بخش پانزدهم
المقالة الخامس عشر : درآمد پنچمین فرزندِ هشیار جواب پدر : پدر گفتش چرا ملکت بکارست (۱) حکایت سلطان محمود در شکار کردن : مگر محمود میشد در شکاری (۲) حکایت شیخ و مرغ همای : مگر میرفت شیخی کاردیده (۳) حکایت محمد غزالی با سلطان سنجر : بسنجر گفت غزّالی که ای شاه (۴) حکایت سلطان محمود با آن مرد که همنام او بود : مگر محمود میشد با سپاهی (۵) حکایت سلطان محمود و گازر : مگر میرفت محمود جهاندار (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین : حکیمی دید ذوالقرنین در راه (۷) حکایت پادشاه و انگشتری : جهان را پادشاهی پاکدین بود (۸) حکایت ابراهیم ادهم با خضر علیه السلام : نشسته بود ابراهیمِ ادهم