گنجور

مقالت سوم: در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

بخش ۱ - مقدمه : ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم فی صناعة التنجیم باب اول بگوید که مرد، نام منجمی را سزاوار نشود تا در چهار علم او را غزارتی نباشد یکی هندسه دوم حساب سوم هیأت چهارم احکام. بخش ۲ - حکایت یک - یعقوب اسحاق کندی : یعقوب اسحق کندی یهودی بود اما فیلسوف زمانهٔ خویش بود و حکیم روزگار خود و بخدمت مأمون او را قربتی بود. بخش ۳ - حکایت دو - ابوریحان و سلطان محمود : آورده‌اند که یمین الدوله سلطان محمود بن ناصرالدین به شهر غزنین بر بالای کوشکی در چهار دری نشسته بود به باغ هزار درخت. بخش ۴ - حکایت سه - پیشبینی فالگو دربارهٔ ابوریحان : آورده‌اند که در این شش ماه کس حدیث بوریحان پیش محمود نیارست کرد. بخش ۵ - حکایت چهار - عجوزهٔ نظامی عروضی : این بنده را عجوزه‌ای بود ولادت او در بیست و هشتم صفر سنهٔ احدى عشرة و خمسمایة بود و ماه با آفتاب بود و میان ایشان هیچ بعدی نبود پس سهم السعادة و سهم‌الغیب بدین علت هر دو بر درجهٔ طالع افتاده بودند. بخش ۶ - حکایت پنج - جنون داودی : محمود داودی پسر ابوالقاسم داودی عظیم معتوه بود بلکه مجنون و از علم نجوم بیشتر حظی نداشت و از اعمال نجوم مولودگری دانستی و در مقومیش اشکال بود که هست یا نه و خدمت امیرداد ابوبکر بن مسعود کردی به پنج دیه، اما احکام او بیشتر قریب صواب بودی. بخش ۷ - حکایت شش - حکیم موصلی و خواجه نظام الملک : حکیم موصلی از طبقهٔ منجمان بود در نشابور و خدمت خواجهٔ بزرگ نظام الملک طوسی کردی و در مهمات خواجه با او مشورت کردی و رأی و تدبیر از او خواستی. بخش ۸ - حکایت هفت - پیش‌بینی امام عمر خیامی دربارهٔ آرامگاهش : در سنهٔ ست و خمسمایة به شهر بلخ در کوی برده‌فروشان در سرای امیر ابو سعد جره خواجه امام عمر خیامی و خواجه امام مظفر اسفزاری نزول کرده بودند و من بدان خدمت پیوسته بودم. بخش ۹ - حکایت هشت - بی اعتقادی خیام به احکام نجوم : اگر چه حکم حجة الحق عمر بدیدم اما ندیدم او را در احکام نجوم هیچ اعتقادی و از بزرگان هیچ کس ندیدم و نشنیدم که در احکام اعتقادی داشت. بخش ۱۰ - حکایت نه - محمد بن ملکشاه و کاهن غزنوی : بر پادشاه واجب است که هر جا که رود ندیم و خدمتکار که دارد او را بیازماید. اگر شرع را معتقد بود و به فرائض و سنن آن قیام کند و اقبال نماید او را قریب و عزیز گرداند و اعتماد کند. و اگر بر خلاف این بود او را مهجور گرداند و حواشی مجلس خود را از سایهٔ او محفوظ دارد که هر که در دین خدای عز و جل و شریعت محمد مصطفی صلعم اعتقاد ندارد او را در هیچکس اعتقاد نبود و شوم باشد بر خویشتن و بر مخدوم.