گردش دوران [۵۶-۳۵]
رباعی ۳۵ : افسوس که نامهٔ جوانی طی شد، رباعی ۳۶ : افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد رباعی ۳۷ : یکچند به کودکی به استاد شدیم رباعی ۳۸ : یارانِ موافق همه از دست شدند رباعی ۳۹ : ای چرخِ فلک خرابی از کینهٔ توست رباعی ۴۰ : چون چرخ به کام یک خردمند نگشت رباعی ۴۱ : یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد رباعی ۴۲ : * میپرسیدی که چیست این نقشِ مجاز رباعی ۴۳ : جامیست که عقل آفرین میزندش رباعی ۴۴ : اجزای پیالهای که درهم پیوست

خیام