غزلیات
شمارهٔ ۱ : یک عمر به سر بردیم، با ناله و افغانها شمارهٔ ۲ : تا ز خاک مقدمت کردیم روشن دیده را شمارهٔ ۳ : ندهد دست اگر دولت دیدار مرا شمارهٔ ۴ : جلوه گر خواهی چو در آئینه روی خویش را شمارهٔ ۵ : از چه بر دنیا و اهلش اتکا باشد مرا؟ شمارهٔ ۶ : دو چشم مست تو، بیمِی، خرابتر ز من است شمارهٔ ۷ : آنکه چون آئینه نبود محو رخسار تو کیست؟ شمارهٔ ۸ : رخ تو، آینه دار جمال جانان است شمارهٔ ۹ : دیدم چو باغ دل را، بی عارضت صفا نیست شمارهٔ ۱۰ : مفتیان شهر را گر چشم ظاهر روشن است