الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۱ : سلطان خودم خدمت سلطان نکنم شمارهٔ ۲ : گر عاقلی آن بکن که یزدان فرمود شمارهٔ ۳ : در خدمت مخلوق امانی نبود شمارهٔ ۴ : چون نیستم از امیر جز دردسری شمارهٔ ۵ : بگسل دل خود را تو زپیوند امیر شمارهٔ ۶ : تا بتوانی ضد خداوندی گیر شمارهٔ ۷ : در دست مگیر سخت مال دگران شمارهٔ ۸ : تا در پی این فزون و آن کم باشی شمارهٔ ۹ : چندانک تو را به خود بود دسترسی شمارهٔ ۱۰ : بر نفس خودت نئی به کلّی ظالم