گنجور

شمارهٔ ۳

شیخ را درویشی گفت ای شیخ بمرو الرود می‌روم خدمتی هست؟ شیخ ما گفت تا به قاضی حسین چیزی نویسم، بنوشت:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الا حظها فتعلم ما بقلبی
وتلحظنی فاعلم ماترید و السلام

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ را درویشی گفت ای شیخ بمرو الرود می‌روم خدمتی هست؟ شیخ ما گفت تا به قاضی حسین چیزی نویسم، بنوشت:
هوش مصنوعی: در وی را درویشی گفت: ای شیخ، من به سمت رود می‌روم، آیا خدمتی دارید؟ شیخ پاسخ داد: تا من چیزی برای قاضی حسین بنویسم.
الا حظها فتعلم ما بقلبی
وتلحظنی فاعلم ماترید و السلام
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌نگری، قلبم را درک کن و به من بنگر، تا بدانم که چه چیزی می‌خواهی. والسلام.