شمارهٔ ۶
دو چشم مست تو، بیمِی، خرابتر ز من است
چنان که طالع خوابیده، خوابتر ز من است
شبی نشد که نباشم به پیچ و تاب غمت
اگرچه زلف تو پرپیچوتابتر ز من است
ز سوز عشق مپرس از من و بپرس از دل
که در مقام تو حاضرجوابتر ز من است
در این زمانه به هر سینه مینهم دستی
ز آتش غم عشقت، کبابتر ز من است
به محفلم تو درآ، تا به من حسد ورزد
کسی که خانه پر از آفتابتر ز من است
به غنچه شرح دل تنگ خود نخواهم گفت
که او به خون جگر، دل خضابتر ز من است
کسی نثار تو چون من نکرد گوهر عمر
به غیر چشم که او باشتابتر ز من است
ز شام وصل تو آموخت طی راه ادب
هلال عمر که پا در رکابتر ز من است
کسی سخن ز من امروز خوبتر گوید
که از جمال تو او کامیابتر ز من است
کسی که خواند مرا بیکتاب در ره عشق
مرا کتابی و او بیکتابتر ز من است
کنون به دولت فقرم حسد برد (صابر)
کسی که منعم و عالیجنابتر ز من است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو چشم مست تو، بیمِی، خرابتر ز من است
چنان که طالع خوابیده، خوابتر ز من است
هوش مصنوعی: چشمان خمار و زیبای تو بدون شراب، حال و وضعی خرابتر از حال و وضع من دارند، همانطور که سرنوشت خفته، خوابآلودتر از من است.
شبی نشد که نباشم به پیچ و تاب غمت
اگرچه زلف تو پرپیچوتابتر ز من است
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر غم تو در دل و جانم درگیر میشوم، هرچند که موهای تو در هم و پیچ و تاب بیشتری دارند.
ز سوز عشق مپرس از من و بپرس از دل
که در مقام تو حاضرجوابتر ز من است
هوش مصنوعی: از من راجع به سوز عشق سؤال نکن، بلکه از دل بپرس که در مقام تو، بهتر و سریعتر از من میتواند پاسخ دهد.
در این زمانه به هر سینه مینهم دستی
ز آتش غم عشقت، کبابتر ز من است
هوش مصنوعی: در این دوران، هر بار که به یاد عشق تو فکر میکنم، درد و آتش غم آن را بیش از هر کس دیگر حس میکنم و بیشتر از همه تحتتأثیر آن قرار دارم.
به محفلم تو درآ، تا به من حسد ورزد
کسی که خانه پر از آفتابتر ز من است
هوش مصنوعی: به جمع من بپیوند، تا کسی که خانهاش پر از نور و روشنی است، به من حسادت کند.
به غنچه شرح دل تنگ خود نخواهم گفت
که او به خون جگر، دل خضابتر ز من است
هوش مصنوعی: نمیتوانم دل تنگیهایم را به غنچه بگویم، زیرا او احساساتش را با درد و رنجی بیشتر از من رنگینتر کرده است.
کسی نثار تو چون من نکرد گوهر عمر
به غیر چشم که او باشتابتر ز من است
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من زندگیاش را برای تو نثار نکرده است، زیرا زمان عمر من به سرعت از چشم تو میگذرد و تو از من سریعتر به جلو میروی.
ز شام وصل تو آموخت طی راه ادب
هلال عمر که پا در رکابتر ز من است
هوش مصنوعی: از شب وصال تو، هلال عمر آداب راه رفتن را فرا گرفته است، زیرا پاهایش از من بهتر در رکاب هستند.
کسی سخن ز من امروز خوبتر گوید
که از جمال تو او کامیابتر ز من است
هوش مصنوعی: امروز کسی میتواند درباره من بهتر صحبت کند که در زیبایی تو موفقتر از من باشد.
کسی که خواند مرا بیکتاب در ره عشق
مرا کتابی و او بیکتابتر ز من است
هوش مصنوعی: کسی که بدون کتاب و نوشته مرا میخواند، در راه عشق، خودم را کتابی میدانم و او در واقع از من هم بیکتابتر است.
کنون به دولت فقرم حسد برد (صابر)
کسی که منعم و عالیجنابتر ز من است
هوش مصنوعی: حالا که به برکت فقر به آرامش رسیدهام، حسادت میکنم به کسی که از من ثروتمندتر و محترمتر است.