گنجور

نامه‌ها

شمارهٔ ۱ : نامه‌های شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز بعضی آورده شد برای تبرّک شمارهٔ ۲ : در آن وقت که شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز به نشابور بود درویشی پیش شیخ آمد و گفت اندیشۀ میهنه دارم، شیخ دوات و کاغذ خواست و گفت ساعتی توقف باید کرد تا چیزی به بوطاهر بنویسم پس بنوشت: شمارهٔ ۳ : شیخ را درویشی گفت ای شیخ بمرو الرود می‌روم خدمتی هست؟ شیخ ما گفت تا به قاضی حسین چیزی نویسم، بنوشت: شمارهٔ ۴ : و به یکی از بزرگان نویسد شیخ بدرخواست خطیبی عزیز: شمارهٔ ۵ : خطیب از جاه به شیخ ما چیزی نوشت شیخ جواب نوشت: شمارهٔ ۶ : خواجه امام محمدبن عبداللّه بن یوسف الجوینی در نشابور برحمت خدای تعالی رسیده بود شیخ ما نامه‌ای نوشت از میهنه به بزرگان شهر نشابور به تعزیت او، نبشت: شمارهٔ ۷ : در آن وقت کی شیخ ما قدس اللّه روحه به نشابور بود درویشی فرا پیش شیخ آمد پای افزار پوشیده و گفت بمیهنه می‌شوم خدمتی هست؟ شیخ گفت تا فرزندان را چیزی نویسم، بنوشت: شمارهٔ ۸ : این نامه شیخ ما نوشت بفقیه ابوبکر خطیب از میهنه بمرو: