هم کرمت عذر خواه اوست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست
هرجا سری که هست همه خاک راه اوست
هوش مصنوعی: شاه نجف، که هم در این دنیا و هم در دنیای دیگر مردم تحت حمایت او هستند، هر کجا که کسی باشد، همه جا به احترام او و به نشانه ارادت، بر خاک راه اوست.
با مهر شاه هست نشانی که چون سهیل
بر هر که تافت رنگ عقیقی گواه اوست
هوش مصنوعی: نشانی از محبت شاه وجود دارد که مانند ستاره سهیل، بر هر کسی که تابش می‌کند، رنگی مشابه عقیق او را تأیید می‌نماید.
بغض علی نشان بناگوش زردی است
با هرکه هست فاش زرنگ چو کاه اوست
هوش مصنوعی: علی در چهره‌اش نشانه‌هایی از ناراحتی و غم دارد. در مورد هر کسی، که بر خلاف این حال، با او به طور شفاف و صریح صحبت کند، در اصل، او مانند کاهی در دریاچه است که به راحتی نادیده گرفته می‌شود.
برهم زند چو عرصه شطرنج باد قهر
هر عرصه یی که جز اسدالله شاه اوست
هوش مصنوعی: زمانی که بادی به شدت وزیده شود، همه چیز را در عرصه شطرنج بر هم میریزد، و در هر زمینه‌ای که علاوه بر شاه اسدالله کسی دیگری وجود داشته باشد، با قهر و خشم کنار خواهد رفت.
زان گفت (او کشف) که دو گیتی نگاه کرد
گیتی نمای هر دو جهان یک نگاه اوست
هوش مصنوعی: او به دلیل بی‌نظیر بودنش، به سادگی دو جهان را نگریسته و در واقع، آنچه که در هر دو جهان وجود دارد، تنها یک نگاه از اوست.
تنها چراغ مه نبود شمع بر رهش
قندیل عرش سوخته بارگاه اوست
هوش مصنوعی: تنها نور بخش آسمان، آتش‌افروزی در مسیر اوست و در حقیقت، جایگاه او همانند قندیل در آسمان می‌باشد که دچار سوختگی است.
هرجا که هست سفره شاه است در میان
او پیر عالم است و جهان خانقاه اوست
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، یک سفره‌ی شاهانه وجود دارد و در میان آن، یک عالم پیر نشسته که دنیا مانند خانقاه اوست.
نان جوین این خلف، آدم خرید باز
زان گندمی که این همه تخم گناه ازوست
هوش مصنوعی: این فرد نان جوین را از آدم به دست آورد، دوباره از آن گندم، که این همه دانه‌های گناه از آن به وجود آمده است.
طوفان چو نوح دید بکشتی پناه برد
او شد به منجنیق که طوفان براه اوست
هوش مصنوعی: وقتی نوح طوفان را دید، به کشتی پناه برد. او به مانند تیرکمان به نشانه‌ای از طوفان آماده شد.
نور علی اگر نشود رهبر یقین
صد چون خلیل راهزن اشتباه اوست
هوش مصنوعی: اگر نور علی (علی بن ابی‌طالب) به عنوان پیشوای حقیقی شناخته نشود، پس صد انسان دیگر که مثل ابراهیم خلیل در مسیر نادرست حرکت می‌کنند، در اشتباه‌اند.
زان حسن و خال سبز و رگ هاشمی فتاد
یوسف دلش بچاه که دلها بچاه اوست
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و نشان‌های دلربا، یوسف که خود به چاه افتاده است، در دل‌ها نیز شوری ایجاد کرده که دل‌ها شبیه چاه او هستند.
فقر علی طلب که سلیمان به تخت داشت
باد است هر سخن که نه تخت و کلاه اوست
هوش مصنوعی: فقر در ملاقات علی، در مقایسه با قدرت سلیمان بر تخت، مانند بادی است که از آنچه بر تخت و کلاه اوست، بی‌خبر است. هر گفتاری که به این موضوع نپردازد، ارزش چندانی ندارد.
امروز گر سپاه سکندر جهان گرفت
فردا به زیر سایه خیل و سپاه اوست
هوش مصنوعی: امروز اگر ارتش سکندر دنیا را تحت کنترل خود درآورد، فردا تحت سایه و سلطه او خواهد بود.
جمشید اگر بشاه و گدا پادشاه شد
کمتر گدای شاه نجف پادشاه اوست
هوش مصنوعی: اگر جمشید، شاه بزرگ و مشهور تاریخ، پادشاهی‌اش را بر گدایان بنا کند، باز هم کمتر از گداهایی خواهد بود که در کنار شاه نجف قرار دارند و حرمت و مقام آنها بسیار بالاتر است.
گر عمر خضر یافت کسی بی ولای شاه
مردن به از درازی عمر تباه اوست
هوش مصنوعی: هر کس که مانند خضر عمر طولانی یابد، اما در ارتباط با ولی و پادشاه واقعی نباشد، بهتر است که عمرش کوتاه باشد تا اینکه عمرش را بدون هدف و بی‌فایده سپری کند.
کشت اژدها چو رستم و عمرش دو ماه بود
صد سال عمر رستم دستان دو ماه اوست
هوش مصنوعی: رستم مانند اژدها به دنیا آمده اما عمر او تنها دو ماه است، در حالی که رستم در کل زندگی‌اش صد سال عمر کرده است. این نشان می‌دهد که حتی اوج قدرت و شجاعت نیز ممکن است گذرا و کوتاه باشد.
جانبخش و جان ستان همه شاه ولایت است
جانبخشی مسیح هم از دستگاه اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که بخشنده و جان‌پرور است، در حقیقت از مقام پادشاهی الهی است. بخشش مسیح نیز از قدرت و مقام او سرچشمه می‌گیرد.
زان برگزیده ساخت بدامادی خودش
فخر رسل که سلطنت فقر جاه اوست
هوش مصنوعی: از میان تمام ویژگی‌ها و خصوصیات، او به همسری خود کسی را انتخاب کرده است که در عین فخر و عظمت، سلطنت و مقامش ناشی از فقر و نیازمندی اوست.
زوج مطهرش که به زهرا بود علم
آنرا که نام زهره زهراست داه اوست
هوش مصنوعی: همسر پاک او که با نام زهرا شناخته می‌شود، علم و دانش اوست، زیرا نام زهره به معنای درخشش و زیبایی است و به او نیز تعلق دارد.
گردون دو گوشواره عرش آورد گواه
کو هم یکی ز حلقه بگوشان راه اوست
هوش مصنوعی: آسمان مانند گوشواره‌ای است که به عرش (جایگاه الهی) متصل شده و گواهی می‌دهد، چرا که یکی از حلقه‌های آن، راهی برای دسترسی به اوست.
برج دوازده مه تابان ازو تمام
وین پرتو شرف همه را هم ز ماه اوست
هوش مصنوعی: برج دوازده، ماهی تابان و درخشان دارد که تمام نور و زیبایی‌اش از اوست و این نور گرامی، نشانه‌ی شرافت و برتری همه‌ی دیگران است.
در سایه عنایت او اولیا همه
خوش گلشنی که اینهمه گلها گیاه اوست
هوش مصنوعی: در تحت حمایت و لطف او، همه دوستان و اولیا در خوشی به سر می‌برند، مانند باغی پر از گل که این گل‌ها نشانه وجود او هستند.
یا بوالحسن کی است که از خاندان تو
خورشید دین پناه بر آید که گاه اوست
هوش مصنوعی: ای بوالحسن، چه کسی است که از نسل تو، نور حقیقت و دین درخشش پیدا کند و در زمان او، راه هدایت نمایان شود؟
عالم شبست و مهر تو چون روز روشن است
و آن را که نیست وای بروز سیاه اوست
هوش مصنوعی: این دنیا مانند شب تاریک است و وجود تو همچون روزی روشن است. کسی که از روشنایی تو بی‌بهره است، در واقع به قهری گرفتار شده است.
از آه آتشین جگر دشمن تو سوخت
ای وای او که دوزخ او هم ز آه اوست
هوش مصنوعی: دشمن تو از دل و جان خودش به درد و عذاب می‌افتد، وای بر او، که حتی جهنم او هم ناشی از همین درد و آه اوست.
جان یزید سگ که بسگ باد حشر او
بانگ شغال هر طرف از آه آه اوست
هوش مصنوعی: جان یزید به اندازه‌ی جان یک سگ و آواز حشر او به مانند ناله‌ی شغال است که از همه جا به گوش می‌رسد.
تیغت دمی مسیح و دمی اژدهاست لیک
صد اژدها هلاک دم عمر کاه اوست
هوش مصنوعی: تیغ تو گاهی مانند خون مسیح است و گاهی مانند اژدها. اما در عین حال، صد اژدها هم نمی‌توانند به اندازه‌ای که عمر او کاهش پیدا کند، آسیب برسانند.
با دلدل تو توسن گردون جنیبت است
زی ات ماه نو که به پشت دوتاه اوست
هوش مصنوعی: در آسمان، وجود تو به مانند یک اسب نمایشگر است، و دنیای تو را به حرکت درمی‌آورد. تو مانند ماه نویی هستی که بر دوش اسب کوتاه قرار گرفته‌ای.
اهلی که یافت گنج سعادت به لطف تست
از فیض مهر حیدر و فضل اله اوست
هوش مصنوعی: کسی که به خوشبختی و سعادت رسیده، این موهبت را به خاطر لطف و پشتیبانی تو به دست آورده و این فضل و برکت نیز ناشی از مهر و محبت حیدر (علی) و الهی است.
یارب بحق شاه ولایت که عفو کن
جرم گدا که هم کرمت عذر خواه اوست
هوش مصنوعی: ای پروردگار، به حق شاه ولایت، از تو درخواست می‌کنم که خطای گدا را ببخشایی، چرا که کرمت و بزرگواری‌ات، خود بهانه‌ای برای عذرخواهی اوست.