جواب پدر
پدر گفتش چرا ملکت بکارست
که گر دستت دهد ناپایدارست
چنین ملکی چنان بِه، هم تو دانی،
که در باقی کنی چون هست فانی
وگر در ملک ظلمی کرده باشی
که تا یک گِرده روزی خورده باشی
جهان چون حسرت آبادیست جمله
کفی خاکست یا بادیست جمله
مشو غِرّه بملک باد و خاکی
بجانی کرده پیوند هلاکی
کرا آن زندگی با برگ باشد
که انجامش بزاری مرگ باشد
جهان پُر نوش داروی الهی
مکُش خود را بزهر پادشاهی
اگرچه روستم را دل بپژمرد
چه سود ازنوش دارو چون پسر مرد
طلب کن ای پسر ملکی دگر را
که سر باید بُرید آنجا پسر را
جهان را پادشاهانی که بودند
که سر در گنبد گردنده سودند
بملک اندر نبودی پشتشان گرم
مگر بر پشتی آن پارهٔ چرم
همه در زیرِ چرم آرام کرده
درفش کاویانش نام کرده
ز ملکی چون نمیگیری کناره
که بر پایست از یک چرم پاره؟
چو شاهی از درفش لختِ چرمست
بغایت کفشگر زان پشت گرمست
مرا ملکی که اصلش چرم باشد
بدان گر فخر آرم شرم باشد
چو سِرّ کارها معلوم گردد
بسا آهن که در دم موم گردد
در آن موضع که عقل آنجاست مدهوش
اگر کوهست گردد عِهنِ منفوش
چو ملک این جهانی بس جَهانست
چو نیکو بنگری ملک آن جهانست
زهی آدم که پیگ عشق دریافت
بیک گندم ز ملک خلد سر تافت
اگر خواهی که یابی ملکِ جاوید
ترا قرصی ز عالم بس چو خورشید
المقالة الخامس عشر: درآمد پنچمین فرزندِ هشیار(۱) حکایت سلطان محمود در شکار کردن: مگر محمود میشد در شکاری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پدر گفتش چرا ملکت بکارست
که گر دستت دهد ناپایدارست
هوش مصنوعی: پدر به او گفت: چرا بر سر کار خود مشغولی، وقتی که اگر به تو قدرتی هم بدهد، آن قدرت ناپایدار خواهد بود.
چنین ملکی چنان بِه، هم تو دانی،
که در باقی کنی چون هست فانی
هوش مصنوعی: این دنیا و مالکیت آن به گونهای است که خودت بهتر میدانی. حالا که همیشه در حال تغییر و زوال است، پس چطور میتوانی در آنچه فانی و زودگذر است، باقی بمانی؟
وگر در ملک ظلمی کرده باشی
که تا یک گِرده روزی خورده باشی
هوش مصنوعی: اگر در سرزمینی ظلمی کرده باشی، حتی اگر فقط یک گردش روزی از آن بهرهمند شده باشی.
جهان چون حسرت آبادیست جمله
کفی خاکست یا بادیست جمله
هوش مصنوعی: جهان مانند آرزویی برای سرسبزی و آبادانی است، که در واقع تنها کفی از خاک یا نسیمی زودگذر به شمار میآید.
مشو غِرّه بملک باد و خاکی
بجانی کرده پیوند هلاکی
هوش مصنوعی: فریب نخور به ثروت و قدرت دنیوی، زیرا که این امور از خاک و باد به وجود آمدهاند و تو را به سوی نابودی میکشانند.
کرا آن زندگی با برگ باشد
که انجامش بزاری مرگ باشد
هوش مصنوعی: آن زندگی چه فایدهای دارد که سرانجامش به مرگ ختم شود؟
جهان پُر نوش داروی الهی
مکُش خود را بزهر پادشاهی
هوش مصنوعی: دنیا سرشار از داروها و نعمتهای الهی است، خودت را با زهر قدرت و سلطنت نابود نکن.
اگرچه روستم را دل بپژمرد
چه سود ازنوش دارو چون پسر مرد
هوش مصنوعی: اگرچه دل روستم از اندوه پر شده، چه فایدهای دارد که دارویی بنوشم، اگر پسرم مرده باشد؟
طلب کن ای پسر ملکی دگر را
که سر باید بُرید آنجا پسر را
هوش مصنوعی: ای پسر، بخواه که به سمت مقام و یا جایگاهی دیگر بروی، زیرا در آنجا باید خود را از قید و بندها رها کنی و به حقیقت وجودیات بپردازی.
جهان را پادشاهانی که بودند
که سر در گنبد گردنده سودند
هوش مصنوعی: در جهان، پادشاهانی وجود داشتند که در زیر گنبد آسمان حکمرانی کردهاند.
بملک اندر نبودی پشتشان گرم
مگر بر پشتی آن پارهٔ چرم
هوش مصنوعی: در کشور، پشت کسی گرم نیست مگر اینکه بر روی تکهای چرم تکیه کرده باشد.
همه در زیرِ چرم آرام کرده
درفش کاویانش نام کرده
هوش مصنوعی: همه کسانی که در زیر چرم خفتهاند، نام درفش کاویان را بر خود دارند.
ز ملکی چون نمیگیری کناره
که بر پایست از یک چرم پاره؟
هوش مصنوعی: چرا از موجوداتی که در قدرت تو نیستند دست میکشی، در حالی که بر روی یک تکه پوست پاره ایستادهای؟
چو شاهی از درفش لختِ چرمست
بغایت کفشگر زان پشت گرمست
هوش مصنوعی: وقتی شاهی را میبینی که از زیر درفش (پرچم یا علامت سلطنت) بیرون میآید، نشاندهندهی قدرت و شکوه اوست و در اینجا، کفشدوز بر تأثیر این شکوه و عظمت، میافزاید.
مرا ملکی که اصلش چرم باشد
بدان گر فخر آرم شرم باشد
هوش مصنوعی: اگر من فرشی از چرم داشته باشم و بخواهم به آن افتخار کنم، این کار برایم مایه شرمندگی خواهد بود.
چو سِرّ کارها معلوم گردد
بسا آهن که در دم موم گردد
هوش مصنوعی: زمانی که راز کارها روشن شود، بسیاری از آهنها به راحتی نرم و انعطافپذیر میشوند.
در آن موضع که عقل آنجاست مدهوش
اگر کوهست گردد عِهنِ منفوش
هوش مصنوعی: اگر در جایی که عقل و خرد وجود دارد، کسی بیخود و گیج شود، آنجا دیگر جایی برای غم و اندوه نیست.
چو ملک این جهانی بس جَهانست
چو نیکو بنگری ملک آن جهانست
هوش مصنوعی: اگر به درستی نگاه کنی، میبینی که این جهان فقط یک پادشاهی بزرگ است، و حقیقتاً پادشاهی آن جهان وجود دارد.
زهی آدم که پیگ عشق دریافت
بیک گندم ز ملک خلد سر تافت
هوش مصنوعی: شگفتا از انسان که برای به دست آوردن عشق، با یک دانه گندم از سرزمین بهشت فاصله میگیرد.
اگر خواهی که یابی ملکِ جاوید
ترا قرصی ز عالم بس چو خورشید
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به زندگی ابدی و جاودانه دست یابی، باید از نعمتهای این دنیا خوشهچینی کنی، همانطور که خورشید نور خود را میپراکند.