بخش ۲ - کشته شدن نیو بدست کنازنگ گوید
زمین را بخون لعل گون ساختند
تو گفتی فلک را نگون ساختند
کنازنگ زوبین هندی گرفت
بر نیو آمد چو دیو شکفت
چنان زدش بر سینه زخم درشت
چه زوبین برون رفت بازاو پشت
چه کوه از بر اسب غلطید نیو
به میدان روان شد کنازنگ دیو
چه شد کشته نیو اندران رزمگاه
سپاهش گریزان بشد پیش شاه
شنیدند آن نامدارن ازوی
برفتند پیش یل جنگجوی
بگفتند توپال خنجر گزار
پیام آوریده بر شهریار
چه فرمان دهد سرور انجمن
بگفتا کش آرید نزدیک من
ببردند آنرا بر شاه نو
چه توپال آمد بر شاه کو
زمین را ببوسید گفتا بدوی
که ای نامورشاه آزاده خوی
درودت رسانم بهیتال شاه
همی گویدت ای سرافرازگاه
دو هفته است کاشوب جوئیم و جنگ
پی کین بهر سوی بربسته تنگ
دمی پهلوانان نیاسوده اند
یکی جام با هم نپیموده اند
نه با کام دل هیچ پرداختند
نه یک لحظه خوان خورش ساختند
نه از بستر خواب یکدم غنود
نه کس از میان تیغ کین برگشود
سپه را چنین جام می آرزوست
اگرچه بسی را شما تندخوست
دو هفته کنون رامش آریم و جام
وز آن پس بکوشیم از بهرنام
چه بشنید گفتار مرد دلیر
بدو گفت کای مرد برنای خیر
ز من شاه را گوی پاسخ چنین
که هر چند خواهی تو رامش گزین
به چنگ از سر کار خواهی سپاه
نپیچیم ما سر ز فرمان شاه
چه آن گفته بشنید توپال زود
بر شاه هیتال آمد چه دود
بیامد بر شاه و آن باز گفت
چه بشنید هیتال این درشگفت
بفرمود تا مؤبد آمد به پیش
نشاندش به نزدیکی تخت خویش
بخش ۱ - آغاز: کس از پاسبانان نه آگاه بودبخش ۳ - نامه فرستادن هیتال شاه به نزد جمهور شاه در مغرب زمین گوید: یکی نامه فرمود اندر زمان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زمین را بخون لعل گون ساختند
تو گفتی فلک را نگون ساختند
هوش مصنوعی: زمین را به رنگ قرمز و لعل مانند ساختند، اما تو میگویی که آسمان را به رنگ تیره و سیاه درآوردهاند.
کنازنگ زوبین هندی گرفت
بر نیو آمد چو دیو شکفت
هوش مصنوعی: دختر زوبین هندی کنار آمد و مانند دیو شکفت و آشکار شد.
چنان زدش بر سینه زخم درشت
چه زوبین برون رفت بازاو پشت
هوش مصنوعی: او به شدت بر سینهاش زخم عمیقی زد، به گونهای که گویی نیزهای از پشت او بیرون آمده است.
چه کوه از بر اسب غلطید نیو
به میدان روان شد کنازنگ دیو
هوش مصنوعی: سوارکاری از روی اسب به زمین افتاد و در میدان به سمت دژ دیو حرکت کرد.
چه شد کشته نیو اندران رزمگاه
سپاهش گریزان بشد پیش شاه
هوش مصنوعی: چرا نیو در میدان جنگ کشته شد؟ سپاهش به سمت شاه فرار کردند.
شنیدند آن نامدارن ازوی
برفتند پیش یل جنگجوی
هوش مصنوعی: نامآوران از او خبر شنیدند و به سوی یل جنگجو رفتند.
بگفتند توپال خنجر گزار
پیام آوریده بر شهریار
هوش مصنوعی: گفتند که مردی ناتوان با خنجر در دست پیام آورده است تا پیامی برای پادشاه بیاورد.
چه فرمان دهد سرور انجمن
بگفتا کش آرید نزدیک من
هوش مصنوعی: سرور انجمن فرمان میدهد که نزدیک من بیاورید.
ببردند آنرا بر شاه نو
چه توپال آمد بر شاه کو
هوش مصنوعی: آن را به پیش شاه نو بردند، چه خوشحالی و شادی بر شاه حاکم شد.
زمین را ببوسید گفتا بدوی
که ای نامورشاه آزاده خوی
هوش مصنوعی: زمین را ببوسید و گفت: ای شاه آزاد و نامدار، به حرکت درآیید.
درودت رسانم بهیتال شاه
همی گویدت ای سرافرازگاه
هوش مصنوعی: سلام و درود به تو، ای شاه بزرگوار، که همواره در جایگاه بلند و برجستهای قرار داری.
دو هفته است کاشوب جوئیم و جنگ
پی کین بهر سوی بربسته تنگ
هوش مصنوعی: دو هفته است که در جستجوی کاشوب هستیم و در جنگی که برای انتقام به پا شده، همه جا به شدت بسته و محدود شده است.
دمی پهلوانان نیاسوده اند
یکی جام با هم نپیموده اند
هوش مصنوعی: پهلوانان لحظهای آرامش نداشتهاند و هنوز یک جام را با هم نوشیده و جشن نگرفتهاند.
نه با کام دل هیچ پرداختند
نه یک لحظه خوان خورش ساختند
هوش مصنوعی: نه کسی نتوانست به خواستهاش برسد و نه هیچکس حتی برای یک لحظه هم که شده، از زندگی لذت برد.
نه از بستر خواب یکدم غنود
نه کس از میان تیغ کین برگشود
هوش مصنوعی: نه از خواب بیدار میشود و نه کسی میتواند در میان دشمنیها آرامش پیدا کند.
سپه را چنین جام می آرزوست
اگرچه بسی را شما تندخوست
هوش مصنوعی: سربازان آرزوی یک جام میکنند، هرچند که بسیاری از آنها عصبانی هستند.
دو هفته کنون رامش آریم و جام
وز آن پس بکوشیم از بهرنام
هوش مصنوعی: دو هفته است که خوشحالی و شادی را با هم تجربه میکنیم و بعد از آن برای کسب شهرت و نام تلاش خواهیم کرد.
چه بشنید گفتار مرد دلیر
بدو گفت کای مرد برنای خیر
هوش مصنوعی: مرد دلیر چیزی را شنید و به او گفت: ای مرد نیکوکار، به تو توصیهای دارم.
ز من شاه را گوی پاسخ چنین
که هر چند خواهی تو رامش گزین
هوش مصنوعی: به او بگو که هر چقدر میخواهی میتوانی آرامش را انتخاب کنی.
به چنگ از سر کار خواهی سپاه
نپیچیم ما سر ز فرمان شاه
هوش مصنوعی: اگر با برنامهریزی و تدبیر به پیش بروی، ما هرگز از فرمان شاه سرپیچی نخواهیم کرد و در همراهی با او استوار خواهیم ماند.
چه آن گفته بشنید توپال زود
بر شاه هیتال آمد چه دود
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که کسی به سرعت خبر بدی را به شاه هیتال میرساند و این خبر به اندازهای ناگوار است که مانند دود در فضا پخش میشود. به عبارتی، موضوع مورد بحث به الماس سنگینی اشاره دارد که بر دلها فشار میآورد و موجب نگرانی میشود.
بیامد بر شاه و آن باز گفت
چه بشنید هیتال این درشگفت
هوش مصنوعی: به دربار شاه آمد و آنچه شنید شگفتانگیز بود.
بفرمود تا مؤبد آمد به پیش
نشاندش به نزدیکی تخت خویش
هوش مصنوعی: فرمان داد تا معبد از راه برسد و او را نزدیک به تخت خود نشاند.