المقالة الخامس عشر
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
آرزوی فرزند پنجم( مقاله 15)
من آن انگشتری خواهم به اخلاص
که در ملکت سلیمان گشت از آن خاص
ملک سلیمانی می خواهم، انگشتری که با آن این دنیا و دنیاهای موازی( فرشته و دیو) در فرمانم آید.
پاسخ پدر:پادشاهی چه کارایی برایت دارد در حالی که ناپایدار است و در این حسرت آباد، ستمهایت باقی می ماند.
جهان پر نوش داروی الهی
مکش خود را به زهر پادشاهی
اگر پادشاهی جاودانه می خواهی؛ چون خورشید به قرصی بسنده کن.
پسر: آدمی هیچ گاه از آرزوی پادشاهی( چیرگی بر دیگران)رها نمی شود:
نکو گفت آن حکیم مشتری فش
که گر شاهی بود روزی بود خوش
پدر: از آن رو پادشاهی را برگزیده ای که آگاهی از ملک آن سرا نداری و اگر به این آگاهی و شهود برسی، همینجا بر دو عالم شاه خواهی شد.
پسر( مقاله 17): همه بزرگان و حکیمان گرد دستگاه پادشاهان می چرخند.
پدر: چقدر بر این غفلت خود اصرار می ورزی، ازین پادشاهی سست و زوال پذیر چه می خواهی؟!
پسر( مقاله 18) :درخواست دارم که راز آن انگشتری را برایم آشکار کن تا دست کم از آن آگاهی یابم.
پدر: ضمن حکایت بلقیا و عفان، رازگشایی می کند.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح