گنجور

دفتر سوم

بخش اول - قسمت اول : بسم الله الرحمن الرحیم بخش اول - قسمت دوم : صوفئی را گفتند: خرقه ی خویش نفروشی؟ گفت: اگر صیاد تور خویش بفروشد، به کدام وسیله به شکار نشیند؟ بخش دوم - قسمت اول : از نهج البلاغه: بندگان خدا، پرهیز پیشه کنید و با کارهای خویش برمرگتان پیشی گیرید و آنچه باقی است به بهای آنچه فانی است خریداری کنید. بخش دوم - قسمت دوم : شیخ، در کتاب شفا، فصل ششم از مقاله ی نهم کتاب حیوان گفته است: زنی چهار سال پس از سنین حمل کودکی زاد که دندانش روئید و بماند. بخش سوم - قسمت اول : وفات جوهری بسال سیصد و نود و دو، ابونصرفارابی به سال سیصد و سی و نه، ابن عمید وزیر به سال سیصد و شصت و شش ، صاحب بن عباد به سال سیصد و هشتاد و پنج بخش سوم - قسمت دوم : عمر بن خطاب به نزد پیامبر(ص) آمد. وی را بر حصیری خفته دید چنان که نقش آن بر پهلوی وی پدید بود. عمر در این باره با رسول خدا(ص) سخن بگفت. پیامبر فرمود: آهسته تر ای عمر، پنداری پیغمبری نیز چون پادشاهی است؟ بخش چهارم - قسمت اول : بشربن منصور از عابدان بود. روزی نمازش به درازا کشید و چون به پایان رسید، مردی را دید که به خشنودی وی را همی نگرد. بخش چهارم - قسمت دوم : عارفی فریاد و ضجه ی دعای مردمان در موقف حج بشنید. گفت: برآن شدم که سوگند خورم که خداوند ایشان را آمرزیده است. اما بخاطر آوردم که خود نیز بین ایشانم و نیارستم گفت. بخش پنجم - قسمت اول : گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است. بخش پنجم - قسمت دوم : مردی به نزد مالک دینار آمد و وی را دید که بنشسته و سگی سر بر زانوی وی نهاده است. مرد خواست سگ را براند. مالک گفت: بگذارش که ترا زیان و رنجی نرساند، و از هم نشین بد نیز نیک تر بود.