گنجور

۲۷- سورة النمل- مکیة

۱ - النوبة الاولى : قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ۱ - النوبة الثانیة : این سورة النمل جمله بمکه فرو آمد از آسمان و در آن ناسخ و منسوخ نه، مگر یک آیت: فَمَنِ اهْتَدی‌ فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ منسوخ است بآیت سیف و این سورت چهار هزار و هفتصد و نود و نه حرف است و هزار و صد و چهل و نه کلمت و نود و سه آیت. و در فضیلت سوره ابیّ کعب روایت کند از مصطفی (ص) قال: من قرأ طس سلیمان کأنّ له من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق بسلیمان و کذّب به و هود و شعیب و صالح و ابراهیم و یخرج من قبره و هو ینادی لا اله الّا اللَّه». ۱ - النوبة الثالثة : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز شهد بجلاله افعاله، نطق بجماله افضاله،دلّ علی اثباته آیاته، اخبر عن صفاته مفعولاته اسم جلیل عرفه العقلاء بدلالة افعاله. ۲ - النوبة الاولى : قوله تعالی: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً دادیم داود و سلیمان را علم پیغامبری و دانش دین وَ قالا و میگفتند ایشان الْحَمْدُ لِلَّهِ سزاوارای ستایش پاک نیکو خدای را الَّذِی فَضَّلَنا آن خدای که فضل داد ما را و افزونی عَلی‌ کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ (۱۵) بر افزونی از بندگان گرویده خویش. ۲ - النوبة الثانیة : قوله: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً ای اعطینا داود و سلیمان علما بالدّین و احکام الشّریعة. و قیل فهما بالقضاء و بکلام الطیر و الدّواب، و قیل هو: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا فی معرفة الدین «علی کثیر من عباده المؤمنین»، ای مؤمنی زمانهم و من لم یؤت مثل ذلک من الانبیاء. داود (ع) از بنی اسرائیل بود از فرزندان یهودا بن یعقوب، و روزگاری بعد از روزگار موسی بود بصد و هفتاد و نه سال، و ملک وی بعد از ملک طالوت بود، و بنی اسرائیل همه متّبع وی شدند و ملک بر وی مستقیم گشت، اینست که ربّ العالمین گفت: وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ، هر شب سی و سه هزار مرد از بزرگان بنی اسرائیل او را حارس بودند و با ملک وی علم بود و نبوّت چنان که گفت جلّ جلاله: آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً، و حکم که راندی و عمل که کردی از احکام توراة کردی که کتاب وی زبور همه موعظت بود، در آن احکام امر و نهی نبود. و او را نوزده پسر بود و از میان همه وراثت نبوّت و ملک سلیمان را بود، چنان که ربّ العالمین گفت: وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ. مقاتل گفت: تعبّد داود بیشتر بود و ملک و حکم سلیمان قوی‌تر بود. قومی گفتند این وراثت بر نبوّت نیفتد که: النّبوة لا تورث، و بر مال نیفتد که مصطفی (ص) گفته: «انّا معاشر الانبیاء لا نورث، ما ترکناه صدقة». ۲ - النوبة الثالثة : قوله: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً الایة... ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته درین آیت منّت نهاد بر داود و سلیمان که: ایشان را اعمل دین دادم، و دین اسمی است مجمل مشتمل بر اسلام و ایمان و سنّت و جماعة و اداء طاعت و عبادت و ترک کفر و معصیت، اینست دین فریشتگان که خدای را جلّ جلاله بآن همی پرستند و طاعت همی‌آرند، و دین انبیا و رسل از آدم تا محمد صلوات اللَّه علیهم اجمعین اینست. و پیغامبران و رسولان امّت خود را باین دعوت کردند چنان که ربّ العالمین گفت: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً الایة. و این دین سخت ظاهر است و مکشوف بر اهل سعادت و سخت پوشیده بر اهل شقاوت، و حقّ جلّ جلاله بصر دین‌شناس جز باهل سعادت ندهد و جز اهل بصر دین نشناسند، لقول النّبی (ص) «کیف انتم اذا کنتم من دینکم فی مثل القمر لیلة البدر لا یبصره منکم الّا البصیر». ۳ - النوبة الاولى : قوله تعالی: وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ مرغ را باز جست و فَقالَ ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ گفت چیست مرا که هدهد را نمی‌بینم أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ (۲۰) یا از نادیدگان شد. ۳ - النوبة الثانیة : قوله وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ، التفقّد تطلب المفقود، و انّما قیل له التفقّد لانّ طالب الشی‌ء یدرک بعضه و یفقد بعضه، لذلک قال ابو الدرداء: من یتفقّد یفقد و من لم یعدّ الصبر لعظائم الامور یعجز. و انّما تفقّد سلیمان الهدهد لانّه مهندس الماء یری الماء من تحت الارض کما تری من وراء الزّجاج، فانّه کان یضع منقاره فی الارض فیخبرهم بعد الماء و قربه، ثمّ یأمر الجنّ بحفر ذلک الموضع، فیظهر الماء فاحتاج فی ذلک الیوم الی الماء فتعرّف عن حاله و تفقّده. و قیل سبب تفقّده انّه کان اذا سار بجنوده جاءت الطّیر فتقف فی الهواء مصطفّة موصولة الاجنحة او متقاربة، و سار ذلک الیوم بجنوده، فوقعت الشمس علیه، فنظر فوجد موضع الهدهد خالیا، فتعرّف من حاله و قال: ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ؟ ۳ - النوبة الثالثة : قوله: وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَی الْهُدْهُدَ دلّت هذه الایة علی تیقّظ سلیمان فی مملکته و حسن قیامه و تکفله بامور امّته و رعیّته حیث لم یخف علیه غیبة طیر هو اصغر الطیور من حضوره ساعة واحدة. تنبیهی عظیم است این آیت مر ملوک جهان را بتیمار داشت رعیّت و شفقت بردن بر ایشان و باز جستن ضعیفان و رعایت مصالح ایشان: عمر خطاب همه شبها بسان عسس طواف کردی در کویهای مدینه اگر خللی دیدی تدارک کردی و ضعیفان را نیک باز جستی و مراعات کردی. طلحة بن عبید اللَّه گوید در شب تاریک عمر را دیدم که از مدینه بیرون میشد دیگر روز برخاستم بآن جانب رفتم او را از شب دیده بودم و بآن خرابه‌ای که عمر را دیده بودم درشدم پیر زنی را دیدم زمنه نابینا، چون پاره‌ای گوشت افتاده. گفتم: یا عجوز امیر المؤمنین دوش بتعهّد تو می‌آمد یا جایی دیگر می‌شد؟ گفت کدام امیر المؤمنین؟ گفتم: عمر خطاب. ۴ - النوبة الاولى : قوله تعالی: قالَ یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا سلیمان گفت: ای مهینان سپاه أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها کیست از شما که تخت آن زن بمن آرد؟ قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ (۳۸) پیش از آن که ایشان مسلمانی را بمن آیند.