شهریارنامه
بخش ۱ - آغاز : کس از پاسبانان نه آگاه بود بخش ۲ - کشته شدن نیو بدست کنازنگ گوید : زمین را بخون لعل گون ساختند بخش ۳ - نامه فرستادن هیتال شاه به نزد جمهور شاه در مغرب زمین گوید : یکی نامه فرمود اندر زمان بخش ۴ - شکار رفتن ارژنگ شاه با شهریار گوید : جهان دیده دهقان چنین کرد یاد بخش ۵ - افتادن شهریار در طلسم عنبر دز گوید : به پیش اندرون پیر و یل در قفا بخش ۶ - اظهار عاشقی کردن مرجانه با شهریار گوید : سپهبد بپیچید بر خویشتن بخش ۷ - کشتن عباس هامان پسر هیتال شاه را گوید : وزآن روی بشنو سخن از سپاه بخش ۸ - صف آراستن دو لشکر در برابر همدیگر گوید : بشد شاد هیتال بر پیل کوس بخش ۹ - کشته شدن فرهنگ بدست زرفام گوید : دلاور برون راند آن فیل زود بخش ۱۰ - رزم لشکر ارژنگشاه با زرفام گوید : بجنبید لشکر چه دریای چین