گنجور

صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات

۲۰- میرعبدالباقی : از اولاد شاه نورالدین نعمت الله است که از غایت شهرت احتیاج به تعریف ندارد. ۲۱- میر قوام الدین حسن : از اکابر سادات و نقبای اصفهانست و مدتی مدید در شهر مذکور بامر قضا اشتغال داشتی و در سنه ثلاثین و تسعمایه در امر صدارت حضرت صاحبقران مغفور با امیر جمال الدین محمد صدر استر آبادی شیرنگی شریک گشته بعد از آن در شغل مذکور مستقر و مستقل گردید و در ایجاء فضیلت خصوصا انشاء فرید بود و در رعایت اهل فضل میکوشید و از تقوی و صلاح دقیقه ای نامرعی نمیگذاشت این دو مطلع از نتایج طبع آن مایه فضل است . ۲۲- امیر معز الدین محمد : از جمله سادات و نقبای اصفهان است و در فقه و سایر علوم سرآمد علمای زمان خود است و در عنفوان جوانی بشرف طواف بیت الله الحرام و سیدالاأنام علیه الصلوه و السلم و سایر ائمه دین صلواه الله و سلامه علیه و علیهم اجمعین مشرف شده بود و بعد از آن مدت هفت سال منصب صدارت صاحبقرانی تعلق باو میداشت، آخر ترک آن گفته در روضه منوره ی مقدسه سدره مرتبه رضویه علی ساکنهم السلام و التحیه معتکف شده اوقات با برکات خود را صرف طاعات و عبادات که مقصود از ایجاد ثقلین است میفرمود قطع نظر از فضایل و کمالات و خلق و تواضع و اختلاط ایشان با عامه خلایق نه در مرتبه ایست که در شرح و بیان آید و طبع ایشان در شعر درجه کمال دارد این غزل از ایشان است تخلص ایشان فیضی است . ۲۳- امیر محمد امیر یوسف : سید دانشمند خوش طبع پاکیزه روزگار بود و طبع زیبای او صراف در معانی و لطف عمیمش چاره ساز فقیران بوادی پریشانی، اصل وی از شکراب ری است و والد او میر عز الدین یوسف در ایام سلطان حسین میرزا بهرات رفته بود آن خلاصه سادات ترقی فرمود، در زمان سلطنت حضرت صاحبقران مغفور در خراسان بمنصب صدارت و امارت قیام و اقدام مینمودند، آخر بواسطه شرارت بعضی مفسدان بحکم امیرخان که حاکم خراسان بود در روز چهارشنبه هشتم رجب سنه سبع و عشرین و تسعمایه شهید شد، گویند در آن محل قطعه ای گفته و نزد امیر مذکور فرستاده این یک بیت از آنست . ۲۴- امیرتقی الدین محمد : ولد حضرت امیر جمال الدین صدر است در کسب فضایل و تقوی و طهارت دقیقه ای فرو نگذاشتی ودر سخاوت و کرم، و صرف دینار و درم، اقتدا بائمه دین صلواه الله علیهم اجمعین مینمودندی بعضی اوقات در هرات بصدارت من مشغول می بودند، و در اواخر حیات قصد زیارت بیت الله الحرام و زیارت سید انام صلوات الله الملک العلام کرد و در آن راه انواع رنج و عنا مثل قید و زندان کشیده آخر در قدس خلیل داعی حق را لبیک اجابت گفته مرغ روح پر فتوحش بحظایر قدس پرواز کرده همانجا مدفون شد رحمه الله تعالی و کان ذلک فی شهور سنه اربع و اربعین و تسعمایه، سید مذکور در خوش طبعی و خوش صحبتی مسلم و در صنایع شعر و عروض و معما بی بدل عالم بود، این مطلع از اوست : ۲۵- میرزا شرف جهان : فرزند ارجمند و خلف سعادتمند قاضی جهانست و در علو فطرت و سخا و همت از نوادر زمان، سلسله نسبش از رتبت و زیب سر لوحه بیان و تذهیب مستغنی است مصرع : ای تو مجموعه خوبی ز کدامت گویم، شرف ذات را باجهانی صفات و کمالات جمع ساخته و علم انک لعلی خلق عظیم برافراخته، این چند مطلع از اشعار آبدار ایشانست : ۲۶- میر قدسی : مسمی ابطحی کربلائی از نجبا و نقبای آنجاست اما پدران ایشان بخراسان آمده در سبزوار ساکن شده اند و او سیدی آدمی وش و فانی مشرب نفس الأمری است و بغایت متعبد و متقی و در شعر شناسی هم مسلم جمهور و در دیوان مهرورزی مقدم و دستور و خود نیز شعر بسیار گفته، قدسی تخلص میکردند این مطلع از جمله اشعار اوست . ۲۷- شاه صفی : برادر شاه قوام الدین نور بخشی است بسی درویش و فانی مشربست خالی از طالب علمی نیست و بشرف حج و زیارت مرقد مطهر حضرت پیغمبر و ائمه دین صلوات الله علیهم اجمعین مشرف شده و در شعر گفتن ذهن خوب دارد . این رباعی و چند مطلع از اوست . ۲۸- امیر هادی : موسوی است در اوایل حال بطلب علم مشغول بود اما عاشقی زود او را از آن کار باز آورد و بسیار خوش صحبت و خوش خلق بود و در نزد اهل قبضه بسیار مسلم بود، مدتی احتساب ممالک محروسه نواب حضرت صاحبقرانی تعلق بدو داشت در آن حال از او امور منکر صادر شد که نهی آن از جانب صاحب شرع امر معروف بود و در اواخر عمر روزی چند بتولیت آستانه ملایک آشیان روضه ی رضویه علی ساکنهم السلام و التحیه مشرف شده بنظم گفتن میلی میکرد، و این دو سه مطلع از اوست: ۲۹- امیر حاج : از جمله سادات جنابد خراسانست و در طهارت اصل و لطافت طبع مستغنی از تحریر و بیان، گویند که انقطاع و تجردش در مرتبه ای بود که روزی امیر علیشیر بحجره ی او درآمده آن منزل را چون خاطر محزون اهل دل از متاع دنیوی خالی دید لاجرم تفقدی بخاطر آورده جمع مایحتاج او را نقد و جنس سامان و سرانجام نموده بدانجا فرستاد، میر چون بوثاق خود آمد آن اسباب و یراق را ملاحظه نمود در آن حجره را فراز کرده بحجره دیگر تحویل فرمود ؛ از شعر بفنون غزل و قصیده میل ایشان بیشتر بوده و همیشه خاطر خطیر بر مداحی اهل بیت می گماشته این ابیات از جمله غزلیات آن منبع السعادات است .