باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن
شمارهٔ ۱ : خواهی که ز پرده محرم آیی بیرون، شمارهٔ ۲ : تدبیر تو چیست بغض با حب کردن شمارهٔ ۳ : تو خسته نهیی ز عشق، ور خستهئییی شمارهٔ ۴ : تا کی هنر خویش پدیدار کنی شمارهٔ ۵ : بد چند کنی کار نکو کن، بنشین شمارهٔ ۶ : تا بر ره خلق مینشینی ای دل شمارهٔ ۷ : ای دل هر دم غمی دگرگون میخور شمارهٔ ۸ : چون درد ترا تا به ابد درمان نیست شمارهٔ ۹ : ای دل همه چارهٔ تو بیچارگی است شمارهٔ ۱۰ : زین شیوه که اکنون دل دیوانه گرفت