گنجور

بخش پنجم - قسمت اول

گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است.

در صورتی که کار وی به حرکت درآوردن زبانی یا حدیث نفسی یا اندیشه ای یا انتقال از خاطری به دیگر خاطر است و این همه نیت نبود.

چه نیت برانگیخته گشتن دل و انعطاف و میل و توجه آن به عملی است که از آن زود یا دیر هدفی را مراد دارد. و آن انگیختگی و انعطاف اگر حاصل نبود، اختراع و اکتسابش به مجرد اراده ی متخیل نشود.

و چنان گفتاری بدون چنین اوصافی چونان گفته ی پسری ماند که بگوید: گرسنه ام و میل غذا دارم. و بر آن باشد که با این گفتار، حالت گرسنگی در وی حاصل آید.

یا به گفته ی فارغ دلی ماند که گوید فلان را عاشقم و وی را دوست همی دارم و بزرگ همی دانم. در حقیقت هیچ راهی برای توجه و میل دل به چیزی جز از طریق اکتساب اسبابش وجود ندارد.

و نفس به حقیقت زمانی بهر کاری انگیخته می شود و میل آن همی کند که از آن راه غرضی مناسب و ملایم خویش را - به حسب اعتقاد خود - پاسخ گوید.

از این رو آن گاه که شهوت نکاح غالب شود و نفس مشتاق آن گردد. نتوان گفت که آمیزش به قصد تولید مثل است. بل در آن صورت آمیزش جز به نیت قضای شهوت نبود.

حتی اگر فاعل نیز بزبان گوید که عمل به سنت همی کنم و به قصد قربت اراده ی تولید مثل دارم. و این واژه ها در خاطر وی حاضر نیز گردد.

می افزایم که از همین جا راز فرموده ی پیامبر(ص) آشکار می شود که فرمود: نیه المومن خیر من عمله. عاقل را اشارتی کافی است پس بنگر و خداوند توفیق را قرین همی کند.

حکیمی گفت: آسان ترین کار آغاز دشمنی است و سخت ترین کار پایان بخشیدن بدان. هر گاه همنشین تو، از کسی نزد تو به بدی یاد کند، بدان که تو دومین آن کس خواهی بود.

از کسی که ترا بیش از مرتبه ات بالا برد، برحذر باش. هر گاه وکیل خویش را مظنون گشتی، زبان درکش و برآنچه در دست او داری وثیقه گیر. هم نشینی آن کس که دعوی سروری نکند و در خور سروری باشد، گرامی ترین همنشینی هاست.

محمد بن مکی گفت: . . . و هم نشینی آن کس که دعوی سروری کند و در خور سروری نباشد، بدترین همنشینی هاست. ترک مدارا گوشه ای از جنون است.

آن کس را که پیش از آن که ترا شناسد، در حقت کوتاهی کند، سرزنش مکن. آن که گفتارش را نپذیرند، سوگندش را باور مکن. کسی را که بسیار سوگند خورد، تصدیق مکن.

جفای نزدیکان درد آورتر از ضرب بیگانگان است. مهربانی رشوه ی کسی است که رشوه اش نبود. بر مرد بخشنده ای که تهیدست شود، هیچ چیز گران تر از سرزنش کسی نیست که پیشت مدحش می گفته و یا وی بدو نیکی می کرده است.

خواری آن است که مال غیر را که تصرفش همراه خطر بود، خواهد. کسی که با دشمن مدارا کند، دوستان از او ترسند. کسی که بین دو کس را برهم زند، هلاکش بدست یکی از آن دوست.

مصیبت و نیاز هرگاه دست به دست هم دهد، گسستگی نگیرد. سخن چین، سخن را از دهان تو بیرون کشد، رشوه ی پنهانی، جادوگری است.

کسی که با فروتر از خود ستیزد، هیبت خود کاهد، کسی که با زبردست خود ستیزد، مغلوب شود و آن کس که با همگی خود ستیزد، پشیمان شود.

مردی مأمون را ندا داد که: ای عبدالله، ای عبدالله. مأمون خشمناک شد و گفت: مرا با اسمم همی خوانی؟ مرد گفت: ما خداوند را نیز به اسمش همی خوانیم. مأمون ساکت شد، ویرا عفو کرد و انعام بخشید.

محقق گرامی سید شریف در شرح مواقف پیرامن علم گوید: جفر و جامعه نام دو کتاب از علی - که خدایش گرامی دارد - است و آن بزرگوار در آن دو کتاب، حوادث دنیا را تا انقراض عالم به روش دانش حروف برنوشته است.

و فرزندان نامور وی آن دو کتاب را می شناختند و بر مبنای آنها حکم همی کردند. و در نامه ی قبول ولایت عهدی علی بن موسی الرضا(ع) به مأمون نوشته است.

تو آن حقوق از ما بشناختی که پدرانت نشناختند. و من ولایت عهدی تو را پذیرفتم هر چند جفر و جامعه نشان همی دهند که فرجامی ندارد.

بزرگان اهل مغرب را نیز از علم حروف نصیبی بود که آن را به اهل بیت نسبت همی دادند. و من به شام شعری دیدم که در آن به رمز، به پادشاهان مصر اشارت گشته بود و شنیدم که آن نیز از آن دو کتاب مستخرج است.

از گفتار بزرگان: مبتلا گشتن به مجنونی تمام، آسان تر از نیمه مجنون است. دشمنی دانا، کم زیان تر از دوستی نادان است.

حکیمی را گفتند: چه کس از دیگران بدحال تر بود؟ گفت: آن کس که دامنه ی آرزو وسیع و همت بلند اما توانائی اندک است.

ابو حازم گفت: ما نمی خواهیم پیش از توبه بمیریم و تا زمانی که نمیریم نیز توبه نکنیم.

زاهدی مردی را دید که بر در سلطانی ایستاده است و بر پیشانیش جای سجده ای هویدا است. گفت: درهمی بر پیشانی داری و این جا ایستاده ای؟ زاهدی دیگر که بشنید، گفت: ای فلان، این نقش به جای خویش نیست.

تورات را پنج سفر است: سفر اول آغاز خلقت و تاریخ را از زمان آدم تا یوسف(ع) در خود دارد. سفر دوم ویژه ی بخدمت گرفتن بنی اسرائیل از سوی مصریان است و ظهور موسی(ع) تا هلاک فرعون و پیشوائی هارون و فرود آمدن ده فرمان و شنیدن کلام خدا از سوی آن مردم.

سفر سوم ویژه ی آموزش مراسم قربانی است. در سفر چهارم شمار اقوام و تقسیم زمین بین ایشان و احوال رسولانی که موسی(ع) به شام فرستاد و نیز خبر من و سلوی آمده است. در سفر پنجم نیز احکام و وفات هارون و جانشینی یوشع(ع) آمده است.

ربانی ها و قرائان از بین یهودیان نبوت دیگر پیغمبران غیر از موسی(ع) و هارون و یوشع را باور دارند و نوزده کتاب از ایشان نقل کرده و بدان پنج سفر تورات افزوده اند و کتاب ایشان با آن زیادت به چهار بخش است:

بخش اول: تورات است چنان که گفتیم. بخش دوم چهار سفر است که آن را اول گویند و آغازش از یوشع است (ع) پیرامن زوال «من » و جنگ وی بادیگر سرزمینها و فتح آنها و تقسیم آن ها به قرعه. دومش موسوم به سفر حکام است که در آن اخباری از قضات بنی اسرائیل است.

سومش به سموئیل و نبوت او و پادشاهی طالوت و کشته شدن جالوت بدست داود اختصاص دارد. چهارمش سفر پادشاهان است که اخبار سلطنت داود و سلیمان و جز آن ها را در بر دارد و حماسه هائی چند و آمدن بخت النصر و ویرانی بیت المقدس.

بخش سوم را که اخیر نامند و خود چهار سفر است: اولش از آن شعیاست و در آن سرزنش بنی اسرائیل و بیم دادن به حوادث آینده و مژده به بردباران آمده است.

دومش از آن ارمیا(ع) ست که در آن خرابی بیت المقدس و فرود مردمان به مصر آمده است. سومش از آن حزقیال است که در آن احکام طبیعت و افلاک برمز و نیز از اخبار یأجوج و مأجوج آمده است.

و چهارم قسمتش که خود دوازده سفر است عبارت است از: بیم دادن بر زلزله ها و ملخ و جز آن ها و اشارتی به موعود و رستاخیز و پیامبری یونس(ع) و بلع وی بوسیله ی ماهی و توبه ی او و پیامبری زکریا(ع) و بشارت آوردن خضر(ع).

بخش چهارم از آن کتاب که خود یازده سفر است. به تاریخ نسب اسباط و جز آن ها اختصاص دارد. دومش یکصد و پنجاه مزمار داود است که همگی این مزامیر دعا و درخواست است.

سومش داستان ایوب است که مشحون از مباحثات کلامی است. و چهارمش آثار حکمی سلیمان (ع) پنجم آن خبر احبار یهود است. و ششم آن سروده های عبری سلیمان(ع) در مخاطبت نفس و عقل است.

هفتمش جامع حکمت سلیمان(ع) نامیده میشود که مشتمل بر تحریض به لذات عقلی باقی و تحقیر لذائذ فانی جسمانی و بزرگداشت خداوند و بیم اوست.

هشتمش ندبه ی ارمیا(ع) نامیده می شود که خود شامل پنج مقالت است به حروف معجم حاوی ندبه بر بیت المقدس.

نهمش درباره ی پادشاهی اردشیر است و دهمش از آن دانیال است شامل بر تفسیر خواب و چگونگی بعث و نشور.

یازدهمین از آن عزیز(ع) است که شامل اوصاف بازگشت قوم بنی اسرائیل از بابل به بیت المقدس و بنای آن است.

خسروی عاقبت اندیشی کرد
روی در قبله ی درویشی کرد
با بزرگی که در آن کشور بود
بر سر اهل صفا سرور بود
نوبتی چند به هم بنشستند
عقد پیری و مریدی بستند
برد صد تحفه ی خدمت بر پیر
هیچ از او پیر نشد تحفه پذیر
روزی از بالش زین مسند ساخت
قاصد صید سوی صحرا تاخت
باز را دیده ی بینا بگشود
کله از سر، گره از پا بگشاد
کرد آن باز رها کرده ز قید
متعاقب دو سه مرغابی صید
صید را از خم فتراک آویخت
جانب پیر جنیبت انگیخت
بندگی کرد که ای خاص خدای
پاک لقمه است بر این روزه گشای
هست از این طعم در این منزلگاه
پنجه ی کسب خلایق کوتاه
پیر خندید که ای پاک نهاد
نامت از لوح بقا باک مباد
جره بازت که شکاری فکن است
جیره از جوجه ی هر پیرزن است
رخشت این ره که بپایان بردست
جو، زتوزیع گدایان خورده است
نیروی بازوی صید اندازت
باشد از دست ستم پردازت
چشمه کز سنگ تراود پاک است
تیره از رهگذر گلخاکست
هر که آلوده به گل رهگذرش
کی ز گل پاک بود آبخورش
نیز از هم آن است:
چارده ساله بتی بر لب بام
چون مه چارده در حسن تمام
بر سر سر و کله گوشه شکست
بر گل از سنبل تر سلسله بست
داد هنگامه ی معشوقی ساز
شیوه ی جلوه گری کرد آغاز
آن فروزان چو مه در برو بوم
بر در وبامش اسیران چو نجوم
ناگهان پشت خمی همچو هلال
دامن از خون چو شفق مالامال
کرد در قبله ی او روی امید
ساخت فرش ره او موی سفید
گوهر اشک به مژگان میسفت
وز دو دیده گوهرافشان میگفت
کی پری با همه فرزانگیم
نام رفت از تو به دیوانگیم
لاله سان سوخته ی دام توام
سبزه وش پی سپر باغ توام
نظر لطف به عالم بگشای
زنگ اندوه زجانم بزدای
نوجوان حال کهن پیر چو دید
بوی صدق از نفس او نشنید
گفت کای پیر پراکنده نظر
رو بگردان به قفا بازنگر
که در آن منظره گلرخساری است
که جهان از رخ او گلزاری است
او چو خورشید فلک، من ماهم
من کمین بنده ی او، او شاهم
عشقبازان چو جمالش نگرند
من که باشم که مرا نام برند
پیر بیچاره چو آن سو نگریست
تا ببیند که در آن منظره کیست
زد جوان دست و فکند از بامش
داد چون سایه به خاک آرامش
کآنکه با ماره سودا سپرد
نیست لائق که دگر جا نگرد
هست آئین دوبینی زهوس
قبله ی عشق یکی باشد و بس
بدان که انس و خوف و شوق از آثار محبت است. جز آن که این آثار برحسب نظرگاه عاشق و غلبه ی حالی که در اوست، تفاوت پذیرد.

حال اگر عاشق خواهد که از ورای حجاب غیب منتهای جمال را دریابد و خود به کوتاه دستی خود بر فهم کنه جلال شاعر گردد، دل وی در این دم انگیخته ی طلب گردد و درتپد و این حالت را قرین امر غایب شوق گویند.

حال اگر عاشق را سرور قرب دست دهد و نیز شادمانی از حضوری که در نتیجه ی کشف او را دست داده است، و نظرگاهش تنها بر دیدار جمال حاضر مکشوف مقصور بود و بدانچه دستش از آن کوتاه است التفات نکند، دل از آنچه ملاحظه کرده است، سخت شادمان گردد و آن شادمانی را انس گویند.

حال اگر دیده ی عاشق بر صفات عز و استغنا و بی التفاتی مقصور بود و نیز بر خطر امکان زوال و بعد، دل از این دانائی بدرد آید و آن حال را خوف گویند و این حالت خود تابع آن ملاحظات است.

در نهج البلاغه آمده است که علی بن ابیطالب(ع) به کسی که در محضرش استغفار کرد، گفت: مادرت به عزایت نشیند، آیا دانی که معنی استغفار چیست؟

استغفار را مرتبه ی علیین است و بر شش معنی واقع همی گردد: اول آن پشیمانی است بر بگذشته و دوم: تصمیم بر این که آدمی بگذشته باز نیاورد.

سوم: آن که حقوق مردم بدیشان واپس دهد تا فارغ و بی پی آمد به حضرت باری شود. چهارم: آن که حق هر تکلیفی را که پیش از آن تباه ساخته، به جای آرد و بگذارد.

پنجم: آن که گوشتی که از حرام بر تن دارد، با اندوه چنان آب کند که پوستش بر استخوان چسبد تا دوباره بینشان گوشت نو آید.

و ششم: آن که جسم خویش را چنان که شیرینی گناه چشانده است، مزه ی درد طاعت چشاند. در آن صورت توان گفت: استغفرالله . . . .

عبدالله بن مبارک راهبی را گفت: عید شما کدامین روز است؟ گفت: روزی که در آن معصیت خداوندی نکنیم، عید ماست.

زاهدی به روز عید با ظاهری ژنده بیرون آمد. گفتندش که چنین روز عیدی با چنین حالی بیرون آیی در حالی که مردمان بدین روز جامه ی نو پوشند؟ گفت: هیچ چیز به اندازه ی طاعت خداوندی بهر وی زینت به حساب نیاید.

شب دراز و دل جمع و پاسبان در خواب
چه سجده ها که بر آن خاک در توان کردن
زاهد نکند گنه که قهاری تو
ما غرق گناهیم که غفاری تو
او قهارت خواند و ما غفارت
آیا به کدام نام خوش داری تو؟
رندان گاهی ملک جهان می بازند
گاهی به نگاهی دل و جان می بازند
این طور قماردانه چند ست و نه چون
هر طور برآید آن چنان می بازند

بزرگی گفت: امید، دوستی مونس است. اگر فرجامیش نیز نبود، ترا سرگرم بداشته است.

در یکی از کتب آسمانی آمده است: ای آدمیزاده، اگر تمامی دنیا ترا بود. ترا بیش از روزی از آن نصیب نبود. حال اگر من قوت تو از آن دهم و حسابش را بر غیر تو نهم، به تو نیکی کرده ام یا نه؟

در تفسیری پیرامن آیه ی: «انه کان للاء و ابین غفورا» آمده است که اواب کسی است که پس از توبه بار دگر گناه کند و بعد توبه آرد.

ابن مسعود گفت: بهشت را هشت در است که همگی باز و بسته شود الا در توبه که فرشته ای بر آن ایستاده است که هرگز بسته نشود.

سفیان بن عیینه گفت: ابراهیم بن ادهم در کوه های شام دیدم. گفتمش: ابراهیم، خراسان را چرا ترک گفته ای؟ گفت از آن رو که زندگی تنها در این جا گواراست که دین خویش بردارم و از کوهی بدیگر کوه با آن بگریزم.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات نادانی ممکن است سخنان افراد باصلاحیت را دربارهٔ اهمیت نیت در عمل نادیده بگیرد و نمی‌داند که عمل بدون نیت هیچ ارزش و نتیجه‌ای ندارد. برای مثال، سرور انسان‌ها فرموده‌اند: «اعمال تنها به نیت‌ها بستگی دارد» و نیت مؤمن از عمل او ارزش بیشتری دارد. اما آن نادان فکر می‌کند که اگر در حین تسبیح یا تدریس بگوید که این کار را با نیت قربت انجام می‌دهد و این کلمات در ذهنش بیفتد، کافی است.
در صورتی که کار وی به حرکت درآوردن زبانی یا حدیث نفسی یا اندیشه ای یا انتقال از خاطری به دیگر خاطر است و این همه نیت نبود.
هوش مصنوعی: اگر کار او به این باشد که زبانی را به حرکت درآورد، یا صحبت درونی داشته باشد، یا فکری را به تصویر بکشد، یا از یک خاطر به خاطر دیگر منتقل شود، در حالی که هیچ یک از این نیت‌ها وجود نداشته باشد.
چه نیت برانگیخته گشتن دل و انعطاف و میل و توجه آن به عملی است که از آن زود یا دیر هدفی را مراد دارد. و آن انگیختگی و انعطاف اگر حاصل نبود، اختراع و اکتسابش به مجرد اراده ی متخیل نشود.
هوش مصنوعی: نیت به اراده و تمایل قلبی انسان برای انجام کاری اشاره دارد که در نهایت می‌تواند به هدفی منجر شود، چه این هدف به سرعت تحقق یابد و چه پس از مدتی. اگر این تمایل و جذب به عمل وجود نداشته باشد، دستیابی به آن تنها از طریق فکر و تصور ممکن نخواهد بود.
و چنان گفتاری بدون چنین اوصافی چونان گفته ی پسری ماند که بگوید: گرسنه ام و میل غذا دارم. و بر آن باشد که با این گفتار، حالت گرسنگی در وی حاصل آید.
هوش مصنوعی: این نوع بیان بدون ویژگی‌های خاص، مانند این است که پسری بگوید: "من گرسنه‌ام و به غذا نیاز دارم." و او با این صحبت، انتظار دارد که حالت گرسنگی در او ایجاد شود.
یا به گفته ی فارغ دلی ماند که گوید فلان را عاشقم و وی را دوست همی دارم و بزرگ همی دانم. در حقیقت هیچ راهی برای توجه و میل دل به چیزی جز از طریق اکتساب اسبابش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: شخصی با آرامش و دل‌خوشی می‌گوید که به کسی عشق دارد و او را بسیار محترم می‌شمارد. اما در واقع، هیچ راهی برای جلب توجه و محبت دل به چیزی وجود ندارد مگر اینکه شرایط و زمینه‌های لازم برای آن فراهم شود.
و نفس به حقیقت زمانی بهر کاری انگیخته می شود و میل آن همی کند که از آن راه غرضی مناسب و ملایم خویش را - به حسب اعتقاد خود - پاسخ گوید.
هوش مصنوعی: نفس انسان در هر زمان به سمت انجام کاری تحریک می‌شود و تمایل دارد که از آن طریق به هدفی که به اعتقاد خود مناسب و مطلوب است، برسد.
از این رو آن گاه که شهوت نکاح غالب شود و نفس مشتاق آن گردد. نتوان گفت که آمیزش به قصد تولید مثل است. بل در آن صورت آمیزش جز به نیت قضای شهوت نبود.
هوش مصنوعی: بنابراین زمانی که欲 جنسی بر انسان غلبه کند و نفس به آن تمایل پیدا کند، نمی‌توان گفت که این آمیزش به منظور تولید مثل است. بلکه در این حالت، آمیزش فقط برای ارضای شهوت انجام می‌شود.
حتی اگر فاعل نیز بزبان گوید که عمل به سنت همی کنم و به قصد قربت اراده ی تولید مثل دارم. و این واژه ها در خاطر وی حاضر نیز گردد.
هوش مصنوعی: حتی اگر شخص بگوید که من به اصول و سنت‌ها پایبند هستم و با نیت قربت و نزدیکی به خدا می‌خواهم فرزند بیاورم و این جملات در ذهنش نیز مرور شود.
می افزایم که از همین جا راز فرموده ی پیامبر(ص) آشکار می شود که فرمود: نیه المومن خیر من عمله. عاقل را اشارتی کافی است پس بنگر و خداوند توفیق را قرین همی کند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که می‌توانیم متوجه شویم که پیامبر(ص) فرمودند که نیه (نیت) مومن بهتر از عمل اوست. این به ما می‌آموزد که یک اشاره برای فرد عاقل کافی است تا درک صحیحی داشته باشد. بنابراین، لازم است که به این نکته توجه کنیم و از خدواند درخواست کنیم که در انجام کارهایمان به ما کمک کند.
حکیمی گفت: آسان ترین کار آغاز دشمنی است و سخت ترین کار پایان بخشیدن بدان. هر گاه همنشین تو، از کسی نزد تو به بدی یاد کند، بدان که تو دومین آن کس خواهی بود.
هوش مصنوعی: یک حکیم گفته است که شروع یک دشمنی بسیار آسان است، اما پایان دادن به آن کار سختی است. اگر فردی که با تو ارتباط دارد، درباره کسی به بدی صحبت کند، باید توجه داشته باشی که تو هم به نوعی همان موضع را خواهی گرفت و به او ملحق خواهی شد.
از کسی که ترا بیش از مرتبه ات بالا برد، برحذر باش. هر گاه وکیل خویش را مظنون گشتی، زبان درکش و برآنچه در دست او داری وثیقه گیر. هم نشینی آن کس که دعوی سروری نکند و در خور سروری باشد، گرامی ترین همنشینی هاست.
هوش مصنوعی: از کسانی که ممکن است تو را بیش از آنچه که هستی بالا ببرند، دوری کن. اگر به وکیل خود مشکوک شدی، با او صحبت کن و از او تضمین بگیر. همچنین، هم‌نشینی با کسی که در مقام سروری نیست اما شایستگی آن را دارد، از بهترین نوع دوستی‌هاست.
محمد بن مکی گفت: . . . و هم نشینی آن کس که دعوی سروری کند و در خور سروری نباشد، بدترین همنشینی هاست. ترک مدارا گوشه ای از جنون است.
هوش مصنوعی: محمد بن مکی می‌گوید: نشستن و همراهی با کسی که ادعای سلطه و رهبری دارد، اما شایستگی آن را ندارد، بدترین نوع همراهی است. اگر انسان از مدارا کردن دور شود، به نوعی دچار جنون می‌گردد.
آن کس را که پیش از آن که ترا شناسد، در حقت کوتاهی کند، سرزنش مکن. آن که گفتارش را نپذیرند، سوگندش را باور مکن. کسی را که بسیار سوگند خورد، تصدیق مکن.
هوش مصنوعی: کسی را که پیش از آنکه تو را بشناسد، به تو بی‌توجهی کند، سرزنش نکن. به حرف کسی که مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد، اعتماد نکن. به کسی که زیاد سوگند می‌خورد، ایمان نیاور.
جفای نزدیکان درد آورتر از ضرب بیگانگان است. مهربانی رشوه ی کسی است که رشوه اش نبود. بر مرد بخشنده ای که تهیدست شود، هیچ چیز گران تر از سرزنش کسی نیست که پیشت مدحش می گفته و یا وی بدو نیکی می کرده است.
هوش مصنوعی: آسیب از سوی نزدیکان و عزیزان، بیشتر از آسیب بیگانگان آزاردهنده است. مهربانی در واقع نوعی از رشوه است که خود را به گونه‌ای دیگر نشان می‌دهد. برای فردی که بخشنده است اما در شرایط مالی سختی قرار دارد، هیچ چیز به اندازه‌ انتقاد و سرزنش از طرف کسی که قبلاً او را ستایش کرده یا به او کمک کرده، دردناک نیست.
خواری آن است که مال غیر را که تصرفش همراه خطر بود، خواهد. کسی که با دشمن مدارا کند، دوستان از او ترسند. کسی که بین دو کس را برهم زند، هلاکش بدست یکی از آن دوست.
هوش مصنوعی: خواری به معنای تمایل به تصرف مال دیگری است که این کار با خطر همراه است. وقتی فردی با دشمن خودش مدارا کند، دوستانش از او می‌ترسند. همچنین، کسی که بین دو نفر اختلاف ایجاد کند، به احتمال زیاد به دست یکی از آن دو نفر نابود خواهد شد.
مصیبت و نیاز هرگاه دست به دست هم دهد، گسستگی نگیرد. سخن چین، سخن را از دهان تو بیرون کشد، رشوه ی پنهانی، جادوگری است.
هوش مصنوعی: زمانی که مصیبت و نیاز با هم همراه شوند، هیچ‌چیز نمی‌تواند آنها را از هم جدا کند. اگر کسی بخواهد حرف‌های تو را علیه‌ات به کار ببرد، مانند این است که در حال تلاش برای استفاده از قول‌هایت به نفع خود است، و رازهایی که به گوش دیگران می‌رسد، نوعی فریب و نیرنگ است.
کسی که با فروتر از خود ستیزد، هیبت خود کاهد، کسی که با زبردست خود ستیزد، مغلوب شود و آن کس که با همگی خود ستیزد، پشیمان شود.
هوش مصنوعی: کسی که با کسی که سطحش پایین‌تر از خودش است درگیر شود، جایگاهش را پایین می‌آورد. کسی که با فردی قوی‌تر از خود در رقابت قرار گیرد، شکست خواهد خورد و کسی که با همه درگیر شود، پشیمان خواهد شد.
مردی مأمون را ندا داد که: ای عبدالله، ای عبدالله. مأمون خشمناک شد و گفت: مرا با اسمم همی خوانی؟ مرد گفت: ما خداوند را نیز به اسمش همی خوانیم. مأمون ساکت شد، ویرا عفو کرد و انعام بخشید.
هوش مصنوعی: مردی صدای مأمون را بلند کرد و گفت: ای عبدالله، ای عبدالله. مأمون از این کار خشمگین شد و پرسید: آیا با اسمم مرا صدا می‌کنی؟ مرد پاسخ داد: ما حتی خداوند را هم به اسمش می‌خوانیم. مأمون از این جواب ساکت شد و در نهایت او را بخشید و به او پاداش داد.
محقق گرامی سید شریف در شرح مواقف پیرامن علم گوید: جفر و جامعه نام دو کتاب از علی - که خدایش گرامی دارد - است و آن بزرگوار در آن دو کتاب، حوادث دنیا را تا انقراض عالم به روش دانش حروف برنوشته است.
هوش مصنوعی: محقق سید شریف در توضیحاتی درباره علم می‌گوید: جفر و جامعه، نام دو کتاب از امام علی (ع) است که ایشان در این دو کتاب، رویدادهای آینده جهان را تا پایان دنیا به شیوه‌ای مبتنی بر علم حروف نوشته‌اند.
و فرزندان نامور وی آن دو کتاب را می شناختند و بر مبنای آنها حکم همی کردند. و در نامه ی قبول ولایت عهدی علی بن موسی الرضا(ع) به مأمون نوشته است.
هوش مصنوعی: فرزندان مشهور او آن دو کتاب را می‌شناختند و بر اساس آن‌ها قضاوت می‌کردند. همچنین در نامه‌ای که برای پذیرش ولیعهدی علی بن موسی الرضا(ع) به مأمون نوشته شده، این موضوع ذکر شده است.
تو آن حقوق از ما بشناختی که پدرانت نشناختند. و من ولایت عهدی تو را پذیرفتم هر چند جفر و جامعه نشان همی دهند که فرجامی ندارد.
هوش مصنوعی: تو آن حقوق را از ما فهمیدی که پدرانت نتواسته بودند درک کنند. من نیز متعهد شدم که به عنوان ولیعهد تو خدمت کنم، هرچند که نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد این کار به سرانجام خوبی نخواهد رسید.
بزرگان اهل مغرب را نیز از علم حروف نصیبی بود که آن را به اهل بیت نسبت همی دادند. و من به شام شعری دیدم که در آن به رمز، به پادشاهان مصر اشارت گشته بود و شنیدم که آن نیز از آن دو کتاب مستخرج است.
هوش مصنوعی: بزرگان مغرب نیز از علم حروف بهره‌مند بودند و آن را به اهل بیت نسبت می‌دادند. من در شام شعری دیدم که به طور رمزآلود به پادشاهان مصر اشاره کرده بود و شنیدم که این شعر نیز از دو کتاب استخراج شده است.
از گفتار بزرگان: مبتلا گشتن به مجنونی تمام، آسان تر از نیمه مجنون است. دشمنی دانا، کم زیان تر از دوستی نادان است.
هوش مصنوعی: به گفته بزرگان، گرفتار شدن به جنون کامل ساده‌تر از داشتن نیمه جنون است. همچنین، داشتن دشمنی هوشمند کمتر از داشتن دوستی نادان زیان‌آور است.
حکیمی را گفتند: چه کس از دیگران بدحال تر بود؟ گفت: آن کس که دامنه ی آرزو وسیع و همت بلند اما توانائی اندک است.
هوش مصنوعی: از یک حکیم پرسیدند: چه کسی از دیگران بدتر است؟ او پاسخ داد: کسی که آرزوهای بزرگ و همت زیادی دارد، اما توانایی و امکاناتش محدود است.
ابو حازم گفت: ما نمی خواهیم پیش از توبه بمیریم و تا زمانی که نمیریم نیز توبه نکنیم.
هوش مصنوعی: ابو حازم بیان کرد که ما دوست نداریم قبل از اینکه توبه کنیم بمیریم و همچنین نمی‌خواهیم تا زمانی که زنده هستیم، توبه کنیم.
زاهدی مردی را دید که بر در سلطانی ایستاده است و بر پیشانیش جای سجده ای هویدا است. گفت: درهمی بر پیشانی داری و این جا ایستاده ای؟ زاهدی دیگر که بشنید، گفت: ای فلان، این نقش به جای خویش نیست.
هوش مصنوعی: زاهدی مردی را دید که در کنار دروازه سلطان ایستاده و نشانه‌ای از سجده بر پیشانی‌اش نمایان است. زاهد از او پرسید: چرا اینجا ایستاده‌ای در حالی که بر پیشانی‌ات درهمی وجود دارد؟ زاهد دیگری که این موضوع را شنید، گفت: ای فلانی، این علامت در این مکان مناسب نیست.
تورات را پنج سفر است: سفر اول آغاز خلقت و تاریخ را از زمان آدم تا یوسف(ع) در خود دارد. سفر دوم ویژه ی بخدمت گرفتن بنی اسرائیل از سوی مصریان است و ظهور موسی(ع) تا هلاک فرعون و پیشوائی هارون و فرود آمدن ده فرمان و شنیدن کلام خدا از سوی آن مردم.
هوش مصنوعی: تورات شامل پنج بخش است: بخش اول درباره آغاز خلقت و تاریخ از زمان آدم تا یوسف(ع) صحبت می‌کند. بخش دوم به موضوع بردگی بنی‌اسرائیل توسط مصریان و ظهور موسی(ع)، نابودی فرعون، رهبری هارون، و فرود آمدن ده فرمان و گوش دادن به کلام خدا توسط آن مردم اختصاص دارد.
سفر سوم ویژه ی آموزش مراسم قربانی است. در سفر چهارم شمار اقوام و تقسیم زمین بین ایشان و احوال رسولانی که موسی(ع) به شام فرستاد و نیز خبر من و سلوی آمده است. در سفر پنجم نیز احکام و وفات هارون و جانشینی یوشع(ع) آمده است.
هوش مصنوعی: سفر سوم مربوط به آموزش مراسم قربانی است. در سفر چهارم، تعداد اقوام، تقسیم زمین بین آنها و وضعیت رسولانی که موسی به شام فرستاد، به همراه خبرهایی از من و سلوی ذکر شده است. در سفر پنجم هم احکام مربوط به وفات هارون و جانشینی یوشع بیان شده است.
ربانی ها و قرائان از بین یهودیان نبوت دیگر پیغمبران غیر از موسی(ع) و هارون و یوشع را باور دارند و نوزده کتاب از ایشان نقل کرده و بدان پنج سفر تورات افزوده اند و کتاب ایشان با آن زیادت به چهار بخش است:
هوش مصنوعی: روحانیون و مفسران یهودی به نبوت سایر پیامبران غیر از موسی، هارون و یوشع اعتقاد دارند و نوزده کتاب دیگر را از این پیامبران نقل کرده‌اند و به آن پنج سفر تورات را اضافه کرده‌اند. به این ترتیب، کتاب آنان شامل چهار بخش است.
بخش اول: تورات است چنان که گفتیم. بخش دوم چهار سفر است که آن را اول گویند و آغازش از یوشع است (ع) پیرامن زوال «من » و جنگ وی بادیگر سرزمینها و فتح آنها و تقسیم آن ها به قرعه. دومش موسوم به سفر حکام است که در آن اخباری از قضات بنی اسرائیل است.
هوش مصنوعی: بخش اول به کتاب تورات اشاره دارد. بخش دوم شامل چهار کتاب است که کتاب اول آن از یوشع آغاز می‌شود و داستان زوال «من» و جنگ‌های او با کشورهای دیگر، فتح آن سرزمین‌ها و تقسیم آن‌ها به قرعه را بیان می‌کند. بخش دوم با نام کتاب قضات معروف است که در آن گزارشی از قضاوت‌های بنی اسرائیل آمده است.
سومش به سموئیل و نبوت او و پادشاهی طالوت و کشته شدن جالوت بدست داود اختصاص دارد. چهارمش سفر پادشاهان است که اخبار سلطنت داود و سلیمان و جز آن ها را در بر دارد و حماسه هائی چند و آمدن بخت النصر و ویرانی بیت المقدس.
هوش مصنوعی: سومین بخش به سموئیل و پیامبری او، پادشاهی طالوت و کشته شدن جالوت توسط داود مربوط می‌شود. چهارمین بخش سفر پادشاهان است که شامل اخبار سلطنت داود و سلیمان و سایر حکام است و همچنین حماسه‌هایی و ورود بخت النصر و ویرانی بیت المقدس را در بر می‌گیرد.
بخش سوم را که اخیر نامند و خود چهار سفر است: اولش از آن شعیاست و در آن سرزنش بنی اسرائیل و بیم دادن به حوادث آینده و مژده به بردباران آمده است.
هوش مصنوعی: بخش سوم که به نام "اخیر" شناخته می‌شود، شامل چهار سفر است. اولین سفر به موضوعات خاصی پرداخته و در آن به انتقاد از بنی‌اسرائیل، هشدار درباره حوادث آینده و نوید به افرادی که صبر و استقامت دارند، اشاره شده است.
دومش از آن ارمیا(ع) ست که در آن خرابی بیت المقدس و فرود مردمان به مصر آمده است. سومش از آن حزقیال است که در آن احکام طبیعت و افلاک برمز و نیز از اخبار یأجوج و مأجوج آمده است.
هوش مصنوعی: دومین آن به پیامبر ارمیا مربوط می‌شود که درباره ویرانی بیت المقدس و مهاجرت مردم به مصر صحبت می‌کند. سومین بخش به حزقیال تعلق دارد که در آن به قوانین طبیعی و آسمانی پرداخته شده و همچنین خبری از یأجوج و مأجوج آورده شده است.
و چهارم قسمتش که خود دوازده سفر است عبارت است از: بیم دادن بر زلزله ها و ملخ و جز آن ها و اشارتی به موعود و رستاخیز و پیامبری یونس(ع) و بلع وی بوسیله ی ماهی و توبه ی او و پیامبری زکریا(ع) و بشارت آوردن خضر(ع).
هوش مصنوعی: قسمت چهارم شامل دوازده سفر است که به موضوعاتی چون هشدار درباره زلزله‌ها و ملخ‌ها می‌پردازد. همچنین اشاره‌هایی به موعود و رستاخیز، پیامبری یونس(ع) و بلعیده شدن او توسط ماهی، توبه‌ی او، پیامبری زکریا(ع) و بشارت خضر(ع) دارد.
بخش چهارم از آن کتاب که خود یازده سفر است. به تاریخ نسب اسباط و جز آن ها اختصاص دارد. دومش یکصد و پنجاه مزمار داود است که همگی این مزامیر دعا و درخواست است.
هوش مصنوعی: بخش چهارم این کتاب که شامل یازده سفر است، به تاریخ نسب سبط‌ها و مسائل مرتبط به آن‌ها پرداخته است. بخش دوم آن شامل یکصد و پنجاه مزامیر داود است که تمامی این مزامیر به دعا و درخواست اختصاص دارند.
سومش داستان ایوب است که مشحون از مباحثات کلامی است. و چهارمش آثار حکمی سلیمان (ع) پنجم آن خبر احبار یهود است. و ششم آن سروده های عبری سلیمان(ع) در مخاطبت نفس و عقل است.
هوش مصنوعی: سومین موضوع، داستان ایوب است که پر از بحث‌های کلامی است. چهارمین موضوع، آثار حکمی سلیمان (ع) است. پنجمین موضوع نیز اخبار و روایت‌های مربوط به احبار یهود است. و ششمین موضوع، اشعار عبری سلیمان (ع) در مورد نفس و عقل است.
هفتمش جامع حکمت سلیمان(ع) نامیده میشود که مشتمل بر تحریض به لذات عقلی باقی و تحقیر لذائذ فانی جسمانی و بزرگداشت خداوند و بیم اوست.
هوش مصنوعی: هفتم به عنوان کتابی که شامل حکمت سلیمان (ع) شناخته می‌شود، به ترویج لذت‌های عقلانی و پایدار می‌پردازد و لذت‌های زودگذر جسمانی را تحقیر می‌کند. همچنین بر بزرگداشت خداوند و نگرانی از او تأکید دارد.
هشتمش ندبه ی ارمیا(ع) نامیده می شود که خود شامل پنج مقالت است به حروف معجم حاوی ندبه بر بیت المقدس.
هوش مصنوعی: هشتمین کتاب به نام "ندبه ی ارمیا(ع)" شناخته می‌شود و شامل پنج بخش است که در آن به توصیف ندبه و فراق از بیت المقدس پرداخته شده است.
نهمش درباره ی پادشاهی اردشیر است و دهمش از آن دانیال است شامل بر تفسیر خواب و چگونگی بعث و نشور.
هوش مصنوعی: نهمین بخش درباره پادشاهی اردشیر است و دهمین بخش به دانیال اختصاص دارد که شامل تفسیر خواب و مسأله بعث و نشور می‌باشد.
یازدهمین از آن عزیز(ع) است که شامل اوصاف بازگشت قوم بنی اسرائیل از بابل به بیت المقدس و بنای آن است.
هوش مصنوعی: یازدهمین ویژگی او شامل توصیف بازگشت قوم بنی‌اسرائیل از بابل به بیت‌المقدس و ساخت مجدد آن می‌شود.
خسروی عاقبت اندیشی کرد
روی در قبله ی درویشی کرد
هوش مصنوعی: شخصی با درایت و آینده‌نگری، توجهی به سمت قبله و درویشی داشت.
با بزرگی که در آن کشور بود
بر سر اهل صفا سرور بود
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، با وجود فرد بزرگ و با کرامتی که وجود داشت، اهل صفا و پاکی در شادی و خوشحالی زندگی می‌کردند.
نوبتی چند به هم بنشستند
عقد پیری و مریدی بستند
هوش مصنوعی: چند بار به دور هم نشسته و توافقی میان استاد و شاگرد برقرار کردند.
برد صد تحفه ی خدمت بر پیر
هیچ از او پیر نشد تحفه پذیر
هوش مصنوعی: اگرصد هدایای خدماتی به یک پیرمرد تقدیم کنی، او همچنان پیر خواهد ماند و از این هدایا استقبال نخواهد کرد.
روزی از بالش زین مسند ساخت
قاصد صید سوی صحرا تاخت
هوش مصنوعی: روزی قاصدی بالشی را به جای نشیمن استفاده کرد و به سوی بیابان رفت تا شکار کند.
باز را دیده ی بینا بگشود
کله از سر، گره از پا بگشاد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که چشمانش روشن و بیناست، سرش را از زانویش بلند کرده و گرهی که بر پایش بوده را باز کرده است.
کرد آن باز رها کرده ز قید
متعاقب دو سه مرغابی صید
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که از قید و بند آزاد شده، به دنبال دو یا سه مرغابی رفته تا آن‌ها را شکار کند.
صید را از خم فتراک آویخت
جانب پیر جنیبت انگیخت
هوش مصنوعی: صید را از خم فتراک آویخت جانب پیر جنیبت انگیخت به این معناست که شکار را از لبه‌ی تله آویزان کرد و جانب پیر را به حرکت درآورد. این بیان به نوعی به سادگی و قدرت جلب توجه مخاطب اشاره دارد.
بندگی کرد که ای خاص خدای
پاک لقمه است بر این روزه گشای
هوش مصنوعی: بندگی باعث می‌شود که انسان در برابر خداوند خاص و پاک سر تعظیم فرود آورد و لقمه‌ای که برای افطار در روزه می‌شناسد، از نعمت‌های اوست.
هست از این طعم در این منزلگاه
پنجه ی کسب خلایق کوتاه
هوش مصنوعی: این مکان از طعم خاصی برخوردار است و در اینجا توانایی مردم برای کسب و کار محدود است.
پیر خندید که ای پاک نهاد
نامت از لوح بقا باک مباد
هوش مصنوعی: پیر با خوشحالی گفت که ای فرد نیکوکار، نام تو بر صفحه جاودان ثبت شده است و از هیچ چیز نترسی.
جره بازت که شکاری فکن است
جیره از جوجه ی هر پیرزن است
هوش مصنوعی: اگر در درگاه تو باز شود، شکار می‌کنی، پس باید غذایی که می‌خوری از تخم‌مرغ‌های هر زن سالخورده باشد.
رخشت این ره که بپایان بردست
جو، زتوزیع گدایان خورده است
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو این مسیر را که به پایان می‌برد، از سر گدایی و خواهش‌های دیگران خالی است.
نیروی بازوی صید اندازت
باشد از دست ستم پردازت
هوش مصنوعی: بازوی تو توانایی صید و شکار را در اختیار دارد، ولی این قدرت به دلیل ستم‌هایی که بر تو می‌شود، محدود شده است.
چشمه کز سنگ تراود پاک است
تیره از رهگذر گلخاکست
هوش مصنوعی: چشمه‌ای که از دل سنگ جوشیده و خالص و پاک است، نمی‌تواند به خاطر گرد و خاکی که از گذر عابران به آن نشسته، آلوده شود.
هر که آلوده به گل رهگذرش
کی ز گل پاک بود آبخورش
هوش مصنوعی: هر کسی که در معرض آلودگی‌ها و مشکلات قرار گرفته، چگونه می‌تواند از خوبی‌ها و طراوت‌ها بهره‌مند شود؟
نیز از هم آن است:
چارده ساله بتی بر لب بام
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به یک دختر چهارده ساله است که زیبایی او در بلندای بام دیده می‌شود. این تصویر نشان‌دهنده جوانی و زیبایی اوست که از دور توجه دیگران را جلب می‌کند.
چون مه چارده در حسن تمام
بر سر سر و کله گوشه شکست
هوش مصنوعی: چون ماه چهارده در زیبایی کامل است، بر فراز سر و گوشه‌های صورتش زلفی رها شده است.
بر گل از سنبل تر سلسله بست
داد هنگامه ی معشوقی ساز
هوش مصنوعی: بر گل، نواری از سنبل (گل خوشبو) بستند و جشنی برپا کردند برای معشوق.
شیوه ی جلوه گری کرد آغاز
آن فروزان چو مه در برو بوم
هوش مصنوعی: شیوه‌ی نمایان شدنش آغازگر درخشش و روشنی است، همچون ماه که در آسمان می‌درخشد.
بر در وبامش اسیران چو نجوم
ناگهان پشت خمی همچو هلال
هوش مصنوعی: در کنار دیوار و بالای خانه‌اش، همانند ستاره‌هایی که به ناگهان در آسمان ظاهر می‌شوند، افرادی در بند و اسیر در مشکلات قرار دارند و همچون هلال ماه، به صورت خمیده و شکننده به نظر می‌رسند.
دامن از خون چو شفق مالامال
کرد در قبله ی او روی امید
هوش مصنوعی: دستمالی که پر از خون شفق است، در جهت قبله او، نشان امید را به همراه دارد.
ساخت فرش ره او موی سفید
گوهر اشک به مژگان میسفت
هوش مصنوعی: او در حال بافتن فرشی است که به زیبایی و ظرافت، موی سپید و اشک‌هایش را به هم می‌بافد و با استفاده از مژگانش آن را زینت می‌دهد.
وز دو دیده گوهرافشان میگفت
کی پری با همه فرزانگیم
هوش مصنوعی: از دو چشم من اشک‌های قیمتی می‌ریزد و می‌گوید که آیا پری با همه دانایی‌های من آمده است؟
نام رفت از تو به دیوانگیم
لاله سان سوخته ی دام توام
هوش مصنوعی: نام تو از یادم رفته و اکنون در دیوانگی غرق شده‌ام، مانند لاله‌ای سوخته که در دام تو گرفتار شده است.
سبزه وش پی سپر باغ توام
نظر لطف به عالم بگشای
هوش مصنوعی: من به عنوان پوشش و زینت باغ تو هستم، لطف خود را به دیگران نیز ببخش و دلت را به رویشان باز کن.
زنگ اندوه زجانم بزدای
نوجوان حال کهن پیر چو دید
هوش مصنوعی: ای جوان، حال که پیر از تو می‌بیند، زنگ اندوه را از جانم دور کن.
بوی صدق از نفس او نشنید
گفت کای پیر پراکنده نظر
هوش مصنوعی: آن بوی صداقت را از نفس او نشنید و گفت: ای مرد سالخورده، نگاهت را پراکنده نکن.
رو بگردان به قفا بازنگر
که در آن منظره گلرخساری است
هوش مصنوعی: به عقب برگرد و نگاهی بینداز؛ در آنجا چهره‌ای زیبا و گلگون را خواهی دید.
که جهان از رخ او گلزاری است
او چو خورشید فلک، من ماهم
هوش مصنوعی: جهان به خاطر زیبایی او مانند باغی پر از گل است و او مانند خورشید در آسمان می‌درخشد، در حالی که من مانند ماه در کنار او هستم.
من کمین بنده ی او، او شاهم
عشقبازان چو جمالش نگرند
هوش مصنوعی: من در انتظار و در خدمت بنده‌ی او هستم، او شاه عشق‌ورزان است زمانی که زیبایی‌اش را می‌نگرند.
من که باشم که مرا نام برند
پیر بیچاره چو آن سو نگریست
هوش مصنوعی: من کی هستم که به من نام پیر و بیچاره بدهند وقتی که به آن سو نگاه می‌کنم؟
تا ببیند که در آن منظره کیست
زد جوان دست و فکند از بامش
هوش مصنوعی: تا زمانی که جوانی از بالای بامش به آن منظره نگاه می‌کرد و به قصد مشاهده‌ای خاص، دستش را دراز کرد و چیزی را از آنجا انداخت.
داد چون سایه به خاک آرامش
کآنکه با ماره سودا سپرد
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که شخصی که آرامش و امنیت را در زندگی یافت، در حقیقت در سایه نوعی عشق یا علاقه قرار دارد. آنکه با دلی آرام و بی‌دغدغه به این عشق وارد می‌شود، به آرامش واقعی دست پیدا می‌کند.
نیست لائق که دگر جا نگرد
هست آئین دوبینی زهوس
هوش مصنوعی: شایسته نیست که در دیگر مکان‌ها دنبال دلیلی بگردی، چون اینجا اصول دوگانگی و دوچهرگی وجود دارد.
قبله ی عشق یکی باشد و بس
بدان که انس و خوف و شوق از آثار محبت است. جز آن که این آثار برحسب نظرگاه عاشق و غلبه ی حالی که در اوست، تفاوت پذیرد.
هوش مصنوعی: محور عشق باید تنها یک چیز باشد. بدان که دوستی، ترس و شوریدگی از نشانه‌های محبت هستند. اما این نشانه‌ها بسته به دیدگاه عاشق و حالتی که در او حاکم است، متفاوت خواهد بود.
حال اگر عاشق خواهد که از ورای حجاب غیب منتهای جمال را دریابد و خود به کوتاه دستی خود بر فهم کنه جلال شاعر گردد، دل وی در این دم انگیخته ی طلب گردد و درتپد و این حالت را قرین امر غایب شوق گویند.
هوش مصنوعی: اگر عشق بخواهد که از پس پرده‌های غیرمادی، آخرین زیبایی را مشاهده کند و با توانایی محدود خود به درک عظمتی برسد، دل او در این لحظه‌ی پرشور به تپش می‌افتد و این حالت را به شوق شدید نسبت به چیزی که در دسترس نیست، توصیف می‌کنند.
حال اگر عاشق را سرور قرب دست دهد و نیز شادمانی از حضوری که در نتیجه ی کشف او را دست داده است، و نظرگاهش تنها بر دیدار جمال حاضر مکشوف مقصور بود و بدانچه دستش از آن کوتاه است التفات نکند، دل از آنچه ملاحظه کرده است، سخت شادمان گردد و آن شادمانی را انس گویند.
هوش مصنوعی: اگر عاشق به مقام قرب و نزدیکی برسد و از حضوری که به خاطر شناخت محبوب به دست آورده، شاد شود، و تنها توجهش به زیبایی حاضر محدود شود و به آن چیزهایی که از دستش خارج است توجهی نداشته باشد، دلش از آنچه که دیده است خیلی شاد خواهد شد و آن شادمانی را انس می‌نامند.
حال اگر دیده ی عاشق بر صفات عز و استغنا و بی التفاتی مقصور بود و نیز بر خطر امکان زوال و بعد، دل از این دانائی بدرد آید و آن حال را خوف گویند و این حالت خود تابع آن ملاحظات است.
هوش مصنوعی: اگر چشمان عاشق فقط به صفات عزت و بی‌نیازی و بی‌توجهی معطوف باشد و همچنین خطر امکان زوال و دوری را در نظر بگیرد، دلش از این دانش می‌سوزد و این حالت را خوف می‌نامند و این احساس به ملاحظات ذکر شده وابسته است.
در نهج البلاغه آمده است که علی بن ابیطالب(ع) به کسی که در محضرش استغفار کرد، گفت: مادرت به عزایت نشیند، آیا دانی که معنی استغفار چیست؟
هوش مصنوعی: در نهج البلاغه ذکر شده که علی بن ابی‌طالب(ع) به فردی که در حضورش طلب آمرزش کرده است، گفت: مادر تو برایت عزاداری کند، آیا می‌دانی که استغفار چه معنایی دارد؟
استغفار را مرتبه ی علیین است و بر شش معنی واقع همی گردد: اول آن پشیمانی است بر بگذشته و دوم: تصمیم بر این که آدمی بگذشته باز نیاورد.
هوش مصنوعی: استغفار در بالاترین مرتبه قرار دارد و می‌توان آن را به شش معنا تعبیر کرد: نخستین معنا، پشیمانی از آنچه در گذشته انجام شده است و دومین معنا، تصمیم گرفتن برای این که فرد دیگر به اعمال گذشته‌اش بازنگردد.
سوم: آن که حقوق مردم بدیشان واپس دهد تا فارغ و بی پی آمد به حضرت باری شود. چهارم: آن که حق هر تکلیفی را که پیش از آن تباه ساخته، به جای آرد و بگذارد.
هوش مصنوعی: سوم: این که حقوق مردم را به آنها برگرداند تا بتوانند بدون نگرانی به درگاه خداوند بیایند. چهارم: این که هر حقی را که قبلاً ضایع کرده، اصلاح کرده و به مالک آن برگرداند.
پنجم: آن که گوشتی که از حرام بر تن دارد، با اندوه چنان آب کند که پوستش بر استخوان چسبد تا دوباره بینشان گوشت نو آید.
هوش مصنوعی: پنجم: کسی که گوشتش از حرام به دست آمده، باید به قدری ناراحت شود که گوشتش آب شود و پوستش به استخوانش بچسبد تا دوباره گوشت تازه روی آن بیفتد.
و ششم: آن که جسم خویش را چنان که شیرینی گناه چشانده است، مزه ی درد طاعت چشاند. در آن صورت توان گفت: استغفرالله . . . .
هوش مصنوعی: گام ششم این است که باید جسم خود را مانند آنچه که شیرینی گناه را چشیده‌اید، مزه‌ی تلخی اطاعت را نیز بچشید. در این صورت می‌توان گفت: از خداوند طلب آمرزش می‌کنم.
عبدالله بن مبارک راهبی را گفت: عید شما کدامین روز است؟ گفت: روزی که در آن معصیت خداوندی نکنیم، عید ماست.
هوش مصنوعی: عبدالله بن مبارک از یک راهب پرسید: عید شما کی است؟ او جواب داد: روزی که در آن معصیت خدا را انجام ندهیم، عید ماست.
زاهدی به روز عید با ظاهری ژنده بیرون آمد. گفتندش که چنین روز عیدی با چنین حالی بیرون آیی در حالی که مردمان بدین روز جامه ی نو پوشند؟ گفت: هیچ چیز به اندازه ی طاعت خداوندی بهر وی زینت به حساب نیاید.
هوش مصنوعی: زاهد در روز عید با ظاهری نامناسب بیرون آمد. از او پرسیدند که چطور در چنین روزی که مردم لباس‌های نو به تن می‌کنند، به این حالت خارج شده‌ای؟ او پاسخ داد که هیچ چیز به اندازه اطاعت از خداوند نمی‌تواند زینت و زیبایی به حساب آید.
شب دراز و دل جمع و پاسبان در خواب
چه سجده ها که بر آن خاک در توان کردن
هوش مصنوعی: شب طولانی و دل آرام است و نگهبان خوابش برده؛ چه عبادت‌ها که می‌توان بر آن خاک انجام داد.
زاهد نکند گنه که قهاری تو
ما غرق گناهیم که غفاری تو
هوش مصنوعی: زاهد از گناه کردن خودداری می‌کند چون تو خدای قهاری هستی، اما ما به خاطر گناهان‌مان غرق شده‌ایم و تو به عنوان بخشنده ما را می‌پوشانی و می‌بخشی.
او قهارت خواند و ما غفارت
آیا به کدام نام خوش داری تو؟
هوش مصنوعی: او به نام قهر و خشونت خود را معرفی کرده و ما به نام بخشش و عذرخواهی. حال سوال اینجاست که تو با کدام یک از این نام‌ها ارتباط بیشتری داری و چه نامی را بیشتر از همه دوست می‌داری؟
رندان گاهی ملک جهان می بازند
گاهی به نگاهی دل و جان می بازند
هوش مصنوعی: افراد شیفته و آزاداندیش گاهی قدرت و دارایی‌های دنیایی را از دست می‌دهند و گاهی با یک نگاه عاشقانه، دل و جان خود را می‌فروشند.
این طور قماردانه چند ست و نه چون
هر طور برآید آن چنان می بازند
هوش مصنوعی: هر کس به نحوی که بخواهد رفتار می‌کند و بر اساس آن، نتیجه‌اش را می‌بیند.
بزرگی گفت: امید، دوستی مونس است. اگر فرجامیش نیز نبود، ترا سرگرم بداشته است.
هوش مصنوعی: بزرگی گفت: امید، دوستی با ماست. حتی اگر پایان خوشی نداشته باشد، باز هم می‌تواند ما را سرگرم کند.
در یکی از کتب آسمانی آمده است: ای آدمیزاده، اگر تمامی دنیا ترا بود. ترا بیش از روزی از آن نصیب نبود. حال اگر من قوت تو از آن دهم و حسابش را بر غیر تو نهم، به تو نیکی کرده ام یا نه؟
هوش مصنوعی: در یکی از کتب مقدس آمده است که ای انسان، حتی اگر تمام دنیا را داشته باشی، تنها مقدار مشخصی روزی برای تو وجود دارد. حال اگر من بخشی از قوت و نیاز تو را تأمین کنم و این را بر عهده شخص دیگری بگذارم، آیا من به تو لطف کرده‌ام یا نه؟
در تفسیری پیرامن آیه ی: «انه کان للاء و ابین غفورا» آمده است که اواب کسی است که پس از توبه بار دگر گناه کند و بعد توبه آرد.
هوش مصنوعی: در توضیح آیه گفته شده که واژه "اوب" به کسی اطلاق می‌شود که بعد از اینکه توبه می‌کند، دوباره مرتکب گناه می‌شود و سپس دوباره توبه می‌کند.
ابن مسعود گفت: بهشت را هشت در است که همگی باز و بسته شود الا در توبه که فرشته ای بر آن ایستاده است که هرگز بسته نشود.
هوش مصنوعی: ابن مسعود می‌گوید: بهشت دارای هشت در است که همه آن‌ها باز و بسته می‌شوند، به جز در توبه که یک فرشته همواره در آنجا ایستاده و هرگز بسته نخواهد شد.
سفیان بن عیینه گفت: ابراهیم بن ادهم در کوه های شام دیدم. گفتمش: ابراهیم، خراسان را چرا ترک گفته ای؟ گفت از آن رو که زندگی تنها در این جا گواراست که دین خویش بردارم و از کوهی بدیگر کوه با آن بگریزم.
هوش مصنوعی: سفیان بن عیینه می‌گوید: ابراهیم بن ادهم را در کوه‌های شام دیدم. از او پرسیدم: ابراهیم، چرا خراسان را ترک کرده‌ای؟ او پاسخ داد که تنها در این جا می‌توانم زندگی کنم که دینم را حفظ کنم و از یک کوه به کوهی دیگر فرار کنم.

حاشیه ها

1399/07/20 13:10
ف

این مصراع باید به سطر بعد برود تا خواندن شعر درست شود:
«چارده ساله بتی بر لب بام»
در این مصراع هم نیم‌فاصله لازم است:
«من کمین بنده ی او، او شاهم»
که باید بشود:
«من کمین‌بنده‌ی او...»

1402/03/30 05:05
یزدانپناه عسکری

1- گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است.

2- در صورتی که کار وی به حرکت درآوردن زبانی یا حدیث نفسی یا اندیشه ای یا انتقال از خاطری به دیگر خاطر است و این همه نیت نبود.

3- چه نیت برانگیخته گشتن دل و انعطاف و میل و توجه آن به عملی است که از آن زود یا دیر هدفی را مراد دارد. و آن انگیختگی و انعطاف اگر حاصل نبود، اختراع و اکتسابش به مجرد اراده ی متخیل نشود.

***

[یزدانپناه عسکری]

اقتدار شخصی تمامی انسانها، محصول صیقل نقطه ی اتصال با حق است. نیت و قصد کردن از ارتباط مستقیم با اقتدار و اراده آگاه حق در صحیفه ی هستی می آید. وقتی ارتباط شفاف است، عمل نیت هم به همان وضوح است. بدینگونه اگر نیت و قصد در دعا متمرکز باشد مستجاب می شود.

7:24.6