قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱ : خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیده : مرد همه جا سر کار به قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ دریای ابرار «این تلخ می که هست دل مرده را حیات زهر است در دهان حریفان بد فعال» : کوس شه خالی و بانک غلغلش درد سر است قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - زمان ارکان هر دو بار باز هم روبرو شدند و از هر دو جانب شاعران قصیدهها سرودند قصیدهٔ معروف امیر خسرو شاید در همین مجالس قرائت شده باشد: : زهی ملک خوش چون دو سلطان یکی شد قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - امیر خسرو نزد سلطان کیقباد رسید قصیدهٔ مدحیه را شاید درین ایام به وی تقدیم داشته باشد: : منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - اشعار حاوی و قایع تاریخی از قران السعدین (حاوی مجمل کتاب ) مجموع عنوانهای فصول مثنوی و قران السعدین که ضمنا فهرست مندرجات کتاب میباشد نیز بذات خود یک قصیدهٔ مستقل میشود و آنرا در اینجا میریم : : شکر گویم که به توفیق خداوند جهان