باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق
شمارهٔ ۱ : عشقت که به صد هزار جان ارزانی است شمارهٔ ۲ : نی در ره تو گرد تو میبینم من شمارهٔ ۳ : بر باطل نیست گر دلم دیوانه است شمارهٔ ۴ : نه مرد و نه نامرد توام میدانی شمارهٔ ۵ : در عشق تو پیوسته به جان میگردم شمارهٔ ۶ : هم بر جانم این همه غم میدانی شمارهٔ ۷ : چندان که غم تو میشود انبوهم شمارهٔ ۸ : وقت است که بیقراری ما بینی شمارهٔ ۹ : سودای ترا پشت سپه میدارم شمارهٔ ۱۰ : جانا ز رهت نصیب من گردی نیست