گنجور

شمارهٔ ۲

تا ز خاک مقدمت کردیم روشن دیده را
چشم ما حاجت ندارد سرمهٔ ساییده را
خود توانی با دل من آتش عشقت چه کرد
دیده باشی فی المثل گر موم آتش دیده را
آن که از روی تو منعم می‌کنم، ماند بدان
کز رخ گل، منع سازد بلبل شوریده را
عقدهٔ غم را ز وصلت می‌توان از دل گشود
گر شبی آرم به چنگ آن طُرّهٔ پیچیده را
تو بخواب ناز و من بیدار و دانند اهل دل
وای اگر بیدار باشد در قفا خوابیده را
پس نخواهد داد دلها را، که گلچین در جهان
کی بشاخ آویزد از نو غنچه های چیده را؟
(صابر) آسا می توان در صبر کوشد، گر کسی
نرم سازد رد کف دست آهن تفتیده را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ز خاک مقدمت کردیم روشن دیده را
چشم ما حاجت ندارد سرمهٔ ساییده را
هوش مصنوعی: چشم ما به دلیل حضور و روشنایی‌ای که از خاک پای تو به دست آمده، دیگر نیازی به سرمه یا آرایش ندارد.
خود توانی با دل من آتش عشقت چه کرد
دیده باشی فی المثل گر موم آتش دیده را
هوش مصنوعی: عشق تو با دل من چه کرده است؟ آیا نیندیشیده‌ای که چگونه چشم‌هایم مانند موم به حرارت آتش نرم شده‌اند؟
آن که از روی تو منعم می‌کنم، ماند بدان
کز رخ گل، منع سازد بلبل شوریده را
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر زیبایی تو از من دوری می‌کند، همانند این است که بلبلِ دیوانه را از چیدن گل منع کند، در حالی که زیبایی گل او را به سمت خود می‌کشاند.
عقدهٔ غم را ز وصلت می‌توان از دل گشود
گر شبی آرم به چنگ آن طُرّهٔ پیچیده را
هوش مصنوعی: اگر شب بتوانم آن موهای پیچیده را در دستانم بگیرم، می‌توانم غم و ناراحتی را از دل خود بیرون کنم.
تو بخواب ناز و من بیدار و دانند اهل دل
وای اگر بیدار باشد در قفا خوابیده را
هوش مصنوعی: بخواب ناز و راحت، اما من بیدارم و اهل دل از حال ما باخبرند. وای اگر آن کسی که پشت سر خوابیده، خود بیدار باشد!
پس نخواهد داد دلها را، که گلچین در جهان
کی بشاخ آویزد از نو غنچه های چیده را؟
هوش مصنوعی: دلها دیگر نمی‌خواهد به کسی احساس وابستگی نشان دهند، زیرا گلچینی در دنیا وجود ندارد که دوباره غنچه‌های چیده شده را به شاخه آویزد.
(صابر) آسا می توان در صبر کوشد، گر کسی
نرم سازد رد کف دست آهن تفتیده را
هوش مصنوعی: صبر را می‌توان با آسودگی تمرین کرد، اگر کسی بتواند دمای بالای آهن داغ را به آرامی بر روی دستش تحمل کند.