مقالت چهارم: در علم طب و هدایت طبیب
بخش ۱ - مقدمه : طب صناعتی است که بدان صناعت صحت در بدن انسان نگاه دارند و چون زائل شود باز آرند و بیارایند او را به درازی موی و پاکی روی و خوشی بوی و گشادگی. بخش ۲ - حکایت یک - ابوبکر دقاق : در سنهٔ اثنتی عشرة و خمسمایة در بازار عطاران نشابور بر دکان محمد محمد منجم طبیب از خواجه امام ابوبکر دقاق شنیدم که او گفت: بخش ۳ - حکایت دو - بختیشوع : بختیشوع یکی از نصارای بغداد بود. طبیبی حاذق و مشفقی صادق بود و مرتب به خدمت مأمون. بخش ۴ - حکایت سه - طبیب سامانیان : شیخ رئیس حجة الحق ابوعلی سینا حکایت کرد اندر کتاب «مبدأ و معاد» در آخر فصل «امکان وجود امور نادرة عن هذه النفس»، همی گوید که: بخش ۵ - حکایت چهار - محمد بن زکریای رازی : هم از ملوک آل سامان امیر منصور بن نوح بن نصر را عارضهای افتاد که مزمن گشت و بر جای بماند و اطبا در آن معالجت عاجز ماندند. بخش ۶ - حکایت پنج - ابوعلی سینا و شفای بیمار عشق : ابو العباس مأمون خوارزمشاه وزیری داشت نام او ابوالحسین احمد بن محمد السهیلی، مردی حکیم طبع و کریم نفس و فاضل، و خوارزمشاه همچنین حکیم طبع و فاضل دوست بود. و به سبب ایشان چندین حکیم و فاضل بر آن درگاه جمع شده بودند چون ابوعلی سینا و ابوسهل مسیحی و ابوالخیر خمار و ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق. بخش ۷ - حکایت شش - معالجهٔ حمال : صاحب کامل الصناعة طبیب عضدالدوله بود به پارس به شهر شیراز. بخش ۸ - حکایت هفت - بوعلی و درمان آن که میپنداشت گاو است : مالیخولیا علتی است که اطبا در معالجت او فرو مانند. اگر چه امراض سوداوی همه مزمن است لیکن مالیخولیا خاصیتی دارد به دیر زائل شدن، و ابوالحسن بن یحیی اندر کتاب معالجت بقراطی که اندر طب کس چنان کتابی نکرده است بر شمرد از ائمه و حکما و فضلا و فلاسفه که چند از ایشان بدان علت معلول گشتهاند. بخش ۹ - حکایت هشت - ادیب اسماعیل و زنده کردن مرده : در عهد ملکشاه و بعضی از عهد سنجر فیلسوفی بود به هرات و او را ادیب اسماعیل گفتندی. مردی سخت بزرگ و فاضل و کامل، اما اسباب او و معاش او از دخل طبیبی بودی و او را از این جنس معالجات نادره بسیار است. بخش ۱۰ - حکایت نه - درمان شیخ الاسلام عبدالله انصاری کتابسوز : شیخ الاسلام عبدالله انصاری قدس الله روحه با این خواجه تعصب کردی و بارها قصد او کرد و کتب او بسوخت.