گنجور

طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات

بخش ۱ - بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ مٰا توفیقی الٰا باللّه : الحمد اللّه حق حمده، والصلوة علی رسوله و صفیه من خلقه محمد و آله وسلم کثیراً. بخش ۲ - منهم من المتقدمین من الطبقة الاولی ابوهاشم الصوفی رحمة اللّه علیه : بکنیت معروفست. از شیخ الاسلام شنودم کرم اللّه وجهه کی گفت: اول کسی که او را صوفی گفتند بوهاشم صوفی است شیخ بوده بشام و باصل کوفیست و بکنیت معروفست، در ایام سفین ثوری بوده، و سفین ثوری گوید: لولا ابوهاشم الصوفی ما عرفت را دیدم. و مات سفین الثوری بالبصره سنه احدی و ستین و مائه، و ابراهیم بن ادهم ایضاً رحمت اللّه علیه. بخش ۳ - و من طبقه الاولی من آخر ذوالنون المصری : از طبقهٔ اول متأخرتر و بتصوف معروف‌تر. شیخ الاسلام گفت قدس اللّه روحه: کی نام وی ثوبان بن ابراهیم است کنیت وی ابوالفیض و ذوالنون لقب و نیز گفتند: کی نام وی فیض بن ابراهیم بود الاخمیمی مولی القریش. پدر وی مولی قریش بوده نوبی و ذوالنون بمر بوده، به اخمیم مصر. آنجا که گور شافعیست رحمها اللّه. شاگرد مالک انس بوده، و مذهب وی داشته، و موطا از وی سماع داشت، وقفه خوانده شود، و پیروی اسرافیل بود بمغرب. بخش ۴ - و من طبقه الاولی من المتقدمین فضیل بن عیاض : بن مسعود بن بشر التمیمی ثم الیربوعی. کنیه ابوعلی الکوفی. امامست از ائمه دین و شرع، از اقران ثوری و مالک، از استاذان عبداللّه مبارک باصل از کوفه است، و در مکه بوده مجاور سالها، سیده بوده بزرگ، در شرع امام، و در زهد یگانه بزهد صوفیان و محبت. بخش ۵ - و من طبقه الاولی من المتقدمین معروف الکرخی : از قدیمان مشایخ است، استاد سری سقطی ٭ و پیر او. شیخ الاسلام گفت: که کنیت او ابومحفوظ است نام پدر وی فیروز، و گفتند فیروزان و گفتند معروف بن علی الکرخی الزاهد بخش ۶ - و من طبقة الاولی با سلیمان دارانی : شیخ الاسلام گفت: که نام وی عبدالرحمن بن احمد بن عطیه العنسی و نیز گویند: عبدالرحمن بن عطیه، از مهینان و قدیمان مشایخ شام بوده، ازداریا دیهی است از دمشق. امام است و سید، نظیر عبدالعزیز دمشقی، و استاد احمد بواحواری ٭ ریحانة الشام. و در سنه خمس عشر و مائتین برفته. بخش ۷ - فی مناجاته : الهی! ترا آنکس بیند که ترا دید بخش ۸ - فی مناجاته : الهی! درد می‌دانم، دارو نمی‌دانم ٭ یا می‌دانم، خوردن نمی‌توانم. نه یارم گفت: که این همه درد چرا بهرهٔ من؟٭ نه درست رسد مرا بر معدن چارهٔ من. بخش ۹ - فی مناجاته : دوستی نگذشت جز دوست و دیگر همه آوار٭ بخش ۱۰ - و من طبقة الاولی من المتقدمین ابراهیم بن ادهم : شیخ الاسلام گفت رضی اللّه عنه: کی کنیت او ابواسحق است، و نسبت ابراهیم بن ادهم بن سلیمن بن منصور البلخی العجلی، از اهل بلخ است از ابناء ملوک. امیر زاه بود، بنوجوانی توبه کرده، وقتی بصید بیرون رفته بود، هاتفی ویرا آواز داد گفت: ابراهیم! نه بهر این کار آفریدند ترا. ویرا از غفلت، یفظت پدید آمد، و دست در طریقت نیکوزد در زهد و ورع و توکل و سیاحت بمکه رفت آنجا باسفین ثوری ٭ و فضیل عیاض ٭ بو یوسف غسولی صحبت کرد و بشام رفت، آنجا کسب می‌کرد در طلب حلال، ناطو ربانی می‌کرد و بشام رفت، آنجا کسب می‌کرد در طلب حلال، ناطو ربانی می‌کرد و بشام برفت از دنیا ویرا حدیث است و اهل کرامات و ولایت است است و پدر وی ادهم بن منصور مات فی سنه احدی او اثنی و ستین و مائه و یقال فی سنه ست و ستین و هذا اکثر و مات بو یوسف لاغسولی معروف بطرسوسی و هو من الزهاد معروف بطرسوسی سنه اربعین و مائه.