گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۱۲

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
هوش مصنوعی: عشق به قدری در وجودم جریان یافت که مانند خون در رگ‌هایم و پوست بدنم جاری شد. این احساس عمیق، مرا از هر چیز دیگری تهی کرده و تنها پر از عشق و محبت به محبوبم ساخته است.
اجزای وجودم همگی دوست گرفت
نامیست ز من بر من و باقی همه اوست
هوش مصنوعی: تمام وجود من را محبت و دوستی در بر گرفته است؛ هیچ چیزی از من نیست و همه چیز از آن اوست.

حاشیه ها

1392/02/19 21:05
کوروش

این رباعی چرا در دیوان شمس هم هست.؟؟ کدام درست است.؟؟

1395/11/08 08:02
هادی

این رباعی به احتمال فراوان متعلق به شیخ الوسعید ابوالخیر قرن چهارم هجری است، چون در کتاب انسان کامل تالیف عزیزالدین نسفی دقیقا به این بیت اشاره شده در حالی که نسفی این کتاب را در سال 620 هجری قمری نوشته ،که در آن زمان مولوی 13 سال بیشتر نداشته

1402/03/24 03:05
یزدانپناه عسکری

1- عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست 

2- اجزای وجودم همگی دوست گرفت - نامیست ز من بر من و باقی همه اوست 

***

ظهور دینامیکی و پویای وجود را نمی‌توان به یک هستنده ی ایستا تبدیل کرد. (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

جریان بی وقفه و نوسانی درخشان وجود، هرگز ایستا نیست.

توده واحد آگاهی انرژی مند انسان (هستنده ی موجود) توسط نیروی اسرار آمیز سیال جامع جمیع اسماء، به صورت موجودیتی واحد و به هم پیوسته نگاه داشته شده است.

________

1- چه هستیِ متافیزیک در اندیشه‌ی هایدگر

 

1402/03/15 04:06
زهیر

این رباعی در گنجور چندین بار و از شعرای مختلف نقل شده:

۱- اوحد الدّین کرمانی

۲- مولانا

۳- نجم الدین رازی در سه کتاب:

الف- مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد

ب- رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق)

ج- مجموعه‌ی اشعار

۴- ابوسعید ابوالخیر (همین صفحه)

رضاقلی خان هدایت در «تذکرۀ ریاض العارفین» این رباعی را از مولوی معرفی کرده.